📖آیه امروز📖
سوره بقره(۲)
آیه ۲۲۹
آیه دویست و بیست و نهم
الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ
ﻃﻠﺎﻕِ [ ﺭﺟﻌﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﻖّ ﺭﺟﻮﻉ ﻭﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﺳﺖ ] ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺍﺳﺖ . [ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﺯ ﺭﺟﻮﻉ ]ﺑﺎﻳﺪ [ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺭﺍ ] ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭﻣﺘﻌﺎﺭﻑ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﺩ، ﻳﺎ [ ﺑﺎ ﺗﺮﻙ ﺭﺟﻮﻉ ، ﺍﻭ ﺭﺍ ] ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻲ ﻭ ﺧﻮﺷﻲ ﺭﻫﺎ ﻛﻨﺪ . ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺣﻠﺎﻝ ﻧﻴﺴﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ [ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻬﺮﻳﻪ ] ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﺍﻳﺪ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﺳﺘﺎﻧﻴﺪ ، ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺑﺘﺮﺳﻨﺪ ﻛﻪ ﺣﺪﻭﺩ ﻭ ﻣﻘﺮّﺭﺍﺕ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ [ ﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﻫﻤﺴﺮﺩﺍﺭﻱ ] ﺑﺮﭘﺎ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ . ﭘﺲ ﺷﻤﺎ [ ﺣﺎﻛﻤﺎﻥ ﺷﺮﻉ ] ﺍﮔﺮ ﺑﺘﺮﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺣﺪﻭﺩ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﺩﺭ ﺁﻧﭽﻪ ﺯﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﻫﺎﻳﻲ ﺧﻮﺩ [ ﻋﻮﺽ ﻃﻠﺎﻕ ] ﻓﺪﻳﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ ، ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻴﺴﺖ . ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺣﺪﻭﺩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ; ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺣﺪﻭﺩ ﺧﺪﺍ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﻧﺪ .(٢٢٩)
#ختم_قرآن
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گويند: اين آيه درباره ثابت بن قيس با زوجه اش نازل گرديد كه با اجازه رسول خدا صلى الله عليه و آله باغ خود را به شوهرش بخشيد و از وى طلاق گرفت چنان كه ابن جريج روايت كرده است.
تفسیر👇
در جاهليّت، طلاق دادن و رجوع كردن به زن، امرى عادّى و بدون محدوديّت بود. امّا اسلام، حداكثر سه بار طلاق و دو بار رجوع را جايز دانست تا حرمتِ زن و خانواده حفظ شود. «1»
در اسلام، طلاق امرى منفور و بدترين حلال نام گذارى شده است، ولى گاهى عدم توافق تا جايى است كه امكان ادامه زندگى براى دو طرف نيست.
در اين آيه علاوه بر طلاق رجعى كه از سوى مرد است، طرح طلاق خُلع كه پيشنهاد طلاق از سوى زن است نيز ارائه شده است. به اين معنا كه زن، مهريه خود يا چيز ديگرى را فداى آزاد سازى خود قرار دهد و طلاق بگيرد.
تعدّد طلاق، براساس تعدّد رجوع و بقاى ازدواج است. كسى كه در يك جلسه مىگويد:
«من سه بار طلاق دادم»، در واقع يك طلاق صورت گرفته است. چون يك ازدواج را بيشتر قطع نكرده است. لذا بر اساس فقه اهلبيت عليهم السلام، چند طلاق بايد در چند مرحله باشد و يكجا واقع نمىشود. زيرا به مصلحت نيست كه زندگى خانوادگى در يك جلسه و با يك تصميم براى هميشه از هم بپاشد. «2»
پیام ها
1- در قطع رابطه با ديگران، نبايد آخرين تصميم را يك مرتبه گرفت، بلكه بايد
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». با عنايت به همين موضوع بود كه شيخ محمود شلتوت، مفتى اعظم مصر و رئيس دانشگاه الازهر گفت: من در مسئله طلاق، فقه شيعه را ترجيح مىدهم.
جلد 1 - صفحه 358
ميدان را براى فكر و بازگشت باز گذاشت. «الطَّلاقُ مَرَّتانِ»
2- آزار و ضرر رسانى به همسر، ممنوع است. مرد نبايد به قصد كام گرفتن يا ضربه روحى زدن به زن، به او رجوع نموده و سپس او را رها كند. «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ»
3- در همسر دارى بايد از سليقههاى شخصى و ناشناخته دورى كرد و به زندگى عادّى و عرفى تن در داد. «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ»
4- تلخى جدايى را با شيرينى هديه و احسان جبران كنيد. «أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ»
5- طلاق، نبايد عامل كينه، خشونت و انتقام باشد، بلكه در صورت ضرورتِ طلاق، نيكى و احسان شرط اساسى است. «أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ»
6- اصل در زندگى، نگهدارى همسر است، نه رها كردن او. كلمه «امساك» همه جا قبل از كلمه «تسريح» آمده است. «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ»
7- حقوق و احكام در اسلام، از اخلاق و عاطفه جدا نيست. كلمات «احسان» و «معروف» نشانهى همين موضوع است. «فَإِمْساكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسانٍ»
8- مراعات حقوق، لازم است. مرد، حقّ ندارد از مهريه زن كه حقّ قطعى اوست چيزى را پس بگيرد. «لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئاً»
9- خواستههاى مرد و زن بايد در چارچوب حدود الهى باشد. «إِلَّا أَنْ يَخافا أَلَّا يُقِيما حُدُودَ اللَّهِ»
10- تنها نظر زن و شوهر در مورد طلاق كافى نيست، بلكه بايد ديگران نيز به ادامه زندگى آنان اميدى نداشته باشند. «يَخافا ... فَإِنْ خِفْتُمْ» گاهى زن و شوهر مىگويند: با هم توافق اخلاقى نداريم، امّا اين حرف برخاسته از هيجان آنهاست. لذا قرآن در كنار خوف زن وشوهر «يَخافا» پاى مردم را به ميان كشيده كه آنان نيز اين ناسازگارى را درك كنند. «خِفْتُمْ»