📖آیه امروز📖 سوره نساء(۴) آیه ۳۲ آیه سی و دوم وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۚ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ ۚ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا(۳۲) محل نزول: این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. شأن نزول: «شیخ طوسى» گوید: مجاهد گويد: سبب نزول اين آيه چنين بوده است كه ام‌سلمة گفت: يا رسول الله ما هم‌دوش با مردان به جنگ نمى رويم و نصف ميراث حق ما است. اى كاش مرد مي‌بوديم و با مردان به قتال و كارزار در جنگ مى پرداختيم. زجاج گويد: مردان مى گفتند: اى كاش در آخرت نيز بر زنان برترى مي‌داشتيم، همچنانى كه در دنيا داريم و نيز زنان مى گفتند: اى كاش وزر و وبال ما در آخرت نصف مردان مي‌گرديد، همچنانى كه در دنيا نصف آنان ارث مى بريم. چنانكه قتادة و سدى روايت و نقل كرده اند. تفسیر👇 آيات قبل، از حرام خوارى نهى فرمود، اين آيه به ريشه‌ى حرام‌خوارى اشاره مى‌كند كه طمع، آرزو و رقابت است. عدالت، غير از تساوى است. عدالت همه جا ارزش است، ولى تساوى گاهى ارزش وگاهى ظلم است. مثلًا اگر پزشك به همه مريض‌ها يك نوع دارو بدهد، يا معلّم به همه شاگردان يك نوع نمره بدهد، تساوى هست، امّا عدالت نيست. عدالت، آن است كه به هركس بر اساس استحقاقش بدهيم، گرچه تفاوت باشد، زيرا تفاوت گذاشتن بر اساس لياقت‌ها و كمالات حقّ است، امّا تبعيض باطل است. تبعيض آن است كه بدون دليل و براساس هواى نفس يكى را بر ديگرى ترجيح دهيم، ولى تفاوت آن است كه بر اساس معيارها يكى را برديگرى ترجيح دهيم. بنابراين بايد آرزوى عدالت داشت، ولى تمنّاى يكسان بودن همه چيز و همه كس نابجاست. اعضاى يك بدن و اجزاى يك ماشين از نظر جنس و شكل و كارايى متفاوتند، امّا تفاوت آنها حكيمانه است. اگر خداوند، همه را يكسان نيافريده، طبق حكمت اوست. بنابراين در امورى كه به دست ما نيست، مثل جنسيّت، زيبايى، استعداد، بيان، هوش، عمر و ... بايد به تقسيم و تقدير الهى راضى بود. ما كه خدا را عادل و حكيم مى‌دانيم، اگر در جايى هم دليل و حكمت چيزى را نفهميديم نبايد قضاوت عجولانه و جاهلانه همراه با سوءظن يا توقّع نابجا به خداوند حكيم داشته باشيم و يا بر دارندگان اين نعمت‌ها حسد ورزيم، چرا كه با فزونى هر نعمتى، مسئوليّت بيشتر مى‌شود و آمدن هر نعمتى، با غم از دست دادنش همراه است. اين حقيقت را در نهج‌البلاغه مى‌خوانيم. در موارد اختيارى، بايد با كوشش و تلاش و پرهيز از كسالت و تنبلى، در رقابتى سالم به قوّت و كثرت و استقلال رسيد و اجازه‌ى استثمار و استعمار به ديگران نداد و در مواردى كه بدست ما نيست، بايد تفاوت‌ها را دليل رشد و آزمايش و تحرك و تعاون و پيوستگى جامعه دانست، زيرا كه اگر همه مردم داراى امكانات يكسان باشند، صفات انسانى از قبيل: سخاوت، شجاعت و ايثار در انسان رشد نمى‌كند. انسان در لابلاى فراز و نشيب‌ها خود را نشان مى‌دهد، حركت مى‌كند و با ديگران به خاطر نيازش پيوند مى‌خورد. امام صادق عليه السلام در پاسخ از آيه فرمودند: كسى به همسر و فرزند ديگران چشم داشت نداشته باشد، ولى همانند آن را از خداوند بخواهد. زمانى كه اين آيه نازل شد، اصحاب پيامبراكرم گفتند: مقصود از فضل در «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» چيست؟ قرار شد تا على عليه السلام اين موضوع را از پيامبر سؤال كند. پيامبر صلى الله عليه و آله در پاسخ فرمودند: خداوند ارزاق را در ميان مردم از طريق حلال تقسيم كرده وحرام را نيز عرضه كرده است. كسى كه حرام را تحصيل كند، به همان اندازه از رزق حلال خود كاسته است و بر حرام مورد محاسبه قرار مى‌گيرد. پیام ها 1- به داده‌هاى الهى راضى باشيم و حسودانه، آرزوى برتريهاى ديگران را نداشته باشيم. «وَ لا تَتَمَنَّوْا» 2- در اسلام مسائل اقتصادى واخلاقى بهم آميخته است. لا تَأْكُلُوا ... بِالْباطِلِ‌ ... وَ لا تَتَمَنَّوْا 3- تبعيض‌ها وبرترى‌هاى استثمارگرانه و ظالمانه، از حساب برترى‌هاى خداداد، جداست. «فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى‌ بَعْضٍ» 4- تفاوت‌هاى زن و مرد از نظر خلقت و طبيعت، از نمونه‌هاى برترى دادن خداوند در آفرينش است. فَضَّلَ اللَّهُ‌ ... لِلرِّجالِ‌ ... لِلنِّساءِ 5- هر يك از زن و مرد، نسبت به دستاوردهاى خود به طور مساوى مالكند. «لِلرِّجالِ نَصِيبٌ‌، لِلنِّساءِ نَصِيبٌ» 6- به جاى تمنّاى آنچه ديگران دارند، در پى كسب وتلاش باشيم. نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا ... 7- انسان، تنها مالك بخشى از دست رنج خود است. «مِمَّا اكْتَسَبُوا» بخش ديگر سهم‌فقرا و حكومت اسلامى است. 8- هم كار، هم دعا. اكْتَسَبُوا ... وَ سْئَلُوا اللَّهَ‌