eitaa logo
به‌سمت خدا | سیروسلوک
132.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
42 فایل
﷽ 🌸کانال معرفتی و اخلاقی "سیروسلوک"🌸 •دنیا می ‌خواهی، #بسمت_خدا حرکت کن •آخرت می ‌خواهی، #بسمت_خدا حرکت کن ارتباطات 👇 @Tehranws تبلیغات👇 @t_bidariymelat
مشاهده در ایتا
دانلود
2.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠خود آقا میاد انجام میده یعنی چی؟؟ 🟢 بسمت خدا | @s_solouk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠اربعین در کلام رهبری 🔅اربعین زمان برادری و پیمان وفاداری شیعیان است 🟢 بسمت خدا | @s_solouk
4.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تا دیر نشده، جایی در سنگر حق برای خودمان پیدا کنیم 🌱استاد 🟢 بسمت خدا | @s_solouk
💠 ✍حکایت شده که کریم‌خان زند پادشاه ایران  پس از دیدارش از مردمان  (پارسوماش ) مسجدسلیمان کنونی،می گوید در آنجا مردمانی دیدم که در سخاوت بی‌نظیرند و در شجاعت کم‌نظیر.‌ در لشکرکشی به آن دیار ، به پارسوماش رسیدیم شب شد و در دامنه‌ی کوهی اردو زدیم ▪️شبانه برای سرکشی به لشکریان گشت زدم.که نزدیک اطراقگاه لشکر در میانه‌ی کوه ، آتشی افروخته دیدم که نظرم را جلب کرد با همراهان بدان سوی رفتیم ▫️در کنار آتش مردی نشسته بود که تصور کردم ایستاده است نشسته‌ی آن ، به قدّ یک انسانِ معمولی بود کلاهی نمدین وبلندمشکی بر سر داشت که به تاجِ شاهی شبیه بود ، کلاهش نظرم را گرفت ، درودش دادیم جواب داد.بدون اینکه تکانی بخورد با دستش تعارف به نشستن کرد گویی که یک چوپان بر او وارد شده است به مزاح به او گفتم : کلاهت به تاجِ ما ، می‌مانَد... ▪️نگاهش را متوجهم کرد و گفت : کلاهِ من ، از اصالت است ، تاجِ شما ، از قدرت.... کنایه‌اش رنجورم کرد.خواستم انتقام بگیرم به او گفتم : پس مرا می شناسی و از جا برنخاستی؟ با لبخند گفت : نشسته‌ام که چون تویی برخیزد مرا ، بیلی‌ست و تورا شمشیری ... ▫️بسیار پخته سخن می‌گفت که جایِ جسارت به او ، باقی نبود . از احوال پرسیدم و اینکه قدرتِ ما را چگونه می‌بیند گفت : مردمانِ این دیار ، کشاورزند و سر به کارِ خود دارند ولی اگر کسی به نانشان حمله کند ، به جانش حمله خواهند کرد . در کلامش تهدید بود ▪️با نیش خندی گفتم : صبح معلوم می‌شود ، همان خنده را تحویلم داد و گفت : صبح معلوم می شود . لختی نشستیم و از کاسه‌ی ماستش خوردیم و به لشکرگاه برگشتیم شب از نیمه گذشته بود ، که بخواب رفتیم . ▫️صبح ، همهمه‌ی سپاه ، مرا بیدار کرد از دربان پرسیدم ، چه خبر شده؟ پریشان گفت : آقا ، اسبانِ سپاه را برده‌اند . از خیمه بیرون زدم کفشی برای پوشیدن نبود کفش و سلاح را ، هم برده بودند شخصی با احترام آمده بود و مارا با سپاهیان ، دعوت نمود وگفت ما را سرجنگ با هموطن نیست. با پایِ برهنه ، به سمتِ مکانگاهشان روان شدیم . بدانجا که رسیدیم از جلال و جبروتمان چیزی نمانده بود... ▪️چون گدایان و درماندگان به لامردون کدخدا رسیدیم که  دروازه‌ اش چوبین  بود خانه‌باغی وسیع ، که نهری درمیان و پُر از درختانِ میوه بود و میوهای رسیده آن آویزان بود . در ایوانِ خانه‌ای در آخرِ باغ ، مردی ایستاده و خیر مقدم می‌گفت ، گفت : بفرمائید . تعدادمان زیاد بود من و همراهان به آنها درود فرستادیم و با تکبری که با خود داشتیم ولی با آن اوضاع نابسامان خواستم وارد شوم که جوانی برومند با آفتابه‌ی مسی پُر آب جلو آمد بر دست و صورتم آبی زدم و آفتابه را روی پاهایم گرفت ومشخص بود برای پذیرایی ما آماده بودند و به همان ترتیب به همه ی لشکریانم احترام میشدجوری که سپاهیان ما باخیال راحت در کنارِ جویِ آبی که از میانِ باغ می‌گذشت ، دست و صورت شستند . سپاه مشغول شستشو بود که مرا تعارف به داخل کرد همانگونه که گفتم  از قبل سالن‌های آن اِمارت برای پذیرایی آماده بود در محوطه‌ی باغ هم ، فضایی بزرگ برای نشستن مهیا شده بود... از من و از سپاهیانم به خوبی بامیوه و کباب ونان و دوغ پذیرایی شد... استراحتی کردیم و زمان به شب نزدیک می‌شد به کدخدا گفتم : مرا می شناسید؟ نگاهی کرد و گفت اگر کلاهی بر سر داشتی بهتر می‌شناختم هرچند با این سپاهی که به همراه داری می‌شود شناخت آنان سخنشان را با هنر بیان می‌کردند مرا در لفافه ، شاهِ بی تاج خطاب کرده بود کلامش را خوب می‌فهمیدم ولی با مهمان‌نوازی که کرده بود ، شرم داشتم که او را برنجانم گفتم : شما که این همه لطف کرده‌اید کلاهی هم بدهید . دست بر سینه بُرد و با احترام گفت : کلاهِ ما ، برای شما بزرگ است ، تاجی را به شما هدیه خواهیم کرد . از کنایه‌ی بزرگیِ کلاهشان برای من ، به خشم آمده بودم ولی از تاجِ پیشکشی ، شرمنده . ▫️این مردمان که بختیاری ولربزرگ نام داشتند در کلام و مقام ، بی‌نظیر بودند وقتی آماده برای رفتن شدیم همه‌ی سپاه را با کفش مخصوصی به نام خلاتک دیدم و گیوه‌ی خاصی که پیش پای من گذاشتند کفشی بسیار نرم و سبک که انسان از پوشیدنش لذت می‌برد ... از دربِ باغ که خارج شدیم اسبانی زین کرده و آماده در محوطه‌ی بیرون بسته بودند با تعجب آن همه اسب و زین را نگاه کردم و خواستم سخنی بگویم که کدخدا با اشاره‌ی دست گفت : اسبِ شما آن اسبِ سفید است اسبی اصیل عربی بسیار زیبا گفتم : این همه سخاوت از کیست؟ گفت : خان گفته ، به شما بگویم ما رعیتیم و سَرِمان به کارِ خودمان است اگر کسی به نانمان حمله کند ، به جانش حمله می‌کنیم و اگر شاهی ، مروّت پیشه کند ، برایش جان می‌دهیم و تاجش هدیه می‌کنیم . 🔸*تکبر را از خود دور کن و شاهی کن تا رعیت در رفاه باشد.... 🟢 بسمت خدا | @s_solouk
💠جاودانگی در بهشت و جهنّم 🔅علّت این که اهل دوزخ همیشه در آتش خواهند بود، آن است که قصد و نیّت آن‌ ها این بود که اگر همیشه در دنیا بودند، همواره خدا را معصیت کنند، و علّت این که اهل بهشت، همیشه در بهشت خواهند بود، آن است که قصد آن‌ ها این بود که اگر همیشه در دنیا باشند همواره خدا را اطاعت کنند، پس نیّت‌ ها است که موجب شده اهل بهشت در بهشت و اهل آتش در آتش جاویدان باشند. 🔸 [ 📚 الکافی، ج۲، ص۸۵ ] 🟢 بسمت خدا | @s_solouk
میدونستی موکبمون تو شلمچه به نام حضرت رقیه است! امشب شهادت سه ساله اربابه ، سه ساله مظلوم خرابه نشین ، نمیخای ارادت رو بهش نشون بدی ؟ امام حسین خیلی رقیه س رو دوست داشت مطمئن باشین اگه کاری برا دخترش کنید حتما جبران می کنه 🖤 👈🏻 شک نکن برای این سه ساله قدمی ورداشتی حتما جواب تون رو میده! بسم الله ⚘️ موکب حضرت رقیه بشدت نیاز به امکانات( وسایل سرمایشی ، آشپزی ، پذیرایی ...) داره! فرش نداره چه برسه به... امشب باهاش معامله کن بگو خانوم اگه ما نبودیم خرابه نشین شدی، اما موکبت رو آباد میکنیم 🙏
6037997750018294
بنام گروه فرهنگی و تبلیغی برای ملت
6037991788003923
5859831106468217
6104338650673383
IR720700001000116802689001
بنام ابراهیمی خادم کانال اجرتون با حضرت رقیه سلام الله علیها 📱۰۹۱۲۰۹۱۶۲۸۰ جهت هماهنگی
28.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب اسلامی در مراسم بزرگداشت شهدای جنگ تحمیلی اخیر 🟢 بسمت خدا | @s_solouk
احسان بختیاریAhd 003.mp3
زمان: حجم: 8.19M
💠شرح دعای عهد ▫️قسمت سوم 🍃ادامهٔ شرح عبارت: اللهم رب النور العظیم 🎧احسان بختیاری قسمت اول قسمت دوم 🟢 بسمت خدا | @s_solouk
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴فرارسیدن ایام شهادت حضرت رقیه(سلام الله علیها) بنت الحسین(علیه السلام) تسلیت باد. 🖤ببار ای آسمون جای رقیه سلام الله علیها به یاد داغ بابای رقیه سلام الله علیها ... 🟢 بسمت خدا | @s_solouk