eitaa logo
شهید سید مجتبی علمدار "بهشت علمدار"
1.2هزار دنبال‌کننده
740 عکس
85 ویدیو
2 فایل
کانال رسمی مدّاحِ اهل بیت پاسدار شهید حاج سیّد مجتبی علمدار زیر نظر خانواده ی محترم شهید ولادت: ۱۳۴۵/۱۰/۱۱ اذان صبح شهادت: ۱۳۷۵/۱۰/۱۱ اذان مغرب تارنما: shahidalamdar.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
💠💠💠💠 شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَان 🔻🔻🔻🔻 🌹 کانال رسمی شهید علمدار 🆔 @shahidalamdar_ir
📌 امام زین‌العابدین (عليه‌السلام) در شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان این دعا را از اوّل شب تا آخر شب مکرّر می‌خواندند: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ».1️⃣ بار خدایا! دوری‌گزیدن از خانهٔ فریب دنیا و بازگشت به سوی خانهٔ جاودانه آخرت را روزی من کن! این طرف، نشئهٔ دنیا و آن طرف نشئه آخرت است؛ خدایا! آمادگی برای کوچ کردن از این نشئه قبل از فرا رسیدن مرگ را روزی من کن! استعداد برای کوچ هم در جایی مطرح می‌شود که توشهٔ راه را به همراه داشته باشی. 1️⃣ بحارالأنوار، ج ٩٥، ص ٦٣ 🔻🔻🔻🔻 🆔 @shahidalamdar_ir
🏴 این انقلاب بی نام امام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست... 🔺 مقام معظم رهبری 🔻🔻🔻🔻 🌹 کانال رسمی شهید علمدار 🆔 @shahidalamdar_ir
🌙 عطر خوشِ عید فطر از پنجره ملکوتی رمضان گوارای وجود پاکتان 🍃 خـدایـا خروج از ماه مبارک را مقارن با خروج از تمامی گناهان ما قرار بده 🌷 "عیدتون مبارك" 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🔻🔻🔻🔻 🌹 کانال رسمی شهید علمدار 🆔 @shahidalamdar_ir
شهید سید مجتبی علمدار "بهشت علمدار"
#خاطرهـ شمارهـ پنجاه و سه: @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍ یک شب در بین نیروها مسابقه انداختند. قرار شد س
شمارهـ پنجاه و چهار: @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍ مدتی بعد از ارتحال امام دوباره به منطقه خوزستان برگشتیم، در منطقه اروندكنار مستقر بودیم. آن زمان سید در طرح و عملیات تیپ مشغول شده بود. تا اواخر سال ۶۹ در آن منطقه مستقر بودیم. یک روز ساعت شش صبح من را صدا كرد و گفت: «بریم شناسایی؟! » من هم بلند شدم. زمستان بود و هوا بسیار سرد. حسابی خودمان را پوشاندیم. با موتور هوندا ۲۵۰ به سمت جاده ساحلی رفتیم. از پشت ساختمان قدیم صدا و سیمای آبادان عبور كردیم، یک دفعه سید موتور را نگه داشت! پیاده شد و آرام به سمت خاكریز ساحلی رفت. خیره شد به ساحل عراق. آن ایام جنوب عراق در جریان جنگ خلیج فارس مورد حمله آمریكا قرار گرفته بود. بنابر این وظیفه ما سنگین تر بود. آمدم كنار سید، با دست ساحل عراق را نشان داد و گفت: «اونجا رو نگاه كن!» مردی به سختی از میان گل و لای خود را به آب اروند رساند، بعد یک تویوپ بزرگ را داخل آب قرار داد و بعد هم همسر و دو فرزندش را آورد و روی آن نشاند، خودش هم روی تویوپ ایستاد. با یک چوب بلند شروع كرد به پارو زدن! می خواست به سمت ساحل ایران بیاید اما جریان آب اروند آن ها را به سمت خلیج فارس می برد. 