eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
11هزار ویدیو
77 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🎥🇮🇷🔴ابرگروه افسران جنگ نرم جهادتبیین گیلان. 🌹هفتمین: شهیدمدافع حرم استان گیلان🌹 🌹شهید: سجاد عفتی🌹 👈بیست ونهم اذرماه1403برابراست بانهمین سالگردشهید زندگی سجاد عفتی 30 تیر سال 1364 به دنیا آمد. پدرش در دو مرحله در جبهه جانباز شد. یکی به دست منافقین در درگیری چالوس در سال 60 و یکی عملیات محرم. چند ترمی درس خواند، بعد هم ازدواج کرد.بعد از سال 82 چندبار دیگر به عراق رفت. دو مرحله برای جنگ با داعش و یک بار برای رفتن به سوریه. 8 آذر ماه سال 94 بود که خیلی تلاش کرد به سوریه برود و توانست از راه لبنان وارد سوریه شود. قبل از اعزامش به بهشت رضوان رفتیم. سجاد اشاره به قبر خالی کنار مزار مصطفی کرد و گفت: این قبر آنقدر خالی میماند تا من برگردم و بنرهای مصطفی پایین نمیآید تا بنرهای من بالا برود. نحوه شهادت سجاد یکی از دوستانش میگفت: سجاد هنگام شهادت خواست تا سرش را بلند کنم تا به آقا سلام دهد. سرش را که بلند کردم گفت: «صلی الله علیک یا اباعبدالله». یکی از دوستانش میگفت چند روز قبل از شهادت، وقتی سجاد از حرم حضرت زینب(س) بیرون آمد، انگار یک متر از زمین بالاتر بود و دیگر مال این دنیا نبود. واقعاً سجاد به عشق شهادت رفته بود. 🏴روحش شادوراهش پررهرو باد🏴 👈به کانال سردارشهیدحسین املاکی،و ابرگروه افسران جنگ نرم جهادتبیین استان گیلان:بپیوندید،سپاسگزارم
3.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅 کَردی به زیر لب‌ها، لعن بنی‌امیه جاری شده دمادم، اشک تو بر رقیه... 🔥 اللهم‌ العن‌ معاویه‌ و‌ یزید‌بن‌معاویه
2.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقط کافیست تا لب تر کنی پای تو میمیریم به قول لات های با مروّت آدمت هستیم..
13.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆ما به سیده زینب مدیونیم.. همانطور که تمام نفس های حیات‌مان را به پدربزرگش، مادربزرگش، پدرش، مادرش و برادرهایش مدیونیم..♥️ -سیده‌زینب-
العجل_یامنتقم
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد و دل کردن من با امام رضا اینطوریه((:
تولدتون‌مبارك‌باشه(!
یکی از هم‌سنگرهایش می‌گفت: من بستن کمربند ایمنی را در سوریه از محمودرضا یاد گرفتم، یک‌بار به او گفتم: اینجا دیگر چرا کمر بند می‌بندی؟! اینجا که پلیس نیست! گفت: می‌دانی چقدر زحمت کشیده‌ام که با تصادف نمیرم؟! 🕊