eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
32.3هزار عکس
13.5هزار ویدیو
107 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
بچہ محــل بودیم . حالا هم توی خیبـــر شده بودیم همرزم. صبح عملیـــات دیدمش؛ شده بود غــرق خــــــــون، دوتا دستاش قطــــع شده بود... همہ بدنش پر بود از تیــــر و ترکش. وصیـــت نامہ اش توی جیبش بود. همون اول وصیت نامہ نوشـــــتہ بود؛ "خدایا دوسـت دارم همون طور کہ اسمم رو گذاشتند ابوالفـــــضل، مثل حضرت ابوالفضل 'ع' شهــــــید شم" دوتا دستاش قطــــــع شده بود... شهید ابوالفضل شفیعے
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
استخاره کرد ، بد آمد گفت :"امشب عملیات نمیکنیم" بچه ها آماده بودند ، چند وقتی بود که آماده بودند حالا او میگفت " نه " وقتی هم میگفت " نه " کسی روی حرفش حرف نمیزد . فردا شب دوباره استخاره کرد ، بد آمد . شب سوم ، عراقی ها دیدند خبری نیست ، گرفتند خوابیدند .. خیلی هایشان را با زیر پیراهنی اسیر کردیم ... شهید ردانی پور
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
محمدرضا اکثر مواقع رو با رفقاش میگذروند ولی "خلوت" های خاص خودش رو داشت... مثلا قدم زدن های تنهاییش... حتی بعضی وقت ها از جمعمون جدا میشد و مسیری که ما با ماشین میرفتیم رو اصرار داشت "تنها" و پیاده بره.🍃 یکی از جاهایی که برای خلوت کردن پیدا کرده بود "هیات" بود!☺️ درسته که هیات معمولا جای شلوغیه ولی بهترین خلوت برای محمدرضا روضه های اباعبدلله (علیه السلام) بود...🌹 گاهی هم انقدر دلش پر می زد برای شهدا که تنهایی با موتور می رفت "گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)" تا با عشقش رسول خلوت کنه❤️ نقل از دوست 🌹🍃 ❤️
✨﷽✨ بعضے ‌ها ملاک خوبے در زندگے دارن ؛ اونم اینکه هر وقت بخوان کارے کنند ... اولش میسنجن ببینن امامشون راضے هست به این کار یا نه ؟ هر وقت گناه اومد طرفمون تامل کنیم ببینیم لذت چند لحظه‌اے مے ‌ارزه به افتادن از چشمان " مــهـدے فاطمه " ؟؟؟ آقاے تنها دنبال مرد میگرده ... اهل گناه مرد نیستن براے آقاشون ... 🌸روزتون لبریز از نگاه مهدے فاطمه 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
. برات نمیگم الان! برات میخوام شب عملیات بگم؛ که می گفت: با صورت میخوابم روی سیم خاردار! بگو بچه ها از روی کمرم رد شن... که بچه ها تو من نیفته! . گوشت چرخ کرده شده بود لای حلقوی... . نوکش به سر ناخنت بره،یک ماه چرک میکنه... . حالا ایثار ما کجاست! اخلاص ما کجاست! که دست یکی رو بگیریم و تو شب عملیات دنیا! برسونیم اونطرف معبر؛ که خداست... که امام زمان...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنـبیـه منطقه، تازه از وجود اشرار پاک سازی شده بود و نگهبانیِ شب در آن شرایط بسیار حیاتی بود. یک شب که نگهبان‌ها پستشون رو بدون اجازه ترک کرده بودند؛ به دستورِ محمود باید وسط محوطه سینه‌خیز می‌رفتند و غَلت می‌زدند تا تنبیهی اساسی بشن و حساب کار دستشون بیاد. تنبیهِ نگهبان‌ها که شروع شد، یه مرتبه دیدیم محمود هم لباسش را درآورد و همراه آن‌ها شروع کرد به سینه خیز رفتن. محمود که نگاه‌های متعجب ما را دیده بود، گفت: «یه لحظه احساس کردم که از روی هوای نفس می‌خوام اینا رو تنبیه کنم؛ به همین خاطر کاری کردم که غرور، بر من پیروز نشه». شهید محمود دولتی‌مقدم مجموعه رسم خوبان، کتــاب مقصود تویی، ص 46-45 امــام عـلــی (علــیـه الســلام) هر كه نفس خود را در راه اصلاح آن به رنج افكند، خوشبخت شود. هـر كه آن را با لذّت‌هـايش واگذارد، بدبخــت گردد و (از درگاه حقّ) دور شود. غــــــررالـــحــــــــكم و درر الكلم، ص 605