🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
💚 به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام و حاجت روایی همه اعضای محترم کانال
این دعای شریف است که از گناهان حفظ میکند و دربرگیرنده رستگاری در دنیا و آخرت است:
💫 ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮّﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮّﺣﯿﻢ
يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ الْعَفْوِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا صَاحِبَ كُلِّ نَجْوَى وَ يَا مُنْتَهَى كُلِّ شَكْوَى يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا يَا رَبَّنَا وَ يَا سَيِّدَنَا وَ يَا مَوْلَانَا وَ يَا غَايَةَ رَغْبَتِنَا أَسْأَلُكَ يَا اللَّهُ أَنْ لَا تُشَوِّهَ خَلْقِي بالنَّار
🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
@shahid_modafe_haram_miladheidari
#خاطرات_شهدا
روایتی از مهندسهای دوقلوی هوافضا که رژیم صهیونیستی برای ترور آنها جایزه گذاشته بود را از نظر میگذرانید.
باشگاه خبرنگاران جوان - «آن غیرت و جنمی که من از دوقلوها سراغ داشتم میدانستم با علم به اینکه ممکن بود هر لحظه شهید شوند، همزمان با آمادهکردن لانچرها برای شلیک، اشهدشان را هم خوانده بودند!» این بار راوی زندگی شهدای دوقلویی میشویم که نخبههای پهپادی هوافضا بودند و اسرائیل برای ترورشان جایزه گذاشته بود.
بعد از جنگ ۱۲ روزه، کمتر پیشآمده بود از پشت پرده شلیک موشکها و پهپادهای وطنی که در قلب تلآویو فرود آمد، روایتی بشنویم. از شجاعتهای ناگفته؛ از روایتهایی که میتوان از آن شاهنامهها نوشت و تاریخ ایران را پر کرد از روایت پهلوانان واقعی.
قصه مهندسهای دوقلوی کرمانشاهی؛ شهید سرهنگ دوم پاسدار مرتضی و مصطفی شریفینسب و لحظات شهادتشان تنها دو روایت از دهها روایت آرشهای سرزمین ایران است که سراپاگوش میشویم برای شنیدنش.
با شنیدن این روایتهاست که مطمئن میشویم اگر شجاعت و جسارت سربازان خلف سردار حاجیزاده در پرتاب موشکها و پهپادهای وطنی نبود، شاید پرونده جنگ ۱۲ روزه طور دیگری رقم میخورد.
وقتی پرواز موشکها با شهادت دوقلوها همزمان شد
اگر مرتضی خاری به پایش میرفت، مصطفی دردش را احساس میکرد. اگر حال مصطفی خوب بود، مرتضی هر جایی بود خنده مهمان صورتش میشد. دوقلوها در شهادت هم تله پاتی داشتند.
از تهران با لهجه کرمانشاهی رضا شریفینسب؛ برادر شهیدان به شهر شیربچههای کرد میرویم و روایتمان از مهندسهای دوقلوی هوافضای سپاه کرمانشاه را از آخرین لحظات زندگیشان شروع میکنیم؛
«پس از تصمیم ایران برای پاسخ متقابل به حمله اسرائیل آن هم در کوتاهترین زمان ممکن، مرتضی و مصطفی و ۱۰ نفر از بچههای هوافضای سپاه کرمانشاه میدانستند برای اجرای عملیات در شرایطی که آسمان ایران ناامن بود و پهپادهای شناسایی هر لحظه ممکن بود آنها را نشانه بگیرند و مانع پرتاب موشکها و پهپادها شوند، ممکن است هزینه پرتاب موشک و پهپاد از طریق لانچرها به قیمت جانشان تمام شود.
اما ایران ما پر است از حسین فهمیدهها. آن جنم و غیرتی که من از برادرانم سراغ داشتم میدانستم با علم به اینکه ممکن بود هر لحظه شهید شوند، همزمان با آمادهکردن لانچرها برای شلیک، اشهدشان را هم خوانده بودند و زیر لب گفته بودند فدای سر رهبرم! این لحظهها را همرزمانشان که مجروح شده بودند روایت میکردند. دست آخر پرواز موشکها با پرواز خودشان یکی شد و از آن ۱۱ نفر، ۵ نفرشان آسمانی شدند.»
