یادداشتهایی درباره چهلودومین جشنواره فیلم فجر؛ ۱۴۰۲
«بهشت تبهکاران؛ جهنم پلانهای آشفته!»
(یادداشت سوم/۲از۳)
#سحر_جعفری_جوزانی، در نقش
#فروغ، همراه جمع دیگری از کارگران کمپانی نفت، دانشجویان و روزنامهنگاران محلی، در قالب جنبش کارگری برای ملیشدن صنعت نفت مشغول فعالیت هستند...
#فروغ معشوقه معلق فیلم است که هنوز تکلیفش بین
#ارسلان_حشمتی، با بازی
#محمدرضا_هاشمی و
#حسن_جعفری با بازی
#امیرحسین_آرمان و یا شاید دیگران، مشخص نیست!
#حس_جعفری، نماینده دانشجویان و کارگران کمپانی نفت میشود و
#ارسلان_حشمتی هم نماینده کارگران صابونپزخانه...
خوبی کار
#مسعود_جعفری_جوزانی این است که از دختر خودش مایه میگذارد!
#در_چشم_باد هم اینگونه بود...
این وسط
#لادن_مستوفی هم در نقش
#شکوه به داستان اضافه میشود و نقش نسخه دهه سی یک
«پرستو» را ایفا میکند... بانوی قرمزپوشی که نسبت
#فروغ را با
#حسن تغییر میدهد!
حجابِ بیحجاب
#لادن_مستوفی، بورژوای بزککرده یا تاپاله، به قول
#فروغ! با کلاه و احتمالاً کلاهگیس و سیگارکشیدنهای پرعشوه مکرر او با چوب سیگار، یا برای تفاوتگذاشتن بین نسخه سینمایی و تلویزیونی فیلم است یا برای نهایتِ استفاده از فرصتهایی که در سینما هست و در تلویزیون نیست!
💠💠💠
اشتباهات ریزودرشت فنی و محتوایی فیلم آنقدر هست که بتواند بهعنوان یک مورد مطالعاتی خوب برای کلاسهای کارگردانی مورد استفاده قرار بگیرد و زحمت استاد را برای مراجعه به فیلمهای متعدد کمتر کند!:
-
#حسن_جعفری که علاوه بر روزنامهنگاری مترجم فرانسه هم هست، در حال ترجمه داستانی از آرتور شنیتسلر، نویسنده اتریشی آلمانی است!
- اول ماه مه، روز کارگر، یازدهم اردیبهشت است، در میتینگ سیاسی دانشجویان و کارگران در دانشگاه آبادان، جماعت یادشان رفته که اردیبهشتِ آبادان چنان گرم است که گاهی همین تکپوش و شلوار را هم به سختی تحمل میکنند!
- نقشهای سرگردان و پرنامونشانی که به فیلم اضافه میشوند، از
#حسام_منظور برادر تودهای فراری
#حسن_جعفری، تا
#حمید_گودرزی و
#فخرالدین_صدیق_شریف و حتی
#جواد_طوسی، منتقد سینمایی و... که با فرغون به فیلم اضافه میشوند... تا
#رضا_شفیعی_جم و جماعتی که بازیگر تماشاخانه هستند علاوه بر حضور افتخاری
#فرهاد_قائمیان و
#افسانه_بایگان نه تنها نتوانستهاند بر قوام فیلم بیفزایند، بلکه شما را با مجموعه نماهای پراکنده و آشفتهای مواجه میکند که انسجام لازم را پیدا نکردهاند...
- حجم اسامی چهرههای واقعی و خیالی که در فیلم ریخته شده است، بهقدری زیاد و پراکنده و غیرمنسجم و بدون پرداخت است که این آشفتگی را دوچندان میکند؛
#احمد_دهقان، مدیر تماشاخانه تهران، سردبیر تهران مصور و نماینده مجلس؛
#کریم_روشنیان، نویسنده پاورقی
«من جاسوس شوروی بودم» در
«تهران مصور»؛
#مظفر_بقایی، صاحب روزنامه
«شاهد»، وکیل، مؤسس
«حزب زحمتکشان ایران»، نماینده مجلس؛
#لطف_الله_ترقی، صاحب و مدیر مجله
«ترقی»، وکیل، نویسنده، پدر
«گلی ترقی»؛
#ابوالقاسم_تفضلی، حقوقدان، وکیل و نماینده مجلس؛
#عبدالله_والا، نماینده مجلس و جانشین احمد دهقان در
«تهران مصور»؛ آیتالله
#محمّدرضا_کلباسی_اشتری، از علمای بهنام آن دوره؛
#هدایت_الله_گیلانشاه، سرتیپ دوره پهلوی که بعد از کودتای ۲۸ مرداد درجه سرلشگری گرفت و بعد هم با درجه سپهبدی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی شد؛ حضرت اجل!
#حاجعلی_رزم_آرا، رییس ستاد ارتش آن روز که بعدتر نخستوزیر شد و...؛ سروان
#حسین_قبادی، افسر سیاسی زندان قصر، دائی شکوه؛ اینها تعدادی بود که رسیدم و ثبت کردم و چه بسا بیش از این اسامی را درهم، ریخته است وسط فیلمنامه!
ادامه دارد...
#جشنواره_فیلم_فجر_۱۴۰۲
#فجر_۴۲
✍
#رحیم_آبفروش
@qoqnoos2