يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ ۖ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ ۚ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ ۖ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ ۚ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ ۚ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ ۚ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ ۚ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ ۗ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا ۚ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا(11) محل نزول: این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. شأن نزول: «شیخ طوسى» گوید: سدى و ابن عباس گويند: سبب نزول آيه چنين بود كه مردم زنان و دختران و پسران صغار را از ارث محروم مى كردند و جز به كسانى كه شمشير زن بوده و به كارزار جنگ مى پرداختند. به ديگران ارث نمى دادند و اين آيه نازل گرديد و كيفيت ارث را آشكار ساخت. محمد بن المنكدر از جابر نقل نمايد كه گفت: مريض بودم و رسول خدا صلى الله عليه و آله از من عيادت فرمود و آب بر روى من پاشيد و من به هوش آمدم و گفتم: يا رسول الله درباره مال خود چكار كنم، سپس اين آيه نازل گرديد. تفسير👇 گرچه دريافتى ارث زن نصف مرد است، ولى بهره‌گيرى‌اش دو برابر مرد است. فرض كنيد مقدار موجودى 30 سهم باشد كه دختر 10 و پسر 20 سهم مى‌برد، ولى دختر به خاطر آنكه تعهّدى ندارد، سهم خود را پس‌انداز مى‌كند و براى مخارج زندگى از سهم پسر كه 20 سهم بود بهره‌مند مى‌شود. پس نياز خود را از سهم مرد تأمين كرده و سهم خود را ذخيره دارد. بنابراين دختر در گرفتن نصف مى‌گيرد، ولى در بهره‌گيرى كاملًا تأمين است. در حديثى از امام جواد عليه السلام آمده است: هيچگونه هزينه فردى واجتماعى بر عهده زن نيست، علاوه بر آنكه هنگام ازدواج مهريه مى‌گيرد، ولى مرد هم مهريه مى‌دهد، هم خرج زن را عهده‌دار است. زن بى‌هيچ مسئوليّتى سهم ارث دريافت مى‌كند وحقّ پس‌انداز دارد ولى در بهره‌گيرى، از همان سهم مرد بهره مى‌گيرد. احكام ارث، در تورات نيز بيان شده‌ «2» و در انجيل آمده است كه مسيح گفت: من نيامده‌ام تا احكام تورات را تغيير دهم. عرب جاهلى، زنان و كودكان را از ارث محروم مى‌كرد، ولى اسلام براى هريك از فرزند و همسر، متناسب با نيازهاى آنان سهم الارث قرار داد. رسيدن ارث به فرزند، انگيزه‌ى فعّاليت بيشتر است. اگر انسان بداند كه اموالش به فرزندش نمى‌رسد، چندان تحرّك از خود نشان نمى‌دهد. در فرانسه، هنگامى كه قانون ارث لغو شد، فعّاليت‌هاى اقتصادى ضعيف شد. بيشتر بودن سهم فرزندان متوفّى از والدين او شايد براى آن است كه والدين، سال‌هاى پايانى عمر را مى‌گذرانند ونياز كمترى دارند. اگر متوفّى برادر نداشت، سهم مادر يك سوم، و اگر داشت يك ششم، و باقى براى پدر است. شايد بدان جهت كه مخارج برادران متوفّى معمولًا به عهده‌ى پدر است، نه مادر. امام صادق عليه السلام فرمود: پرداخت بدهى ميّت برانجام وصيّت او مقدّم است‌ چنانكه اگر وصيّت او خلاف شرع باشد نبايد عملى شود. شخصى از اينكه زنش دختر زاييده بود، نگران بود. امام صادق عليه السلام اين قسمت از آيه را براى او تلاوت فرمود كه: «لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً» پیام ها 1- اسلام، آيين فطرت است. آن گونه كه وجود فرزند، تداوم وجود والدين است و خصوصيّات و صفات جسمى و روحى آنان به فرزند منتقل مى‌شود، اموال هم بايد به فرزندان منتقل گردد. «يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ» 2- وصيّت كه حقّ خود انسان است، بر حقوق وارثان مقدّم است. «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ» 3- حقوق مردم، بر حق وارثان و بستگان مقدّم است. «مِنْ بَعْدِ ... دَيْنٍ» 4- در تفاوت سهم ارثِ بستگان، حكمت‌هايى نهفته است كه ما نمى‌دانيم. سهم ارث، بر اساس مصالح واقعى بشر استوار است، هرچند خود انسان بى‌توجّه باشد. «لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً» 5- علم و حكمت، دو شرط ضرورى براى قانونگذارى است. احكام ارث، بر اساس علم و حكمت الهى است. «فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ‌ ... عَلِيماً حَكِيماً» @shahid_modafe_haram_miladheidari