🌷 سید پایین خاکریز كنار ساحل می دوید. من هم با موتور حركت كردم. دقایقی گذشت، آن ها به هر سختی كه بود به ساحل ما رسیدند. با دشواری از میان گل و لای ساحل عبور كردند. همین كه روی خاکریز ساحلی آمدند سید جلو رفت و گفت: «السلام علیكم، اهلاً و سهلاً، کیف حالک؟» 🔴 ادامه دارد ... ✅ شبهای جمعه خاطرات 🌹 انتشار مطالب کانال همراه با ذکر صلوات و منبع جایز است. 💠با ما همراه باشید💠 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 eitaa.com/shahidalamdar_ir
#علمدار_عشق 💠💠💠💠 #سخن_نگاشت 🔺 شیوه ی خاصی در جذب جوانان داشت... 🔻🔻🔻🔻 🌹 کانال رسمی شهید علمدار 🆔 @shahidalamdar_ir
✍🏼 از نکات جالب‌ توجه در زندگی شهید سید مجتبی علمدار، توجه خاص او به امور معنوی بود. مواردی که شاید به نظر ساده آید اما تقیّد او و حتی تعیین مجازات در صورت عدم انجام آن نشانگر باور قلبی و یقین این جانباز شهید به اعتقاداتش بود. 💌 در کانال رسمی شهید، قصد آن داریم هر به مرور دست‌ نوشته‌هایی از او بپردازیم که شهید علمدار را اشاره دارد. باشد که به گوشه‌ای از معرفت شهدا دست‌ یابیم. ان شاءالله 🔻🔻🔻🔻🔻 🌹 کانال رسمی شهید علمدار 🆔 @shahidalamdar_ir
شهید سید مجتبی علمدار "بهشت علمدار"
✍🏼 از نکات جالب‌ توجه در زندگی شهید سید مجتبی علمدار، توجه خاص او به امور معنوی بود. مواردی که شاید
۱: ✍ بارالها، اعتراف می‌کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روزی ده آیه قرآن را باید بخوانم. اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیلی نتوانستم این ده آیه را بخوانم روز بعد باید حتماً یک جزء کامل بخوانم. 💌 ( تاریخ اجرا ۴ مرداد ۶۹ ) 🔻🔻🔻🔻🔻 🌹 کانال رسمی شهید علمدار 🆔 @shahidalamdar_ir
شهید سید مجتبی علمدار "بهشت علمدار"
#خاطرهـ شمارهـ پنجاه و چهار: @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍ مدتی بعد از ارتحال امام دوباره به منطقه خوزس
شمارهـ پنجاه و پنج: @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍... مرد عرب، كه تمام بدنش خیس و گِلی شده بود، چند قدمی به عقب رفت. زن و دختر و پسر خردسال او در پشت سر پدر مخفی شدند. مرد، كه خیلی ترسیده بود، دستانش را به عقب گرفته بود و از آن ها محافظت می كرد. من لباس فرم سپاه به تن داشتم. اما سید یک كاپشن و یک اوركت پوشیده بود. سید سرش را پایین گرفت و به عربی گفت: «نترسید، ما مسلمانیم ما مثل شما شیعه هستیم، ما سربازان اسلام هستیم، شما میهمان ما هستید، مهمان اسلام هستید.» بعد رو كرد به من و گفت:«سریع برو ماشین رو بیار.» سریع رفتم به سمت مقر موتور را گذاشتم و با یک ماشین برگشتم. 🌷 سید به همراه آن خانواده كنار جاده ایستاده بود. در حالی كه فقط یک پیراهن به تن داشت! اوركت و كاپشنش را به زن و مرد عرب داده بود سوار خودرو شدیم. سریع گاز دادم و رفتیم سمت مقر. سید دستم را گرفت و گفت: «مجید جان یواش برو! این خانم مسافر داره!» 🔴 ادامه دارد ... ✅ شبهای جمعه خاطرات 🌹 انتشار مطالب کانال همراه با ذکر صلوات و منبع جایز است. 💠با ما همراه باشید💠 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 eitaa.com/shahidalamdar_ir
