#سلامایسکوتغریبانهدل🌹
.
.
ای صبا گر بگذری
.
بر کوی مهرافشان دوست
.
یار ما را گو سلامی ،
.
دل همیشه یاد اوست ...
@shahidbakeri31
#زندگی_به_سبک_شهدا:
...
#آقا_مهدی_باکری که در جواب اصرار های خواهرش برای دیدن همسرآیندهاش می گوید: مهم #ایمان است نه #ظاهر_دختر
و وقتی خواهرش به شوخی بهش گفت که اصلا شاید دختره کچل باشه🙈😄 آقا مهدی میخنده و میگه خب اون کچلو رو هم باید یکی بگیره دیگه☺😄
.
💚نشر به مناسب سالروز ازدواج حضرت محمد(ص)وبانو حضرت خدیجه(ص)💚
#شهید_مهدی_باکری
#ازدواج_آسان_به_سبک_شهدا
#مردبیادعا
#سادگی_تکراری_نمیشه
@shahidbakeri31
🌹10 ربیعالاول🌹سالروز ازدواج پربرکت حضرت محمد(ص) وبانوی بزرگ اسلام حضرت خدیجه(ص) مبارکا باشه😍😍
هدیه: ۳مرتبه صلوات
#بچه_های_باکری
#آقاحمیدباکری، رسول فرخی را اینگونه توصیف کرده بود که: «رسول از آن مردان ایثارگری بود که در روزهای سخت و زمان هایی که کار گره می خورد به میدان می آیند...
#شهید_رسول_فرخی دانش آموز 18ساله مسئول دستهای ویژه از گردان حُر لشکر 31 عاشورا بود.
#بچه_های_باکری
#لشکر_۳۱عاشورا
#شهید_حمید_باكری
#شهید_رسول_فرخی
#هدیه_به_شهدا: صلوات
@shahidbakeri31
#روایت_شاهد_عینی
آقا مهدی گفتن: #خدا_که_هست_تو_چه_میگویی؟؟
به آقامهدی باکری گفته بودند برگردد عقب!!. چندصدمتری بازمیگشت و نجات مییافت و دقیقا همین را خواسته بودند از او، حالا آقامهدی که اسمش هم عزیز بود در جنگ و قدرت بود در جنگ، چه کند؟ شمشیر عشق بالای سرش میرقصید و جبهه خیرهخیره نگاهش میکرد تا چه کند. این روایت شاهد عینی است: ما هرچه به باکری اصرار کردیم که برگرد، نپذیرفت. به او گفتم «از حبیب [اسم رمز قرارگاه] میگویند: شما برگردی عقب» اما او نپذیرفت و بهکلی خودش را از بیسیم دور کرد. از طرف دیگر، برادران [قرارگاه] از پشت بیسیم به من میگفتند «حتی اگر میتوانید دست و پای او را ببندید و بیندازیدش داخل قایق و او را بکشید بیاورید عقب.» من رفتم پیش او گریه کردم و قسمش دادم... باکری پاسخ داد: 👈«ما میخواهیم بجنگیم، چگونه برگردیم عقب، #مسأله_اسلام در میان است».
این پاسخ، برادر نظمی را قانع نکرد و وی به خود جرأت داد به خشابهایی که باکری پُر میکرد، ضربه زد و آنها را به زمین ریخت، اما آقامهدی به او گفت « #خدا_که_هست_تو_چه_میگویی؟ همینجا خواهیم جنگید و عقب نخواهیم رفت...
#قسمت_اول 👈👈تاشهادت
#شهید_مهدی_باکرے
#جزیره_مجنون
#عملیات_بدر
#فرمانده_لشگر_۳۱_عاشورا
#صلوات
@shahidbakeri31
#روایت_آرپیجی
یک عده جانشان را گذاشتند کف دست که پیکر #فرمانده_شهیدشان را بازگردانند. پیکر را به همراه زخمیها در یک قایق گذاشتند و گلوله آرپیجی آمد؛ با آن هیکلش یاد گرفته بود از آن یک نخود گلوله. بهترین فرصت بود و #شمشیر_عشق هم که در هوا میرقصید. گلوله آرپیجی مستقیم رفت و مدعی شد که😔 « #برادرش را پسنگرفته این #فرماندهتان، خودش را کجا میبرید؟😔 و پس نداد فرمانده را و سربازان فرمانده را.....
پیکرها در هوا رقصیدند و چرخیدند😭 و خدا خوشش آمد از این ماجرای «پسنگرفتنها» و پذیرفت این هدیهها را و هر چه مانده بود از آن پیکرها ریخت در اروندرود😔 که دشمن برای همیشه بداند مرز ایران کجاست و ایرانیها کیستند و پیروان علی(ع) چگونه مردانی را میفرستند به میدان و وقت معامله با یار، هنگام صلات ظهر عاشورا ـ که هر روز است ـ در کربلا ـ که همهجاست ـ بهترینهایشان را میبخشند به خدا...
#یاالله😭
#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده_لشکر۳۱_عاشورا
#جزیره_مجنون
#عملیات_بدر
#جاویدالاثر
#خدایامراپاکیزهبپذیر🙏
@shahidbakeri31