.؟!💔 یادمه‌یه‌جلسه‌خیلی‌مهم‌داشتیم، جهادداشت‌صحبت‌میکرد.. تاگوشیش رو‌گفت، همه‌چیزروجمع‌‌کردوگفت: پاشین روبخونیم، ادامش‌بمونه‌بعدنماز!(:♥️! راوی:همرزم