#روایت
💙🕊💙🕊💙🕊💙
#حاج_حسین_یکتا میگفت :
همه دنیا #بسیج شدند
میخوان همه چی مون رو بگیرند...
#دین
#شهدا
#چادر
#حرمت.....
همه چی رو ...
اینا هشت سال جنگ کردند دیدند نمیشه با این #مردم جنگید...
باورشون #حسینه...💚
میدونی چیکار کردند⁉️
اومدند شبکه های مجازی رو به راه کردند...
اومدن #تلگرام
و #اینستا رو دادن به ما...
گفتند همه چی اینطوری راحت تر میشه...
امریکایی برای #ثانیه،ثانیه ما برنامه ریختند که...
#دین
#امامحسین
#حضرت_زهرا
#شهدا
#چادر
رو ازمون بگیرند...
۲۴ ساعته دارند کار میکند بخاطر همیناااا
با این کارهایی که میکنیم ترویج داریم میدیم برنامه هاشون رو...
میگیم #قصدمون از این کارامون کار فرهنگی هست
اما نمیدونیم که داریم با همین دست که #وضو میگریم #ترویج میدیم
برنامه های اونارو و این یعنی
#فاجعه...😱
پس قبلش فکر کنید...
👈و بعد عمل کنید...
مواظب دل #امامحسینی تون باشید..
💙🕊💙🕊💙🕊💙
آسمان شام یا ایران چه فرقی می کند ؟:
شهید امیر سیاوشی متولد سال 1367 از جوانان محله چیذر و از میانداران هیئت رایه العباس امام زاده علی اکبر(ع) بود که برای دفاع از حرم آل الله پاییز سال 94 به سوریه رفت و مدتی بعد پس از حضور در میدان های نبرد توسط تکفیری های وهابی به شهادت رسید. حالا مدت هاست محله چیذر همچون اکثر محله های شهر تهران به نام یکی از شهدای مدافع حرم مزین شده است. جوانی که در بهار زندگی و تنها چند روز مانده به مراسم جشن عروسی، جان خود را در راه عشق به اهل بیت (ع) فدا کرد و روز 29 آذرماه به آرزوی خود رسید. یکی از همرزمان شهید امیر سیاوشی روایتی از نحوه شهادت این شهید مدافع حرم را بازگو کرده است که در ادامه آن را می خوانید.
#روایت
در سوریه بودیم و در منطقه درگیری با دشمن قرار داشتیم. ساعت تقریبا پنج و نیم یا شش صبح بود و هوا روشن شده بود. چند کیلومتر پیاده روی کردیم تا به محل درگیری نیروها رسیدیم.
چند تپه کنار هم بود که روی هرکدام از تپه ها خانه ای قرار داشت. اولین تپه و خانه را از دشمن باز پس گرفتیم و به دنبال پاکسازی بقیه خانه ها جلو رفتیم. خواست خدا بود که با آن همه خستگی توانستیم همه منطقه را تحت اختیار خود درآوریم و هفت کیلومتر جلو برویم.
به «خان طومان» رسیدیم، گروهی از نیروهای عراقی از صبح در محل درگیری حضور داشتند، تعدادی برگشته بودند و تعدادی هم هنوز در شهر می جنگیدند. ما هم حدود 35 نفر بودیم که وارد منطقه شدیم و توانستیم نقاطی را از دشمن باز پس بگیریم.
بعد از بازپس گیری چند منطقه به 100متری هدف رسیدیم، یک مرتبه باران آتش از رو به رو شروع به باریدن کرد. حتی فهمیدن اینکه از کدام طرف رگبار به سمت ما نشانه گرفته شده است، سخت بود. هرکدام از ما به سختی در جایی پناه گرفت، همراه امیر دو یا سه نفر دیگر بودند که در محلی پناه گرفتند. سمت چپشان دیوار و سمت راست هم خانه بود. ما هنوز موقعیت خوبی برای پناه گرفتن پیدا نکرده بودیم.
من هم به سمت چپ و راست می دویدم. کمی به عقب برگشتم. در دهانه یک مغازه ایستادم، امیر هم پشت یک ماشین پناه گرفته بود. دوید و پیش من آمد. تا به سمت من آمد و پرسید میلاد چه اتفاقی برایت افتاده است؟ به پاهایش تیر خورد و روی زمین افتاد.
پرسیدم چه شد؟ گفت: تیر خوردم. با لی لی کردن تلاش کرد به سمت بچه ها برود تا به آنها کمک کند. تیربار توی دستش بود و آتش دشمن هم روی سرمان می ریخت در همین زمان تک تیراندازهای دشمن او را با قناسه هدف گرفتند و امیر همان جا آسمانی شد.
@shahidhojatrahimi
•﷽•
کسی که برای فرج امام زمان (عج)
بسیار دعا میکند شفاعت حضرت
زهرا(س) در صحرای محشر شامل
حالش خواهد شد...
#روایت🌱
@shahidhojatrahimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
سد معبر
بچه ها معبر شهادت چیه ؟
معبر خلاصی از دست نفس چیه؟
.
.
.
#روایتگری_شهدا #امام #شهید_چیت_سازیان #روایتگری #روایت #حاج_حسین_یکتا #اشک
┏━✨🌹✨🌸✨━┓
@shahidhojatrahimi
┗━✨🌸✨🌹✨━┛
#روایت ،
که به #رملهای_فکه
میرسد ،
فرو میرود...
درون #سینههای_سوخته
جاری میشود...
میان #قطرههای_اشک
ساکت میشود و در
#بغضهای فروخفته میشود...
"دلت را آرام به #شهدا بسپار"
#شبتون_شهدایی
@shahidhojatrahimi
#روایت
رسول خدا _صلیاللهعلیهوآلهوسلم_:
برخی روزها قبرها را زيارت کن تا به یاد آخرت باشی؛ ولی زیاده روی نکن.
به نقل از مفاتیح الحیاة، صفحه ۳۷۷
@shahidhojatrahimi
#روایت
رسول خدا _صلیاللهعلیهوآله_ :
ای علی، فقری سختتر از نادانی نیست و مالی بهرهدِهتر از #عقل نباشد.
به نقل از اصول کافی، ج۱، ص۷۱
@shahidhojatrahimi