eitaa logo
🕊از میلاد تا خدا🕊
355 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
974 ویدیو
8 فایل
وقتی عقل عاشق شود! عشق عاقل می‌شود. و‌شہـید‌می‌شوی ولادت:۹ رمضان ۱۴۱۲(ه.ق) شہادت:۹ رمضان ۱۴۴۴(ه.ق) محل‌‌شہادت:حومه دمشق حضور شما در این کانال اتفاقی نیست🕊🦋 |کانال رسمی زیر نظر خانواده‌ معظم شھید| خادم کانال: @Khadem_shohada_78
مشاهده در ایتا
دانلود
در اول بهمن‌ماه سال 1340 هجری شمسی در محله راه‌آهن اراک دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم محمدعلی نجفی از کارمندان راه‌آهن بود و علاقه فراوانی به مسجد و فرائض مذهبی داشت. عباس دوران تحصیل را در اراک گذراند. او در سال 1358 دیپلم خود را در رشته الکترونیک از هنرستان شهید باهنر اراک اخذ کرد و هم‌زمان به ورزش فوتبال روی آورد و موفق به کسب چندین عنوان قهرمانی در فوتسال و فوتبال شد. او همچنین در ورزش شنا تبحر داشت که این مهارت موجب شد در گردان کوثر جزء یکی از غواصان ماهر باشد. در سال 1359 به خدمت سربازی رفت و پس از طی دوره آموزشی، تمام خدمت وظیفه را در واحد توپخانه لشکر 21 حمزه سیدالشهدا(علیه السلام) در جبهه‌های جنوب و با شرکت در عملیات‌های طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس، رمضان و محرم سپری کرد. در شهریورماه 1362 با سِمَت مربی پرورشی به استخدام آموزش و پرورش درآمد و در امور تربیتی واحد سمعی بصری اداره کل آموزش و پرورش استان به فعالیت‌های پرورشی پرداخت؛ اما زنگ تفریح کلاس‌ها و آموزش ضمن خدمت او حضور مستمر در جبهه‌ها بود. اهل تعریف از خود نبود و هرگز رشادت‌ها و مسئولیت‌هایش را به رخ نمی‌کشید. اولین مجروحیت جدی‌اش در سال 63 در عملیات بدر اتفاق افتاد. همچنین حاج عباس در عملیات‌های والفجر 8، کربلای 1، کربلای 4 و 5، والفجر 10، مرصاد و ... شرکت کرد و تا پایان جنگ تحمیلی در جبهه حضور داشت. در طول این ایام از فعالیت‌های فرهنگی از قبیل فیلم‌برداری و مصاحبه با رزمندگان هم غافل نبود. در عملیات کربلای 5 در تاریکی شب، با شجاعت بی‌نظیری به جنگ تن به تن با دشمن پرداخت. در همان موقع مجدداً با اصابت ترکش، از ناحیه سینه مجروح شد؛ ولی پس از بهبودی، دوباره به جبهه شتافت و هنگامی که بسیجی گردان امام حسن(علیه السلام) از لشکر 17 علی بن ابی‌طالب(علیهما السلام) بود در منطقه خرمالو، حلبچه، بر اثر بمباران شیمیایی توسط بعثیان دچار مصدومیت شیمیایی شد. او توان بالایی در سازمان‌دهی و فرماندهی نیروهای داشت. عباس عاشق آموختن بود. او در کنکور سراسری سال 70 در رشته‌ی مهندسی عمران دانشگاه تهران پذیرفته شد؛ اما به علت ضایعه مغزی و توصیه پزشکان تغییر رشته داد و در سال 71 در رشته تکنولوژی آموزشی در دانشگاه اراک مشغول به تحصیل شد. فعالیت‌هایش در دانشگاه هم ادامه داشت. مدتی دبیر انجمن اسلامی دانشگاه بود و با بچه‌های بسیج هم رابطه تنگاتنگی داشت. در کنار تحصیل هیچ‌گاه ورزش را فراموش نکرد. در مراسم خواستگاری به همسرش گفت من تا 40 سالگی می‌خواهم فوتبال بازی کنم، شما نسبت به این قضیه مشکلی ندارید؟ میان همه مسئولیت‌ها معلمی چیز دیگری بود. به این شغل عشق می‌ورزید و با وجود مسئولیت‌های دیگر از این پیشه انبیا غافل نبود. اگر فرصتی پیش می‌آمد، تدریس می‌کرد و اگر نمی‌شد به عنوان مشاور در مدارس به حل مشکلات بچه‌ها می‌پرداخت. با درد و رنج بیگانه نبود. معتقد بود که درد و رنج، روح آدمی را جلا می‌دهد. در رابطه با مشکلات فرزندان شهدا «این کار وظیفه شما نیست» برایش معنا نداشت. در روزهای واپسین سال 1380 برای چندمین بار دچار حملات تشنجی شدید گشت و بخشی از اندام‌های سمت چپ بدنش تحرک خود را از دست داده بودند. این درد جانکاه، او را به بستر بیماری کشاند. ضایعه مغزی پیشرفت کرده بود و غیر قابل کنترل شده بود. سرانجام پس از سه روز مرگ مغزی حدود ساعت 2 بعد از ظهر روز چهارشنبه 4/2/81 این عاشق دل‌سوخته، سردار تفنگ به دوش جبهه‌های غرب و جنوب، جانباز سرافراز و صبور دوران انتظار، معلم بسیجی و یادگار شیردل حماسه پرشور دفاع مقدس، در بیمارستان مدائن تهران دعوت حق را لبیک گفت و به خیل یاران و هم‌رزمان شهیدش پیوست. از شهید نجفی دو فرزند به نام‌های صادق و آزاده به یادگار مانده است. پیکر شهید پس از تشییع