اسرائیل از شیربچههای هوافضا و از شاگردان خلف سردار حاجیزاده میترسید و همچنان میترسد، از سربازان شیرپاکخورده ایران، او خوب میدانست طرف حسابش چه سربازان غیوری هستند.
«فائزه سلیمی»؛ همسر مرتضی شریفینسب خاطره مدتی قبل را مرور میکند و میگوید: «یک شب آقا مرتضی با خنده تعریف میکرد و میگفت عکس من و مصطفی و چند تا از بچههای دیگه رو در گروههای وابسته به اسرائیل پخش کردهاند و نوشتهاند برای کشتن این نیروهای هوافضای ایران جایزه میلیوندلاری گذاشتیم. نمیدانند ما هیچ ابایی از شهادت نداریم که هیچ، به پیشوازش هم میرویم.
من پرسوجو کردم. نگران شدم. اما آقامرتضی میگفت عمر دست خداست. نگران نباش خانم! ما تا آخرین لحظه زندگی، پادررکاب آقاییم. واقعاً هم همینطور بود، آقا مرتضی و آقا مصطفی تا آخرین لحظه زندگیشان جهاد کردند. باوجوداینکه پادگانی در چندمتری حضور آنها را زده بودند، اما میدان را خالی نکردند و تا پای جان ماندند. مرتضی در روز عید غدیر مثل مولا علی (ع) شهید شد. ترکش سرش را شکافت. اما مصطفی را به بیمارستان بردند. مصطفی دو ساعت دیرتر از مرتضی به دنیا آمد. دو ساعت هم دیرتر از او به شهادت رسید. انگار خدا عمر این دو برادر دوقلو را حتی در ساعت و ثانیه، بهاندازه هم تنظیم کرده بود.»
تولد در بمباران کرمانشاه
برادران دوقلوی کرمانشاهی چطور خار چشم اسرائیل شدند؟ قصه مرتضی و مصطفی را از سکانس آخر روایت میکنیم. حرفهای برادر و همسر مرتضی شریفینسب که به تنظیم ساعت و ثانیه عمر آنها میرسد، فلاش بک میزنیم به ۳۵ سال قبل، به جنگ ایران و عراق و سایه سنگین بمبارانهای کرمانشاه و روایت را از زبان برادر شهدا و از اتاق زایمان یکی از شهرستانهای کرمانشاه از سر میگیریم؛
«آن سالها از سونوگرافی و تعیین جنسیت قبل از زایمان خبری نبود یا اگر هم بود در مناطق حاشیهای کرمانشاه این تجهیزات وجود نداشت. ما نمیدانستیم مادرم دوقلو باردار است. دردش که گرفت به بیمارستان رفتیم. مرتضی به دنیا آمد و درد مادر هنوز تمام نشده بود و شکم، هنوز برآمده که خدا خبر از نعمت دوم داد و صدای ماما در اتاق زایمان پیچیده وقتی گفته یکی دیگه هم هست. بچهها دوقلو هستند.
دو ساعت بعد از مرتضی، مصطفی به دنیا آمد. دو برادر دوقلوی سفیدرو مثل قرص ماه که با هم مو نمیزدند.
سال ۶۵ من ۱۵ساله بودم که دوقلوها به دنیا آمدند. بابا همیشه سرکار بود و دور از شهر. من پسر بزرگ خانواده بودم و یکطورهایی حکم بابای بچهها را داشتم. بیشتر مسئولیتهایشان با من بود. ثبتنام مدرسه و پیگیری همه کارهای دوقلوها. دوران بعد از جنگ تحمیلی بود و مشکلات اقتصادی پس از جنگ. خلاصه که چشم رویهم گذاشتیم بچهها به مدرسه رفتند. با معدل بالا دیپلم گرفتند. درسخوان بودند و در ریاضی، سرآمد کلاس. اینطور شد که هر دو با هم مهندسی مکانیک طراحی جامدات در دانشگاه اهواز قبول شدند و در این برهه از زندگیشان هم ممتاز بودند و با معدل الف از دانشگاه فارغالتحصیل شدند.»
مهندسی خط تولید در کارخانه یا پیوستن به جمع سربازان سردار حاجی زاده!
