«بلند شو آقامحمدحسین!» محمدحسین طبرستانی‌راد. برخی سردار طبرستانی، می‌خوانندش، برخی سردار طبر، رفقای صمیمی‌تر هم گاهی طبر... اما آقامحمدحسین، یک هیأتی خالص و یک بسیجی ساده است... اربعینی، کربلایی، امام‌حسینی، اشکی، جهادی، خاکی... از کانکس‌های روستای کوئیک در سرپل‌ذهاب تا چادرهای سیل‌زدگان آق‌قلا و پل‌دختر تا هوتک‌های آب قصرقند و عورکی تا کوره‌راه‌های روستاهای سی‌سخت تا ورزشگاه المپیک کربلا، همه گواهی می‌دهند بر مجاهدت این مرد... محمدحسین یک‌تنه، یک لشکر است... فرمانده‌ای است برای خودش... ▫️▫️▫️ حالا در این هوای غبارگرفته طهران، راه نفس بر او تنگ گشته... حق دارد، او از دیار طبرستان است، مرد جنگل و دریا... ریه‌های او دریایی است، عادت به این دود و آلودگی ندارد... چشم‌هایش با سبزی جنگل‌های شمال آرامش گرفته، به سیاهی گناه عادت ندارد... او حق دارد... در این سیاه‌بازار عصیان، اگر راحت نفس بکشی، عادی نیست... اگر در چهارراه ولی‌عصر، دفتر داشته باشی و از غربت ولی‌عصر(عج)، دق نکنی باید تعجب کرد... اما... ▫️▫️▫️ اما... بلند شو! بلند شو مرد! مرد میدان‌های سخت! ما هنوز با هم کارها داریم... اربعین در پیش است... بچه‌های موکب منتظرند... حاج رضا و محمد نگران محرم هستند... بلند شو آقامحمدحسین! بلند شو حاج رضا می‌خواهد مازنی بخواند... بلند شو و با گریه‌هایت مجلس را به هم بریز... 🤲 برای سلامتی خادم‌الحسین کربلایی محمدحسین طبرستانی‌راد دعا کنید... ✍️ ▫️@qoqnoos2