در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد. @shahid_modafe_haram_miladheidari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از شهید عباس نجفی وصیت‌نامه مکتوب به یادگار نمانده است؛ با این حال در سفارش‌هایی که به همسر و خانواده داشته‌اند، جملاتی وجود دارد که کمتر از وصیت نیست. الف: وقتی بر اثر عوارض شدید شیمیایی در بیمارستان بستری بود، به همسرشان گفتند: دعا نکن درد نکشم، دعا کن کم نیاورم. همچنین به برادرانش گفته بود، در این مدت آن‌قدر درد کشیده‌ام که حد ندارد؛ ولی نخواستم دیگران بفهمند تا کسی بر من ترحم کند. ب: با حضور در مسجد امام جواد(علیه السلام) معلم بودنش را به بچه‌های مسجد نشان داد. هنوز آن‌ها نام و یاد او را به فراموشی نسپرده‌اند. در جلسه‌ای در روزهای قبل از شهادت به بچه‌های مسجد سفارش کرد که نیکی کردن به پدر و مادرتان را سرلوحه زندگی قرار دهید و هیچ‌گاه نگذارید، امور مسجد به دست کسانی بیفتد که اعتقاد قلبی به راه و سیره شهدا و امام(قدس سره) ندارند. @shahid_modafe_haram_miladheidari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹چشمه حیات«۲»🔹 سپس هاجر خود نیز کفی از آب نوشید و طراوت حیات به بدنش بازگشت و آن ابر سیاه یأس و نومیدی که روزگاری چند نور امید را از زندگی او ربوده بود به لطف و عنایت خدا برطرف گشت. چشمه ای که با گردش پای اسماعیل پیدا شد همان چشمه زمزم است همان آبی که حاجیان اطراف آن ازدحام می کنند و برای رسید به آن بر یکدیگر سبقت می گیرند، شاید قطره ای بنوشند و یا جرعه ای از آن را به نیت شفا همراه بیاورند. آنگاه که آب از چشمه زمزم جوشید پرندگان را به سمت خود جذب کرد و آنها اطراف آن گرد آمده و بر فرازش به پرواز در آمدند. جمعیتی از طایفه جرهم که از نزدیکی این وادی عبور می کردند، فرود پرندگان را دیدند و مشاهده کردند که این پرندگان در اطراف آن محل در پروازند. لذا گمان بردند که در آن مکان آبی پیدا شده است، سپس پیشاهنگ خود را برای بررسی مکان فرستادند تا خبری از آن سرزمین باز آورد. آنگاه که پیشقراول طایفه نزد اسماعیل و مادرش آمد چشمه زمزم را دید، لذا بلافاصله با خوشحالی و خرسندی به سوی قافله خود بازگشت تا بشارت وجود آب را به آنان برساند. چون خبر وجود آب به طایفه جرهم رسید آنها انفرادی و گروهی به آن سرزمین آمدند و آن مکان را وطن خود قرار دادند، هاجر با این مردم مأنوس شد و با آمدن ایشان، ترس او برطرف گردید. سپس او خدای را سپاس گفت که قلوب مردم را متوجه وی و فرزندش نموده و بدین وسیله دعای ابراهیم علیه السّلام نیز مستجاب شد. منبع: کتاب قصه های قرآن ═✧❁🌸❁✧═ @Shahid_modafe_haram_miladheidari ═✧❁🌸❁✧═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@mojtahedi_tehrani4_5827695391407081848.mp3
زمان: حجم: 2.34M
‍ 🌷شرح دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان 🌷 (ره) @shahid_modafe_haram_miladheidari 🍃🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴🌙🌴🌙🌴🌙🌴🌙🌴🌙 خداحافظ ای ربّناي غروب خداحافظ ای رزق و روزي ِ پاك خداحافظ ای جمع ِ افلاك و خاك خداحافظ ای لحظه هاي سحر خداحافظ ای ماه چشمان ِ تر خداحافظ ای بغض افطارها خدا حافظ اي ماه ِ ديدار ها خداحافظ ای ختم ياسين و نور خداحافظ ای ماه ِ عشق و سرور خداحافظ ای ماه رو راستی خداحافظ ای بی کم و کاستی خداحافظ ای قدر زلفت دراز خداحافظ ای اشتياق ِ نماز خداحافظ ای لحظه هاي دعا خداحافظ ای ماه ِ ارض و سماء خداحافظ ای ماه ِ صبر و رضا تو ای ماه آرامش مصطفی خداحافظ ای گرمی آفتاب خداحافظ ای خوابهايت ثواب خداحافظ ای بهترین سرنوشت تو پای مرا می کشی تا بهشت خداحافظ ای ماه تقدیر من سحرهای تو صبح تطهیر من خداحافظ ای بركت سفره ها خداحافظ اي ماه ِ خوب خدا *💕بزرگواران گرانقدر* *🌙کم کم به آخر مهمونیِ خدا رسیدیم* *تو این لحظات آخر دعا کردن برای همدیگرو فراموش نکنیم.* *🙏🏻التماس دعای فرج *🪷 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم*🌴 🌙🕊️🌙🕊️🌙🕊️🌙🕊️🌙🕊️ @shahid_modafe_haram_miladheidari
▫️رمضان امسال را با تمام دعاهای فرجِ وقت افطارش، با تمام گله‌های هر شب افتتاحش، با تمام «عجّل» های شب‌ قدرش، می‌سپارم به شما به این امید که به یُمن آمین‌هایت، آخرین رمضانِ بی‌حضورت باشد، مهدی جان! @shahid_modafe_haram_miladheidari