بهناماو
«مردم ایران سرشان درد میکند...»
چند روزی هست سرم درد میکند، درد مزمنی که همهاش دنبالم میآید؛ در خوشیها، در ناراحتیها، در مسافرتها، در امتحانها، در مهمانی و...
توی آینه نگاه میکنم و میگویم:
«فاطمه سرت درد میکنهها...»
◽◽◽
مردم ایران سرشان درد میکند، برای جهاد، برای مبارزه؛ هرکدام به قد خودشان اهل مبارزهاند؛ اهل جهادند، اهل ادبیات... آنوقت تلفیق این دو، عجیب قشنگ میشود.
تلویزیون چند روزی است کرمانی شده؛ همهاش، جاده قشنگ پر از درخت منتهی به گلزار شهداء را نشان میدهد؛ جمعیت موج میزند؛ دلشان هوای سردار را کرده... پیر و جوان ندارد، همه آمدهاند، از کاپشنصورتیها گرفته تا کاپشنآبیها... پیرمرد با کمرِ افتاده، عصاچرخان به سمت گلزار میرود؛ موکبها خانوادگی برای زوار حاج قاسم خدمت میکنند. ؛ بچهها شور عجیبی دارند؛ میخوانند، بازی میکنند، گاهی هم دعوا، دعوایشان هم قشنگ است.
حالا بیا بگو خانهتان آباد! پارسال را یادتان رفته؟ کم عزیز دادید؟ اصلاً چرا شما از چیزی نمیترسید؟
نه یادشان نرفته، شهید هم دادهاند، دلشان هم شکسته، یکی رفتهاند و دوتا برگشتهاند...
کاپشن صورتی رفته، امسال با موکب برگشته و کلی دختر همسنوسال خودش...
▫️▫️▫️
مردم ما نجیباند، مهرباناند، دلیرند.
بیا برای همه مردم دنیا تعریف کن، در این زمان و مکان، در این روز تاریخی، در این موقعیت جغرافیایی، سال گذشته چه اتفاقی افتادهگ است و بعد حضور مردم را وصف کن؛ در باورشان میگنجد؟
مردم ایران ایستادهاند! در صف اول مبارزه، مقاومت و جهاد؛ مردم ایران سرشان درد میکند برای مبارزه با صهیونیستها.
آنان سربازان آن آمدنیِ وعدهداده شدهاند.
کرمان برف میآید، اما از جمعیت کم نمیشود. سرمای استخوانسوز زمستان کرمان به گرمای دل مردمانش در!
بیچارهاند دولتهایی که چنین ملتی ندارند...
آیا من هم مثل آنان سرم درد میکند؟...
🖊 فاطمه میریطایفهفرد
"اللهم بارک لمولانا صاحبالزمان(عج)"
@del_gooye