🪴📜 همسر شهید میگه: اخلاق و رفتارش عالی بود، اما عالی‌تر شد. آن‌قدر که یک‌بار به آقا روح‌الله گفتم خیلی نور بالا می‌زنی، بوی شهادت می‌دهی. با ذوق و خنده می‌گفت: «جدی میگی؟» مدام از من می‌پرسید «خواب شهادتم را ندیدی؟» در حالی‌که یک‌بار خواب شهادتش را دیده بودم، اما به روی خودم نیاوردم، دلم نمی‌آمد برایش تعریف کنم. امکان نداشت خنده بر لب نداشته باشد، حتی وقتی که ناراحت بود می‌خندید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مادر شهید میگه: روح الله عاشق شهادت بود حتی به پسرش ابوالفضل می‌گفت سر نماز دعا کن من شهید شوم. شهادت را خیلی دوست داشت و عاقبت به آرزویش رسید. در مراسم شهید مدافع حرم حبیب الله‌پور از بابلسر که هنوز پیکرش دست داعشی‌هاست، پسرم به من می‌گفت مادر بعد از شهادتم مثل خانواده شهید حبیب الله‌پور صبوری کنید و هر دفعه به شوخی می‌گفت بعد از شهادتم مرا به زادگاهم کچب کلوا ببرید. ––––· • —– ٠ ✤ ٠ —– • ·–––– ✨