eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
10.4هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
9.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه میگفت: بعد از توکل به خداوند، توسل‌ به حضرات‌معصومین‌"علیهم‌السلام" خـصوصـــا حــضـــرت زهـــــــرا (س) حـلال مشکـلات است...😇✨ 🌹
4.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اردیبهشت گره خورد به یاد تو... جبران نمی‌شوی حتی... چقدر زود دارد یکسال می‌شود که نیستی... ـ جمهور😭😭
💠یک هیچ عقب بودیم که داور به نفع ما پنالتی گرفت، بازیکنان تیم مقابل برا داور خط و نشان کشیدند که بعد بازی حسابت را می رسیم... محمد که پنالتی زن خوبی هم بود پشت توپ رفت و با قدرت توپ را زد بیرون و ما باختیم! چند روز بعد گفت،بچه هابابت باخت معذرت،بعضی وقتاباید به فکرسلامتی داورهم بود. 💠محمدعلی پنجم اردیبهشت ماه 1365-شب هنگام –در حال وضو مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و در هلهلة شوقِ فرشتگانی که میلاد دوازدهمین اختر تابناک آسمان ولایت را جشن گرفته بودند سر بر خاک مجروح فاو نهاد و آسمانی شد. محمدعلی فرهادیان فرد
یادمون‌باشه‌که‌هرچقدربرای ‌خـداکوچیکی‌وافتادگی‌کنیم‌ خدادرنظردیگران‌بزرگمون‌میکنه‌🖇♥️'!' 🌿
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸خاطره ای شنیدنی درمورد شهید محمدرضا تورجی زاده
30.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدار پدر شهید مدافع حرم سید سجاد حسینی دینان درچه با رهبر انقلاب بعد از اینکه حضرت آقا متوجه میشه پدرشهید خودش جانباز شیمیایی هست بهش میگه بیا یک بار دیگر ببوسمت و جلوی پدر شهید می ایستد🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
میگن سپاه بخور بخوره .اره تیر میخورن میخابن. ساکت و غریب حمید سیاهکالی مرادی
: اگرمن در این عملیات شهید نشدم به مسلمونی من شک کنید 🎙 راوی: شاید جزو معدود افرادی بودیم که تا آخرین دقایق در کنار ایشون بوديم خب ایشون آدمی نبود که فلسفه خونده باشه عرفان خونده باشه فقه وتفسیرو اصول..اینا باشه نبود یه آدم عالیه خاکی .. , یک مقدار خونده بود حکمت بود در معرف بود ولو تحصیلات و مدرک نبود .ولی حکمت داشت قرآن که میخوند حقیقتامیخوند ایمان داشت و مکاشفاتی که داشت که سه چهار نمونه شو همون زمان جنگ شنیدم که قبل از ایشون گفت : اونجا که به من قول داده که من می شم و تو بچه های دیگه مشهور بود که گفته : اگه من تو این عملیات نشم تو مسلمونی خودم شک می کنم.
ابوحامد‌برای‌ما،مانند‌پدربودهمواره‌اهل‌گذشت‌بود زمانی‌که‌بچه‌ها‌شهیدمی‌شدندخودش‌می‌رفت‌وآن‌ هارابرمی‌گرداندیکبار۵۰۰مترطناب‌گرفت‌و۱۳یا۱۴ شهیدمان‌رااز۳۰۰متری‌دشمن‌آوردیادم‌می‌آیدسر غذا‌بودیم‌که‌سربازی‌گفت:هنوزگرسنه‌اماابوحامد غذای‌خودش‌راآوردو‌به‌او‌دادپسرشرمنده‌شدمن‌ درطول‌۲۶سال‌زندگی‌ام‌ماننداوراندیده‌ام،زمانی‌ که‌ شد..❤️‍🩹🥲'
✍ یادمه معلم گفته بود دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید. ⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه. 🚶‍♂دنبالش رفتم و گفتم: برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و.. می‌دانستم احمد طولانی است. 🙎‍♂ احمد مقید بود که ذكر را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بی‌فایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم. 🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره. مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. ⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن 👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمی‌داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. 👨‍⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم. 👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه‌ی عمل خالصانه‌ی احمد. 📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری.
28.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 🔷قلب که پاک شد؛ قلب که آرام گرفت؛ قلب که ساکت شد ... خدای متعال در او جای میگیرد، و قلبی که خدای متعال در او جای گرفت؛ همیشه حیات دارد... احمد کاظمی