کار برای دوقلوهای مهندس مکانیک زیاد بود. اما هنوز مهر لیسانس خشک نشده بود که عزمشان را جزم کردند برای اعزام به خدمت سربازی. چندماهه خدمت بودند که مسیر زندگیشان تغییر کرد؛ تصمیم گرفتند هوش و علم شان را در راه وطن به خدمت بگیرند و روایت آغاز مسیر پرفرازونشیب و پر از خیروبرکت مرتضی و مصطفی از زبان برادر شنیدنی است؛
«چندماهه خدمت بودند که باتوجهبه هوش سرشار و تحصیلات و ولایی بودن دوقلوها به آنها پیشنهاد پیوستن به هوافضای سپاه و ادامه تحصیل در دانشگاه امام حسین را دادند. آن زمان من بهحسب وظیفهای که بر عهدهام بود و برادر بزرگترشان بودم بهشان گفتم خوب فکر کردید؟ مسیر شما مسیر راحتی نیست. سخت است. مسئولیتتان چندبرابر میشود. حتی ازشان دعوت کردم به کارخانهای بروند که رئیسش درخواست کرده بود دوقلوها مهندسهای خط تولیدش شوند با حقوق و مزایای بالا. بچهها را به کارخانه بردم. اما نخواستند. راهشان را انتخاب کرده بودند. هر دو با هم. اصلاً هر تصمیمی که میگرفتند دونفره بود. قرار گذاشته بودند با هم زندگیشان را بسازند و جلو بروند. هر دو رشته ریاضی فیزیک، بعد هم یکرشته، یک دانشگاه. برای پیوستن به هوافضای سپاه هم دونفری مشورت کردند و تصمیمشان را عملی کردند.»
نخبههای پهپادی کرمانشاه
آغاز راهی پر فراز و نشیب برای سازندگی، برای سربلندی ایران. دوقلوهای همسان کرمانشاهی خیلی زود به یکی از نخبههای هوافضای سپاه کرمانشاه تبدیل شدند. برادر بزرگترشان آن روزها را خیلی خوب بهخاطر دارد؛ «شرکت در دورههای مختلف و کسب تجربه باعث شد ما کمتر دوقلوها را ببینیم. طوری محو خدمت شده بودند که زیاد در خانه نبودند. با جانودل کار میکردند. در مورد کار هم با ما زیاد صحبت نمیکردند. اطلاعاتی نمیدادند، اما ما کمابیش فهمیده بودیم مرتضی و مصطفی تیزهوشی و علمشان را در خدمت توسعه صنعت هوافضا و پیشرفت پهپادی ایران به کار گرفته بودند.»
#کلام_شهید
حرف رهبری نباید زمین بماند
«مرتضی و مصطفی شبانهروزی کار میکردند. هیچوقت گلهای از سختی کار نداشتند. بعضی روزها که به خانه میآمدند میدیدم دستهایشان بریده، کبود شده. بچههای هوافضا بسیجی وار و هیئتی کار میکنند. فعالیتهای یدی و سنگین را هم انجام میدادند. اینطور نبود که بگویند مثلاً من، چون فلان درجه را دارم یا مهندسم نباید وسیله جابهجا کنم. هر وقت به یکیشان میگفتم این حجم از کار خستهتان نمیکند؟ استراحت به خودتان نمیدهید؟ میگفت حرف حضرت آقا نباید زمین بماند. ما باید قوی شویم. باید هر روز پیشرفت کنیم.
هنوز هم نمیدانیم خدا چه توانی به این بچهها داده بود که خستگی برایشان معنی نداشت. بعد از شهادت که با همکارانشان بیشتر آشنا شدیم دیدیم همه این بچهها مثل هم هستند. مخلص، بیریا، پرتلاش، ولایتی.
همین روحیه بسیجی و تعهد بچههای هوافضای سپاه است که با مدیریت قوی سردار شهید حاجیزاده باعث شد ایران در زمینه توسعه صنعت پهپادی به یکی از کشورهای قدرتمند تبدیل شود، طوری که خیلی از کشورهایی که در حوزه تجهیزات نظامی حرفی برای گفتن دارند، متقاضی پهپادهای ایرانی هستند. بچههای بیتوقع و پرکار هوافضا با کمترین هزینه پهپادهای پیشرفته میسازند و پهپادهای قبلی را ارتقا میدهند.»
