11.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ | مکتب حاج قاسم
روایت پدر شهیده نازنین فاطمه عزیزی
شهیده افغانستانی در حادثه کرمان
شهید کامران در برخورد با مسائل سیاسی با کسی رودربایستی نداشت
نزدیک انتخابات که میشد ابتدا جستجو میکرد تا اصلح را انتخاب کند و بعد از روشن شدن قضیه تلاش می کرد تا برای دیگران هم روشنگری کند
و تمام سعی او این بود تا فرامین رهبری را درمورد بصیرت زایی و روشنگری جامه عمل بپوشاند.
به ویژه در سال 88 تمام تلاشش این بود که کاندید اصلح را به دیگران اعلام کند و مردم را به حضور به پای صندوق رای و رای دادن به اصلح تشویق می کرد.
بعد از انتخابات 88 و شروع فتنه نیز تمام خواب و خوراک او شده بود آماده باش پشت بیسیم پایگاه بسیج و مدام حاضر شدن در خیابان ها و خاموش نمودن آتش فتنه .
شهید در برخورد با تمام انتخابات حساس بود و فرقی نمی کرد که انتخابات مجلس باشد و یا خبرگان و ریاست جمهوری و یا حتی شورای و شهر و شورای محله
او در تمام انتخابات شرکت کرد و دیگران را تشویق به حضور می کرد.
چرا که حفظ نظام در گرو مشارکت فعال و همگانی پای صندوق های رای است همان نظامی که به گفته امام خمینی (ره) حفظ آن اوجب واجبات است.
#شهیدمدافع حرم
#محمد_کامران
شهید مدافع حرم محمد کامران
سلام خدمت مخاطبین گرامی امروز میخواهیم در مورد شهید علی رضا صادقی شهید حادثه تروریستی کرمان خاطره ای که خانواده شهید تعریف کردن بازگو کنیم👇👇👇
علیرضا صادقی یکی دیگر از شهدای جوان حادثه تروریستی کرمان است.
وی 20 سال داشت و از اهالی شهرستان کرمان بود.
دوستان و مخاطبین گرامی
علی رضا صادقی جوان ۲۰ ساله جوانی که هیچ ادعایی نداشت و تمام دلخوشی این شهید موتورش بود خواهر شهید تعریف میکرد خیلی موتورشو دوست داشت یک موتور معمولی به رنگ زرد هر روز موتورش میشست تمیز میکرد و مادر همیشه میگفت پسر اینقدر این موتور نشور آب نریز الکی میری بیرون دوباره کثیف میشه خواهرش میگفت حتی بیرون که موتور سوار میشد سعی میکرد همیشه از جاده آسفالت بره که خاک زیاد نگیره موتور ..همه آشنایان دوستان همسایه ها میدونستن که علی رضا موتورش دوست داره و هیج جا بدون موتورش نمیره تعریف میکرد حتی به همسرش گفته بود موقعی که برای خرید طلا به بازار رفته بودن که ماشین عروس ما موتوره که همسرش گفته بود زشته مردم چی میگن میگفت چکار به حرف مردم نیت مهمه علی رضا یک جون دوست داشتنی مهربان بوده خیلی تعریف میکرد خواهر شهید دلسوز مهربان تا این روز سالگرد مراسم سردار میرسه علی رضا از خانه به سمت گلزارشهدا با موتورش به راه میوفته علی رضایی که تمام دلخوشی اون همون موتور زیر پاش بود با یکی از دوستانش موتور نزدیک همون جنگل قائم قفل زنجر میکنه میرن به سمت زیارت شهید قاسم سلیمانی ولی نمیدونست که راه شهادت براش باز شده وقتی انفجار اول رخ میده علی رضا همون نزدیک محل حادثه بود وقتی دید زخمیها روی زمین هستن و همه دارن به سمتی فرار میکنن دید زن بچه روی زمین هستن به دوستش میگه من برم برای کمک به مجروحین که دوستش میگه نرو جلو خطر داره ولی او گفته بود به دور ازناجوانمردیه شاید بتونیم کسی نجات بدیدم دستشو رها میکنه از دست دوستش و میره جلو برای کمک وقتی میره کمک بمب دوم منفجر میشه و علی رضا صادقی به درجه رفیع شهادت میرسه علی رضای مهربون که به قول خواهر شهید هیچ ادعایی نداشت و آزارش به کسی نمیرسید و تمام دلخوشی آن موتور زرد رنگش بود وقتی خبر حادثه به گوش خانواده رسید قلب خواهر دگرگون شد همه زنگ به گوشی علی رضا جوابی نشنیدن مادر نگران همه نگران تا بعد چند ساعت زنگ خانه به صدا درآمد همه به سمت در دویدن دیدن موتور علی رضا آمد ولی خودش نیامد علی رضایی که هیچ وقت موتورشو تنها نمیگذاشت همه جا با موتورش بود قلب خواهردگرگون شد گفت علی رضا شهید شد بله تمام کسانی که تو این مسیر به شهادت رسیدن داستانها و حکایاتی دارن و هر کدومشون هیچ ادعایی نداشتن فقط اون نیت پاکی که تو زندگیشون پیش گرفتن مهر قبولی حضرت زهرا ص شد
🕊 سومین سالگرد شهادت فرمانده دلاور تفحص شهدا
(شهید علیرضا گلمحمدی)
🔹سخنران و راوی:
حاج عظیم ابراهیمپور
🔹مادحین:
حاج امیر عباسی
کربلایی مصطفی اللهیاری
🔹همراه با اجرای گروه سرود معراج
🗓پنجشنبه ۳ اسفندماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۵
📌#تهران، خیابان وحدت اسلامی، انتهای خیابان بهشت، کوچه معراج، ستاد معراج شهداء مرکز