eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
13.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_اون‌چیزی‌که‌برای‌بنده‌امیدبخش‌است وجودشماجوان‌هاست!❤️‍🩹 🌙 🕊
آهای کوه غیرت آقای آرمان علی وردی صدامونو داری؟ خواستم بگم ممنون که بهمون یادآوری کردی تا کجا پای باورها و عقایدمون بایستیم 🌹 🕊
🌿 آرمان هم مهربان بود، هم درس‌خوان و هم قانون‌مدار. از آنجایی که اهل کار جهادی و فرهنگی بود، گاهی درس خواندنش به تعویق می افتاد؛ اما ما می دیدیم که وقتی همه میرن بخوابند، آرمان گوشه حجره می‌نشست، برای این که کسی اذیت نشود نور لپ‌تاپش را خیلی کم می‌کرد و تا پاسی از شب درس می‌خواند... 🕊 🌹
کاری ک برای خداست گفتن نداره.....🗣❌ 🌹 🕊
11.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
{سخن حضرت اقا} 💐| طلبه باید دستش از ڪتاب رها نشود؛ ڪتاب بخواند همه جورش را بخواند، در دوره‌ی جوانی بخواند! این ذخیره ی حافظه را ڪه بی‌نهایت دارای ظرفیت است هرچه می‌توانید در دوره ی جوانی پر ڪنید. [ مقام معظم رهبری(مدظله) ] 🌹 🕊
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📩 آخرین سفری که با هم رفتیم، سفر قم و جمکران بود. داخل اتوبوس هم موقع رفت و هم موقع برگشت کنار هم نشسته بودیم. روضه‌ای از حضرت رقیه(سلام الله علیها) رو کلیپ کرده بودند که دختر بچه‌ها این شعر: حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی رو می‌خوندند... آرمان از این کلیپ خیلی خوشش اومده بود و می‌گفت: خیلی گریه کردم، خیلی قشنگ بود... آرمان عاشق حضرت رقیه(س) بود.❤️ 🕊 🌹
سنگ فرش کوچه شد سکوی پرواز دلش، باز شد درب شهادت با صدای آرمان...💔 🕊 🌹
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| چون اون اسطوره بود . . . | برشـی از مستند آرمــٰان عزیـــز | 🕊 🌹
16.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞| گزیـده ای از مستنـد ماجـرای امروز 🔰| به نقل از مادر بزرگوار شهیـد علی‌وردی - توی خونه که بود، کلاً شلوغ بود... . . 🕊 🌹
هروقت‌مي‌گفتیم‌ڪجا‌بریم‌آرمـٰان‌?! میگفت‌بھشت‌زهرا‌مامان‌اینقد‌آرامش‌دارھ آدم‌اروم‌میشھ‌هردفعہ‌هم‌باهم‌میرفتیم میرفت‌سر‌خاك‌شھید‌زبرجد؎‌مینشست‌ما میرفتیم‌جاها؎‌‌دیگھ‌ولی‌آرمـٰان‌بیشتر‌اونجا بود‌گریھ‌میڪردو‌دعـٰا‌‌میخوند‌همش‌میگفت: مامان‌آقا‌سجـٰاد‌خیلی‌حاجت‌میدھ' ‌بعد‌از‌شھادتش‌وقتی‌پرسیدن‌ڪجا دفنش ڪنن‌من‌میدونستم‌اونجارو‌دوست‌دارھ‌گفتم: قطعھ𝟱𝟬‌انگار‌اونجارو‌برا؎‌آرمـٰان ساختة‌بودن‌تھشم‌ڪنار‌شھید‌زبرجدي‌دفن‌شد🌿؛ •🧡 ⁩⁩⃟