۸ ساعت اضافه کار ماندم، اما ۳ ساعت رد کردم
روایتهای برادرشهید که به کمتوقع بودن و پرکار بودن تلاشگران هوافضا میرسد حرفهای همسر شهید برایم تداعی میشود؛ وقتی میگفت آقا مرتضی خیلی زیاد کار میکرد. یکوقتهایی ۸ ساعت اضافهتر کار میکرد، اما وقتی به خانه میآمد و خستگی در میکرد، میگفت من ۸ ساعت امروز بیشتر ماندم، اما اضافه کارم را ۳ ساعت رد کردم. من میپرسیدم چرا؟ میگفت همه آن ۸ ساعت را که کار نکردم. نماز خواندم. با شما صحبت کردم. اینطوری خیالم راحت تره.»
سنگ تمام در جنگ با داعش
هنوز چند سالی از پیوستن برادران دوقلو به هوافضا نگذشته بود که داعش به حرمین شریفین حمله کرد. مهندسها در نبرد با داعش و دفاع از حرم سنگ تمام گذاشتند. برادر بزرگتر از آن روزها میگوید؛ «مرتضی و مصطفی به خواست خودشان راهی عراق و سوریه شدند تا در کنار نیروهای سپاه قدس و در شرایطی که داعش بر منطقه مسلط شده بود بتوانند به شکست داعش کمک کنند. هر کدامشان بیش از ۵۰۰ روز در عراق بودند و همراه سردار سلیمانی کم نگذاشتند برای کمکردن شر داعش از سر منطقه.»
واکنش مادر بعد از شنیدن شهادت همزمان دوقلوها
سخت است هنوز دو ساعت از شهادت برادر جوانت نگذشته باشد که خبر برسد عزیز دیگرت هم آسمانی شده، سخت است پشت شیشهای بایستی و تلاش بیفایده پزشکان برای بازگرداندن نفس به جان برادرت را نظاره کنی، خانواده شریفینسب در اولین روز جنگ دو عزیز در راه دفاع از وطن از دست دادند؛ دو فرزند دوقلو به فاصله دو ساعت؛ دو جوان رعنا.
آن روز در بیمارستان مانده بودند چطور خبر شهادت مصطفی را به مادر بدهند. تازه فهمیده بود دیگر مرتضی ندارد. حالا چطور خبردارش کنند که دیدار با مصطفی هم رفت به قیامت! اما انگار وقتی خدا برات شهادت را دست اهلش میگذرد، صبوری در برابر داغ را هم کادوپیچ شده، تقدیم عزیزانش میکند. مثل پدر و مار دوقلوها.
واکنش مادر شهیدان شریفینسب از شنیدن خبر شهادت فرزندانش را که میشنویم یاد این قاعده نانوشته میافتیم؛ «مادرم اگر خار بهپای مرتضی و مصطفی میرفت دیوانه میشد. آنقدر که دیوانهوار آنها را دوست داشت. اما آن روز در بیمارستان وقتی خبر شهادت مرتضی و مصطفی را شنید. با گریه میگفت فدای سر امام حسین (ع)، خدایا امروز سر سفره اهلبیت مهمانشان کن! ما هاجو واج فقط نگاهشان میکردیم. پدر و مادرم من و خواهرها و همسران شهید را آرام میکردند. مرتضی یک دختر ۵ساله دارد و مصطفی دو بچه چندماهه و ۵ساله
مهندسهایی که خمس و زکات یک کیلو نخود و لوبیا را هم پرداخت میکردند
«زندگیشان پاک و مطهر بود. بدون هیچ حاشیه. من از دو برادرم درس یاد میگرفتم. عبادتهای واجب به کنار، روزههای بدون سحری در دورههای کوهستانی سخت به کنار، اینکه مرتضی و مصطفی آخر هر سال، حتی خمس یک کیلو نخود و لوبیای مانده را هم حساب میکردند. خمس کوچکترین و جزئیترین مواد غذایی خانه را هم پرداخت میکردند برای من درس بزرگی داشت. لذت میبردم وقتی میدیدم دو بچه مهندس دهه شصتی اینطوری پای حلال و حرام و خمس و زکات هستند.»