شهید سید مجتبی علمدار "بهشت علمدار"
#قوانین_ده_گانه ۱: ✍ بارالها، اعتراف می‌کنم از اینکه قرآن را نشناختم و به قرآن عمل نکردم. حداقل روز
۲: ✍ پروردگارا! اعتراف می‌کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم. حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم. اگر روزی به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم، روز بعد باید نماز قضای یک ۲۴ ساعت ( ۱۷ رکعت ) بخوانم. 💌 ( تاریخ اجرا ۱۱ مرداد ۶۹ ) 🔻🔻🔻🔻🔻 🌹 کانال رسمی شهید علمدار 🆔 @shahidalamdar_ir
شهید سید مجتبی علمدار "بهشت علمدار"
#خاطرهـ شمارهـ پنجاه و پنج: @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍... مرد عرب، كه تمام بدنش خیس و گِلی شده بود،
شمارهـ پنجاه و شش: @shahidalamdar_ir 👇👇👇👇👇👇 ✍... رسیدیم مقر، سید یكی از اتاق ها را كه گرم تر بود برای آن ها آماده كرد. بعد هم از جیره خودمان به آن ها صبحانه داد. وقتی نان و پنیر و كره و مربا را در سفره در مقابلشان گذاشتم اشک در صورت آن ها حلقه زده بود، نمی دانید با چه اشتهایی می خوردند. بعدها مرد عرب گفت: «می خواستند من را به زور به جنگ ببرند. من شیعه هستم، مجبور شدم كه با خانواده فرار كنم. ما چند روز بود كه چیزی برای خوردن پیدا نكرده بودیم.» توكل كردم به خدا و دل به دریا زدم. خدا هم شما را در مسیر ما قرار داد. همان روز همسر مرد عرب را به بیمارستان بردیم و روز بعد زایمان كرد، سید هم گفت: «تا اینجا وظیفه انسانی ما بود. از این به بعد پیگیری آن ها با مسئولان قرارگاه سپاه.» 🌷 وقتی از مرد عرب خداحافظی كردیم گریه می كرد. می گفت: «والله خمینی حق. والله صدام باطل. شما ما رو شرمنده كردید.» از روز بعد، مرز ما به روی مهاجران عراقی باز شد. آن ها در اردوگاه موقت خرمشهر، كه به همین منظور تهیه شده بود، اسكان داده شدند. ما هم به همراه سید در نقطه مرزی اروند کنار مستقر بودیم و به نحوه ورود آن ها نظارت داشتیم. مهاجران عراقی همگی گرسنه بودند. سید از هزینه شخصی خودش بیسكویت و كیک و ... می گرفت و به بچه های كوچک تر می داد. می گفت: «این ها میهمان هستند. الان موقع ثواب جمع كردنه!» عراقی ها ... مدتی بعد به كشورشان بازگشتند. ✅ شبهای جمعه خاطرات 🌹 انتشار مطالب کانال همراه با ذکر صلوات و منبع جایز است. 💠با ما همراه باشید💠 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 🌐 eitaa.com/shahidalamdar_ir
شهید سید مجتبی علمدار "بهشت علمدار"
#قوانین_ده_گانه ۲: ✍ پروردگارا! اعتراف می‌کنم از اینکه نمازم را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بو
۳: ✍ خدایا! اعتراف می‌کنم از اینکه مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشدم. حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرّب بخوانم. اگر به هر دلیلی نتوانستم این دو رکعت را بجا بیاورم روز بعد باید ۲۰ ریال صدقه و ۸ رکعت نماز قضا بجا بیاورم. 💌 ( تاریخ اجرا ۲۶ مرداد ۶۹ ) 🔻🔻🔻🔻🔻 🌹 کانال رسمی شهید علمدار 🆔 @shahidalamdar_ir