ضرورت بحث تمدن اسلامی در مواجهه با تمدن غرب
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین. یک دوره مبانی فکری را که می تواند چارچوب های یک تمدن دینی را تبیین بکند، مورد گفتگو قرار می دهیم. البته عنوان خیلی گسترده و پردامنه ای است و همه بحث ها و زوایای آن را در این مجال کوتاه نمی شود مورد بحث قرار داد. برای این امر باید کارهای گسترده تری انجام بگیرد ولی یک چارچوب فکری کلی را که می تواند بنیان های یک اندیشه تمدنی را شکل بدهد، ان شاء الله موضوع بحث قرار می دهیم.
قبل از شروع بحث در شرایط کنونی چه ضرورتی اقتضا می کند که ما این بحث ها را به طور جدی پیگیری کنیم؟ باید توجه کرد یک درگیری تاریخی بین جبهه حق و باطل و در واقع بین جبهه انبیاء و فراعنه و مستکبرین تاریخ وجود دارد. این درگیری مربوط به زمان یا دوران خاصی نیست. موضوع درگیری هم بر سر منابع مادی و منافع طبیعی نیست، بلکه اصل و اساس درگیری بر سر پرستش خدای متعال و خدا پرستی و استکبار در مقابل خدای متعال و نفس پرستی است. موضوع اصلی نزاع که بین انبیاء و فراعنه است ایمان و کفر، پرستش خدای متعال و استکبار در مقابل خدای متعال است. این نظریه در مقابل رویکرد های دیگری است که تعارضات اصلی تاریخی را بر محور دیگری تفسیر می کنند. برای مثال عده ای روابط تولیدی را مبنای شکل گیری طبقات اقتصادی و طبقات اجتماعی می دانند و طبقات اجتماعی را هم موضوع اصلی درگیری قرار می دهند. در نگاهی که بیان کردیم موضوع اصلی درگیری بین جبهه حق و باطل، ایمان و کفر است و این تعارض تاریخی رو به پیچیدگی هم بوده است.
در دوران ما یکی از مظاهر اصلی این درگیری، نزاع بین تمدن جدید غرب و اسلام بوده است بویژه بعد از رنسانس و نوزایی که در غرب اتفاق افتاد. زمانیکه این تمدن مادی غرب به نقطه شکوفایی و اوج خودش رسید، این درگیری آشکارتر شده است.