eitaa logo
سبک زندگی اسوه رسا
76.8هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
19 فایل
💠موسسه سبک زندگی اسوه رسا شناسه ملی 14013252154 زیر نظر محمدعلی سواعدی @MohamadAli_Savaedi ✔️ارشد اندیشه سیاسی اسلام ✔️فعال فرهنگی 🌹آموزش مرز ندارد و آموختن حقی همگانی ست 🗣ادمین @admins_1 🚥تبلیغ @mobin_gt 💳حمایت 6104337408863924
مشاهده در ایتا
دانلود
✍بزرگان چشم می‌دوختند به ده شب تا چیزی بگیرند. شما هم چیزی بگیرید. کاری کنید که دعاهایتان در این دهه شود. پرخاش کنید بروید مجلس نمی‌شود. باید لطافت داشت. حر یک شخص بود اما حر بودن جریان دارد. بله آقاجان! دهه حر است؛ دهه زهیر است. اگر می‌خواهی متحول شوی، دهه « » است!🌱 | -آیت‌الله‌فاطمی‌نیا | 🌸کانال سبک زندگی @sabkezendegi_ivle
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧾قانون ۵ در ۵... . . گوینده:طبسی 🎙 . . 🌸کانال سبک زندگی @sabkezendegi_ivle
🚩🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم 💥 :جمعه ۶تیر بمدت۱۰روز ساعت۱۸ : قم شهرک امام خمینی (ره) خیابان باهنر کوچه یک پلاک یک (منزل سواعدی) ✅ شماره کارت جهت واریز و کمک های مالی و شراکت در ثواب روضه شماره شبا:  IR340600520770003314998001 شماره کارت:  6063731024642333 محمدعلی سواعدی | بانک مهر ایران 💥نذورات غیرنقدی👈🏻 @admins_1 🌸کانال‌سبک‌زندگی@sabkezendegi_ivle
. 🔴ماجرای نماز بدون وضوی امام جماعت(حتما بخونید! ارزش خوندن داره👌)🌹😞 ✍یکی از اهل قلم تعریف میکرد: حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشنهای مذهبی به مسجدی که نزدیک منزلمان بود می رفتیم پیش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام شیخ هادی که امور مسجد را انجام میداد و معتمد محل بود. یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم. منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این حين، در یکی از دستشویی‌ها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون اینکه وضو بگیرد دستشویی را ترک کرد. من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می‌گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یکسره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سالهای زیادی با هم همسایه بودیم گفتم حاجی شیخ هادی وضو ندارد! خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب فرادا می خوانم. این ماجرا بین متدینین پیچید، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مامومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جائیکه بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت ، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی، پدر را ترک کردند. دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلا مسلمان است؟ آیا جاسوس است؟ و آیا... شیخ بعد از مدتی محله ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود؛ بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم در مکه بخاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد. روز بعد وقتی میخواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم، پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. درحال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم چشمانم سیاهی میرفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم میخواسته جای آمپول را آب بکشد! نکند؟! ؟! نکند؟! دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر میکردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم... خانواده اش را نابود کردیم! از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. به پیش حاج ابراهیم رفتم به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی میگردم او گفت: شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود. پس از خداحافظی با حاج ابراهیم یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو پیر مردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن میخواند سلام کردم جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم ببخشید من دنبال شیخ هادی میگردم ظاهرا از دوستان شماست، شما او را میشناسید؟ پیرمرد سری تکان داد و گفت دو سال پیش شیخ هادی در حالیکه بسیار ناراحت و دلگیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد، من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم. بسیار تعجب کردم و علتش را ازپرسیدم او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون اینکه از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام، خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند، خانواده ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند و دیگر نمیتوانم در این شهر بمانم، فقط شما شاهد باش که با من چه کردند. بعد از این جملات گفت: قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین(ع) مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم... ناگهان بغضم سرباز کرد و اشکهایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم! الان حدود 20 سال است که از این ماجرا میگذرد و هر کس به نجف مشرف میشود من سراغ شیخ هادی را از او میگیرم ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست. 🔴دوستان، ما هر روز چقدر آبروی دیگران را میبریم؟! با یه جمله، چقدر زندگی ها را نابود میکنیم؟ ‌ 🌸کانال سبک زندگی @sabkezendegi_ivle
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️🔻 سلام یکی از اساتید در کانال شون یه سوالی پرسیدن⁉️ میخوام این مطلب رو با شما دوستان به اشتراک بزارم 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 مطلب امروز کوتاه است اما تغیرات شگرفی در بینش و جهان بینی شما ایجاد خواهد کرد به لطف الله متعال سوالی دارم به نظرِ شما علت دروغ و دروغ گویی چیست یک لحظه به سوالم فکر کن ! ⛔️چرا انسان دروغ میگوید از ساده ترین دروغ ها تا پیچیده ترین ها از معمولی ترین انسان ها تا بزرگترین سیاست مداران چرا انسان دروغ میگوید ❓ ؟ 📋نظری دارید ؟ ارسال کنید 👇🏻👇🏻👇🏻 @mohamadali_savaedi
ترس 😲 خیلی نزدیکِ!
👈تکبر 👈حفظ موقعیت 👈 ترس