پای خاطرات مرتضی و مصطفی از جانفشانی در آخرین لحظات زندگی به چهاردیواری خانه میرسد و رضا شریفینسب خاطراتش را زیرورو میکند و میگوید: «واقعاً شهادت اتفاقی نیست. هر بندهای لایقش نیست. مرتضی و مصطفی خیلی پاک بودند. من یاد ندارم از دهان این دو برادر دروغی شنیده باشم حتی مصلحتی.
یادم هست یک روز مصطفی به من زنگ زد گفت داداش پسفردا میآیی با هم بریم کولر بخریم برای خانه. روز قرار گفت فعلاً از خیرش گذشتم. پاپیچش که شدم که کولرتان سوخته و خانهات بدون کولر مانده، چرا کنسل میکنی؟ بهزحمت از زیر زبانش کشیدم که همان پول را به همکاری که مشکل مالی پیدا کرده قرض داده است. یعنی حاضر بود در خانه گرما بکشد، اما گره از کار رفیقش باز کند.
همه فکر میکردند بچهها، چون مهندس هستند و در هوا فضای سپاه کار میکنند، حقوق بالایی میگیرند، آنقدر که برادرهایم مهماننواز بودند. اما قسط و قرض وامها را که از حقوقشان پرداخت میکردند یک ماه را با مبلغ کمی میگذراندند و مهم این بود که همان هم برایشان برکت داشت.»
آقا مصطفی، آقا مرتضی حالا بعد از رفتن شما ما دلمان قرص است به شجاعت و جسارت صدها شاگرد خلف سردار حاجیزاده در دفاع از کیان و اقتدار و عزت ایران!
@shahid_modafe_haram_miladheidari
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#وصیت_شهدا
#نامه_های_آسمانی 🕊🪶
💠هان ؛
ای اهل دنیای پریشان...
♦️شما گوشه ای از وصیت نامه شهید رضا افخمی را میخوانید
@shahid_modafe_haram_miladheidari
|هرکے آرزو داشتہ باشہ خیلے خدمت کنہ،
شهید میشہ...
یہ گوشہ دلت پا بده؛
شهدا بغلت کردند.
ما بہ چشم دیدیم اینارو ؛
از این شهدا مدد بگیرید...
+مدد گرفتن از شهدا رسم بزرگے است.
دست بزار رو خاک قبر شهید بگو:
[ ••حسین،بہ حق این شهید ،یہ نگاه بہ ما کن•• ]
#سخن_بزرگان
حاجآقاپناهیان:
_خدایابہحقاینشهیدبشنوتنہادعـآۍمرا
+شہادٺ..♥️
@shahid_modafe_haram_miladheidari
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🚩 راز التهاب اربعین!🚩
🎙استاد پناهیان:
تمام التهاب پیادهروی اربعین، بهخاطر ارتباطیست که با امام زمان عج پیدا میکنیم...
@shahid_modafe_haram_miladheidari
📖آیه امروز📖
سوره آل عمران(۳)
آیه ۲۰۰
آیه دویست ام
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(200)
#ختم_قرآن
محل نزول:
اين آيه همچون ديگر آيات سوره آل عمران در مدينه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله نازل گرديده است.
شأن نزول:
محمد بن ابراهيم النعماني بعد از هفت واسطه از امام محمدباقر عليهالسلام و ايشان از پدر بزرگوارش امام على بن الحسين عليهالسلام روايت كند كه عبدالله بن عباس كسى نزد امام فرستاد تا درباره اين آيه از او سؤال كند.
امام زين العابدين عليهالسلام در خشم شد و به شخص سائل فرمود: خيلى ميل داشتم با آن كسى كه تو را به اين منظور فرستاده مواجه ميشدم تا به خودش مى گفتم. سپس فرمود: اين آيه درباره ما اهل البيت علیهمالسلام و پدرم نازل شده است و از اين به بعد دشمنى كه بايد از او خويشتن را محفوظ بداريم جز از نسل او نميتواند باشد. (منظور امام خلفاء بنىعباس بوده اند كه از نسل عبدالله بن عباس بوده و نسبت به آل محمد و ائمه اطهار عليهمالسلام دشمنى فراوان ابراز داشتند.
ابوذر از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كند و گويد: پيامبر به من فرمود: اى ابوذر آيا ميدانى اين آيه چرا نازل گرديده است؟ ابوذر گفت: نه يا رسول اللّه.
