این انقلاب خیلی چیز عجیبیست...
حالاحالاها دردسر برای اربابای دنیا خواهد داشت...
نفس روح الله دنیارو بهم ریخت...
#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
🌹🕊رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ما بود دل آرام جهان شد..💔
#شهید_مدافع_حرم_محمد_کامران
مسلمان کرده ای من را،خودت این را نمیدانی!
تو با آوای چشمانت،موذن زاده میخوانی...!
این که این بیت شعر چقدر به حقیقت نزدیکه برای خودمم عجیبه!
شهیدی که به معجزه نگاهش دست ما رو گرفت و به راهمون آورد...!محمد جان!برام دعا کن و بیشتر نگاهم کن!
برادر شهیدم تولدت مبارک باد
کانال رسمی شهیدمدافع حرم محمدکامران
🇮🇷 ╲\╭┓
╭💚⚘💚
┗╯\╲ ╰┈•
┗━━━━━━━━⚘━━━━━
https://eitaa.com/shahidkamran
┗━━━━━━━━⚘━━━━━
_«أمیرألمُؤمنین عَـــــلّےﷺ ۔۔𔘓»:
□دُنیـــــٰا مزیَّت و فـــٰــایدها؎نـَــــدٰارد!
مَگر بــــَـرٰا؎ دو² نَفر↓↓↓
⇇کَسےکِہ هَرروز یِک¹ عَمـــــل نیـــــک بِہ
أعمــــٰـالش اضٰافہ کّنـــــد۔۔
⇇کَسے کِہ بـــــٰا " تــــُـوبہ وبـــٰــازگشت "،
﴿آمٰادهٔ مـَــــرگ خُود شَود..✿➛﴾
•📚الکٰافے۔۔ج۸•
#حدیث
#سخن_بزرگان
#تلنگـــر⚠️
طول و عرض این دنیا رو در هم ضرب کنی
حاصلش جز مساحت یک قبــر نیست
حواست باشه داری چیکار میکنی!
کانال رسمی شهیدمدافع حرم محمدکامران
🇮🇷 ╲\╭┓
╭💚⚘💚
┗╯\╲ ╰┈•
┗━━━━━━━━⚘━━━━━
https://eitaa.com/shahidkamran
┗━━━━━━━━⚘━━━━━
#روایت
🔸روایت لحظهی شهادت بانوی پاسداری که باردار بود و با فرزندش به شهادت رسید...
🌼#چریک_پاسدار|زهره هم پاسدار بود؛ هم بخاطر دورههای رزمی که توی سوریه و لبنان دیده بود، یه چریکِ رزمنده... کاراته و تیراندازی رو هم در حد عالی بلد بود... آخر سر هم با یه پاسدار ازدواج کرد...
🌼#رویای_صادقه|شب قبل از شهادت خواب دید که دو تا فرشته اومدن و بردنش بالا و بر فراز خونهشون او رو میچرخونن. صبح که بیدار شد، خیلی خوشحال بود. انگار حس کرده بود قراره به آرزوش که شهادته برسه...
🌼#مأموریت|منافقین توی خونهی تیمیشون کلی اسلحه و مهمات جمع کرده بودند و میخواستند روزکارگر مردم رو به رگبار ببندند. چند پاسدار از جمله همسر زهره انتخاب شدند برا تصرفِ این خونهی تیمی... زهره اصرار داشت باهاشون به این ماموریت بره؛ اما چون اواسط دوران بارداریش بود، شوهرش اجازه نداد... تا اینکه وقتی گریه و اشتیاق زهره رو دید، موافقت کرد...
🌼#روایت_شهادت|رسیدند به خونهی تیمی منافقین.. قرار بود زهره به عنوان یه زن عادی بره در بزنه و بگه: احتیاج به کمک دارم. بعد اونا که اومدند بیرون، پاسدارا بریزن و بدون درگیری دستگیرشون کنن... اما انگار منافقین متوجه شده بودند و وقتی زهره در زد؛ یکی از اون اطراف رگبار گرفت رو سرشون. اونی هم که در رو باز کرده بود، به زهره شلیک کرد. و اینجا بود که خواب زهره تعبیر شد. هم خودش و هم فرزندی که باردار بود؛ جلو همون در به شهادت رسیدند...
🇮🇷اردیبهشت سالگرد شهادت زهره بنیانیان گرامیباد