حاشیهنگاری دیدار ستایشگران اهلبیت(ع) با رهبر معظم انقلاب
(قسمت دوازدهم)
«مادح خورشید، مداح خود است...»
بالاخره بعد از یازده قسمت به متن صحبتهای جلسه میرسیم، خودم برای بازخوانی این صحبتها لحظهشماری میکردم!
مردی با بیشاز هشتادوسهسال سن، نزدیک دو ساعت است بهسان کوهی از نور نشسته است و گوش میکند! آقا حدود ساعت ۹:۲۵ وارد حسینیه شده بودند و الآن ساعت ۱۱:۲۰ دقیقه است که بعد از بسمالله و خطبهای کوتاه، شروع به صحبت میکنند، مثل همیشه ساده و باصلابت، مهربان و مقتدر:
«خیلی خوش اومدید! اینجور جلسات شروع با خودمونه، ختمش با خداست!»
صدای خنده جمعیت بالا میرود...
آقا توجهی به صحبتهای غیررسمی و خارج از برنامه مطرحشده قبل از صحبتهایشان نمیکنند، اگر همین عبارت اول را کنایه به این عزیزان تلقی نکنیم...
از جلسه ابراز رضایت میکنند (البته بعدتر هم خبر رضایت و تأیید کلی ایشان از جلسه و اجراها به گوش میرسد):
«امروز خیلی جلسه خوبی بود؛ جدّاً، حقّاً، بهرهمند شدیم. انوار و فیوضاتِ وجودِ مبارکِ فاطمه زهراء، سیّدةالنساء، صدّیقه کبریٰ(س)، فضا را انباشته؛ خدا را شکر! محبّت و ارادت و شوق دلهای پاک شما به اُمّالائمّةالنّجباء قطعاً تأثیرات بنیانی خواهد داشت در همه اموری که در پیش داریم در زندگیمان؛ در امور شخصی، در امور عمومی، در آینده این کشور.»
و باز هم جامعه مداحان را مورد تفقد قرار میدهند:
«من در جمع شما مدّاحان اهلبیت(ع) که حقیقتاً مفتخرید به اینکه مدّاح این بزرگواران هستید ــ که «مادحِ خورشید مدّاحِ خود است» ــ مایلم اوّلاً یادآوری کنم افتخار بزرگ شما را؛ افتخار کنید به این خصوصیّت و سعی کنید همه شما شرایط مدّاحی این انوار مقدّسه را هرچه بیشتر تأمین کنید، هم در خودتان، هم در مستمعینتان.»
✳️✳️✳️
نمیدانم بهخاطر همین تنگی وقت بود یا امر دیگری، اما امسال عمده تمرکز بیانات صرفاً روی مسأله مداحی بود، همچنان که در ابتدای کلام خودشان هم تصریح کردند:
«امروز، من فقط چند جمله در مورد مسأله مدّاحی میخواهم عرض بکنم»
بعد هم در تبیین جایگاه مداحی عبارتی طلایی را به کار بردند:
«مدّاحی میراث ما است، میراث شیعه است.»
در ادامه اشارهای به تاریخ تطور مداحی داشتند و در آخرین مرحله این سیر تحول، از مداحی امروز بهعنوان یک هنر ترکیبی یاد کردند:
«معلوم نیست که کُمیت و دعبل و سیّد حمیری مثلاً با آهنگ میخواندند، امّا شعر میگفتند، شعر میخواندند، معارف اهلبیت را منتشر میکردند. شما آمدهاید این را تبدیل کردهاید به یک هنر مرکّب. مدّاحی، امروز، یک هنر ترکیبی است. «هنر است» یعنی زیبایی است؛ هنر، زیبایی است دیگر؛ هم زیبایی است، هم زیباسازی است.
شما چند هنر را با هم جمع کردهاید که مجموع اینها میشود مدّاحی.»
و بعد چند قِسم از این هنرها را برشمردند:
۱
. صدای خوش
۲. شعر خوب
۳. آهنگ خوب
۴. مضمون و محتوای خوب
و این تذکر را هم دادند که
«هر کدام از اینها یک خصوصیّاتی، شرایطی و حدودی دارد.»
✳️✳️✳️
نکته بسیار ظریفی که در قامت یک کارشناس و استاد ادبیات مطرح کردند، تفاوت شعر خوب و مضمون و محتوای خوب بود و علت اینکه چرا این دو مؤلفه را مستقل بیان کردند:
«چون شعر خوب یک مسأله است، محتوای خوب یک مسأله دیگر است. ممکن است یک شعری خیلی خوب باشد، امّا محتوای آنچنان برجستهای نداشته باشد یا محتوای درستی نداشته باشد؛ یعنی در محتوا اشکال باشد. ما در شعرهای بسیار خوبمان از اینجور شعرها داریم که شعر خوب است، امّا محتوا بیاشکال نیست.»
بعد هم برای جاانداختن مطلب معلموار حسینیه را تبدیل به کلاس درس میکنند و مثالی از صائب میزنند:
«نسازد لنترانی چون کلیم از طور مأیوسم
نمکپرورده عشقم زبانِ ناز میدانم»
اکثر جمعیت تشویق میکنند و صدای بهبه و احسنت بالا میرود، بعد از آنکه جمعیت حسابی ابراز عواطف کرد، با رندی خاصی سؤال میکنند:
«قشنگ بود؟»
جمعیت یکپارچه تأیید میکنند، آقا هم بلافاصله میگویند:
«ولی غلط بود!»
این بار صدای خنده جمعیت است که بالا میرود! به نظرم اگر نگویم جذابترین، یکی از جذابترین تصاویر دیدار امسال همینجا شکل گرفت! آقا ادامه میدهند:
«یعنی خدای متعال، ذات اقدس الهی(جلّجلاله)، ناز کرده گفته «لَن تَرانی»! نه، «لَن تَرانی»، «لَن تَرانی» است دیگر؛ در کلام خدا مبالغه وجود ندارد. خب شعر به این قشنگی است، امّا مضمون، مضمون نادرست. پس ما اینجا دو چیز داریم: یک شعر خوب، یک مضمون خوب و محتوای خوب که همه اینها را شما باید در نظر بگیرید.»
ادامه دارد...
@qoqnoos2