eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ یادمه معلم گفته بود دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید. ⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه. 🚶‍♂دنبالش رفتم و گفتم: برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و.. می‌دانستم احمد طولانی است. 🙎‍♂ احمد مقید بود که ذكر را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بی‌فایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم. 🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره. مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. ⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن 👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمی‌داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. 👨‍⚖ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم. 👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه‌ی عمل خالصانه‌ی احمد. 📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری.
✍️ یادمه معلم گفته بود دارید. ناظم آمد سر صف و گفت: بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه. فردا زنگ سوم که تمام شد آماده ی امتحان باشید. ⚠️ آمدیم داخل حیاط. گفتند: چند دقیقه ی دیگه امتحان شروع میشه. صدای از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت به سمت نمازخانه. 🚶‍♂️دنبالش رفتم و گفتم: برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای، ازت امتحان نمی گیره و.. می‌دانستم احمد طولانی است. 🙎‍♂️ احمد مقید بود که ذكر را هم با دقت ادا کند. هر چه گفتم بی‌فایده بود. احمد به نمازخانه رفت و مشغول نماز شد. همان موقع همه ی ما را به صف کردند. وارد کلاس شدیم. 🧓 ناظم گفت: ساکت باشید تا معلم سؤالها رو بیاره. مرتب از داخل کلاس سرک می کشیدم و داخل حیاط و نمازخانه را نگاه می کردم. خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. ⏰بیست دقیقه همین طور توی کلاس نشسته بودیم.نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد همه داشتند توی کلاس پچ یچ می کردند که یک دفعه درب کلاس باز شد. معلم با برگه های امتحانی وارد شد. همه بلند شدند. معلم با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما رو تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه بعد یکی از بچه ها را صدا زد و گفت: پاشو برگه ها رو پخش کن 👤هنوز حرف معلم تمام نشده بود که درب کلاس به صدا درآمد. در باز شد و احمد در چارچوب در نمایان شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی را بعد از خودش به کلاس راه نمی‌داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. 👨‍⚖️ معلم در حالی که حواسش به کلاس بود گفت: نیری برو بشین سرجات احمد سر جایش نشست و مشغول پاسخ به سؤالات امتحان شد. من هم با تعجب به او نگاه می کردم. 👨 احمد مثل ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد را خوانده بود و من خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه‌ی عمل خالصانه‌ی احمد. 📚 عارفانه ، زندگینامه و خاطرات عارف ، ص ۱۸. خاطره دکتر محسن نوری از شهید نیّری.
اول وقت سفارش شهدا 🌴🍀به وقت عاشقی🌴🍀 📝 فرازی از وصیت نامه 💟 و بدانید، نماز خوب انسان را از فحشاء و منكر دور می‌كند، نماز را با حضور قلب اقامه كنید.
. . . 🌱 همیشه‌ یک سفارش به ما میکرد و میگفت: اگه در معرض گناہ قرار گرفتی و خواستی دچارلغزش نشی و از اون گناه فرار کنی،خودت رو با خوندن و یا مطالعه مشغول کن تاحواست از اون محل و از اون گناه پرت بشه..✨
▪️نماز ماه ذی القعده یکشنبه های ماه ذی القعده در فضيلت نماز روز یکشنبه ماه ذی القعده، بسيار از رسول خدا (صلی الله عليه و آله ) روايت شده كه: توبه اش قبول و گناهش آمرزيده شود و با ايمان از دنیا برود و ایمانش از او گرفته نشود و قبرش وسیع و نورانی گردد و والدينش از او راضی گردند و مغفرت شامل حالِ والدينِ او و ذريّه(نسل) او گردد و توسعه رزق پيدا كند و ملك الموت با او در وقتِ مُردن مدارا كند و به آسانی جان او بيرون شود. طریقه خــــواندنِ ایـــــن نماز:👇 در روز يكشنبه غسل كند. 🔸 وضو بگيرد. 🔸چهار ركعت نماز بخواند. ( دو نمازِ دو رکعتی به نیت نماز یکشنبه ماه ذی‌القعده) 💎 در هر ركعت :👇 🔶 سوره حمد يک مرتبه 🔶 سوره توحید سه مرتبه 🔶 سوره فلق و سوره ناس یک مرتبه 🔶 پس از اتمامِ نماز هفتاد مرتبه استغفار كند ( استغفرالله ربی و اتوب الیه) 🔶و یک مرتبه ذکر «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلیَّ الْعَظيمِ» بگوید. 🔶 و در مرحله آخر بگوید : يا عَزيزُ يا غَفّارُ، اِغْفِرْ لی ذُنُوبی وَ ذُنُوبَ جَميعِ المُؤمِنينَ وَ الْمُؤمِناتِ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ. 📚منبع: بر گرفته از مفاتیح الجنان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
عزیزانم! اولاً گناه نکنید که گناه سم مهلک ِانسان است. اگر به گناه افتادید یا حتی غرق در گناه هم بودید، دست از برندارید و نماز را ترک نکنید. این رشتهٔ باریک بین خود و خدا را پاره نکنید،این یک درب آشتی با خدا را برای خود باز نگه‌دارید.. -آیـتﷲضیاءآبادی
- هر موفقیتی در زندگی بدست آوردم از اول وقتم بود..! •شهیدصیادشیرازی•
انسان یک تذکر در هر ۴ ساعت به خودش بدهدبد نیست بهترین موقع بعد از ،وقتی سر به می‌گذارید مرورۍ بر اعمال صبح تا شب خود بیندازید آیا کارمان برای رضای بود..❤️‍🩹!؟
﷽ □هـــرمُـــــوفقیّتے، ⇇در زنـــــدگے بـــــدَســـــت آوردم⇩⇩⇩ ⇦ أز نمـــٰــاز أوّل وقـــــتم بـــــود..!➛ « شَهیـــدصیــّـادشیـــرٰاز؎𔘓»