فرمود: درباره انتظار نماز بعد از به جاى آوردن هر نمازى نازل شده است.
و نيز ابوالطفيل از امام باقر عليهالسلام روايت كند كه فرمود: اين آيه درباره ما اهل البيت علیهمالسلام نازل شده است و دشمنى كه بايد از او خويشتن را محفوظ بداريم. از خود ما خواهد بود (منظور امام خلفاى عباسى بوده كه از نسل عباس عموى پيامبر بوده اند.
حسين بن مساعد از طريق مخالفين نقل و روايت كند كه اين آيه درباره رسول خدا صلى الله عليه و آله و امام على مرتضى علیهالسلام و حمزه سيدالشهداء رضى الله عنه نازل گرديده است.
تفسیر👇
اين آيه، در چند مرحله به صبر در برابر انواع حوادث و مصائب توصيه مىكند؛
در برابر ناگوارىهاى شخصى و هوسها صبر كنيد. «اصبروا»
در برابر فشارهاى كفّار، مقاومت بيشتر كنيد. «صابروا»
در حفظ مرزهاى جغرافيايى از هجوم دشمن، حفظ مرزهاى اعتقادى و فكرى، از طريق مباحث علمى و حفظ مرز دلها، از هجوم وسوسهها بكوشيد. «رابِطُوا»
كلمهى «رابطوا» از ريشهى «رباط» به معناى بستن چيزى در مكانى است. به كاروانسرا نيز به اين دليل رُباط مىگويند كه كاروانها در آنجا اتراق كرده و مالالتجاره و اسب و شترها را در آنجا نگه مىدارند. همچنين به قلبى كه محكم و بسته به لطف خدا باشد، رُباط گفته مىشود. كلماتِ «ارتباط»، «مربوط» و «رباط» ريشهى واحدى دارند.
در روايات، «رابطوا» به معناى انتظار اقامهى نماز آمده است.گويا مسلمانان دل و جان خود را با پيوندى كه در نماز ايجاد مىكنند، محكم مىسازند.
امام صادق عليه السلام فرمود:
«اصبروا على الفرائض» در برابر واجبات صبر كنيد.
«صابروا على المصائب» در برابر مشكلات صبر كنيد.
«ورابطوا على الائمّه» از پيشوايان خود دفاع كنيد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: «اصبروا على الصَّلَوات الخمس وصابروا على قتال عدوّكم بالسيف
و رابطوا فى سبيلاللَّه لعلّكم تفلحون» بر نمازهاى شبانه روزى پايدارى كنيد ودر جهاد با دشمن، فعّال ودر راه خدا با يكديگر هماهنگ باشيد تا رستگار شويد.
پیام ها
1- در سايهى ايمان، به كمالات مىرسيد. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا ...»
2- تا در مشكلات فردى صابر نباشيد، نمىتوانيد در برابر دشمنان دين مقاومت كنيد. ابتدا «اصْبِرُوا» سپس «صابِرُوا»
3- از ديگران عقب نمانيد، اگر كفّار در كفر خود مقاومت مىكنند، كشته مىدهند و مال خرج مىكنند، شما نيز در راه خدا با جان و مال پايدارى كنيد. «صابِرُوا»
4- مسلمانان بايد مشكلات يكديگر را تحمل كنند و يكديگر را به صبر سفارش كنند. «صابِرُوا»
5- اسلام، دين ارتباط است. ارتباط با مردم و خدا و پيامبران. «رابطوا»
6- صبر و مصابره و مرابطه بايد جهتدار باشد و در مسير تقوا و رضاى الهى قرار گيرد، وگرنه كفّار هم اين امور را دارند. «صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
7- اسلام دين جامعى است، صبر و تقوا در كنار توجّه به مرزها بيان شده است. «اصبروا ... رابطوا»
8- تقوا، مرتبهاى بالاتر از ايمان است. «آمنوا ... واتقوا»
9- صبر، زمينهى رسيدن به سعادت و پيروزى است. «لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
@shahid_modafe_haram_miladheidari
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍمِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْأَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
🌹(هدیه میکنیم هر روز ثواب قرائت آیت الکرسی رو به امام زمان(عج) و روح مطهر برادر عزیز شهیدمون آقا میلاد حیدری)🌹
@shahid_modafe_haram_miladheidari