📖آیه امروز📖
سوره بقره(۲)
آیه ۲۶
آیه بیست و ششم
إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ
ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺧﺪﺍ [ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﻬﻤﺎﻧﺪﻥ ﻣﻄﻠﺒﻲ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ] ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﻪ ﭘﺸﻪ ﻭ ﻓﺮﺍﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ [ ﺩﺭ ﻛﻮﭼﻜﻲ ] ﻣَﺜَﻞ ﺑﺰﻧﺪ ، ﺷﺮم ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ ; ﺍﻣﺎ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﮔﺎﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﻣﺜﻞ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﺣﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻣﺎ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﺜﻞ ﭼﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ؟ ! ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺜﻞ [ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﺪم ﺩﻗﺖ ﻭ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ] ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺜﻞ [ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺩﺭﻙ ﺻﺤﻴﺢ ] ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻧﻤﺎﻳﺪ; ﻭ ﺟﺰ ﻓﺎﺳﻘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ.(٢٦)
#ختم_قرآن
تفسیر👇
كلمه «بعوض» به معناى پشه ريز است و ريشهى آن از «بعض» مىباشد كه به جهت كوچكى جثّه به آن اطلاق شده است. «1»
مثالهاى قرآن، براى همهى مردم است و از هر نوع مثلى نيز در آن آمده است: «وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ» «2» البتّه اين مثلها را نبايد ساده انگاشت، زيرا دانشمندان، حقيقت و باطن آن را درك مىكنند: «وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ» «3» در مثال زدن، تذكّر، تفهيم، تعليم، بيان و پردهبردارى از حقايق نهفته است و در كتابهاى آسمانىِ پيشين نيز همانند تورات و انجيل و در سخنان رسول اكرم و اهلبيت عليهم السلام فراوان ديده مىشود. در تورات بخشى به نام «أمثال سليمان» وجود دارد.
بعضى از مخالفان اسلام كه از برخورد منطقى و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند، مثالهاى قرآن را بهانه قرار داده و مىگفتند: شأن خداوند برتر از آن است كه به حيواناتى چون مگس يا عنكبوت مثال بزند. «4» و اين مثالها با مقام خداوند سازگار نيست. و بدينوسيله در آيات
«1». مفردات راغب.
«2». روم، 58.
«3». عنكبوت، 43.
«4». در سوره عنكبوت آيه 41، قدرتهاى غيرالهى به خانه عنكبوت تشبيه شده و در سوره حجّآيه 73 فرموده كه ديگران حتّى توانايى آفريدن يك مگس را ندارند.
جلد 1 - صفحه 82
قرآن تشكيك مىكردند. «1» خداوند با نزول اين آيه به بهانهگيرىهاى آنان پاسخ مىدهد.
سؤال: آيا خداوند گروهى را با قرآن و مثالهاى آن گمراه مىكند؟
پاسخ: خداوند كسى را گمراه نمىكند، بلكه هركس در برابر حقايق قرآن بايستد، خود گمراه مىشود و بدين معنى مىتوان گفت: قرآن، سبب گمراهى او گرديد. چنانكه در پايان همين آيه مىفرمايد: «وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ» يعنى فسق مردم سبب گمراهى آنان مىشود.
ستى مگر مىشود خداوند مردم را به ايمان تكليف كند، ولى خودش آنان را گمراه كند!؟ و مگر مىشود اين همه پيامبر و كتب آسمانى نازل كند، ولى خودش مردم را گمراه كند!؟ مگر مىشود از ابليس به خاطر گمراه كردن انتقاد كند، ولى خودش ديگران را گمراه كند!؟
گرچه در اين آيه، هدايت و گمراهى بطور كلّى به خداوند نسبت داده شده است، ولى آيات ديگر، مسئله را باز نموده و مىفرمايد: «يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ» «2» خداوند كسانى را هدايت مىكند كه به سوى او برود. و «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ» «3» كسىكه به دنبال كسب رضاى او باشد. و «الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» «4» آنان كه در راه او جهاد كنند. و كسانى كه با اختيار خود در راه كج حركت كنند، خداوند آنان را به حال خود رها مىكند. مراد از گمراه كردن خدا نيز همين معناست. چنانكه درباره كافران، ظالمان، فاسقان ومسرفانجمله «لا يهدى» بكار رفته است. بهقول سعدى:
راه است وچاه وديده بينا وآفتاب
تا آدمى نگاه كند، پيش پاى خويش
چندين چراغ دارد وبىراهه مىرود
بگذار تا بيفتد وبيند، سزاى خويش
«1». اصولًا چرا خداوند از مثال زدن به پشه، شرم كند؟ مگر آفريدن پشه، شرم داشت كه مثال زدن به آن نيز شرم داشته باشد؟ كوچكى پشه نبايد مورد بهانه باشد، زيرا همين پشه تمام اعضاى فيل را در اندازه كوچكتر دارد و علاوه بر آن دو شاخك نيز دارد. خرطوم تو خالىِ آن همانند ظريفترين ودقيقترين سرنگ است كه مىتواند اين پشهى كوچك، بزرگترين حيوان را عاجز كند. از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه به كوچكى پشه ننگريد كه هرچه فيل دارد او هم دارد، به علاوه دو بال كه فيل ندارد. «تفسير مجمعالبيان».
«2». رعد، 27.
«3». مائده، 16.
«4». عنكبوت، 69.
جلد 1 - صفحه 83