3.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقــط چنـد روز دیگــر؛
تـا سالگرد شهـادت ســردار ... 💔
چقدر خوشگل ارباب تحویلش گرفت
اربــاً اربـــا شــــد ... 💔😭
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به ابوموسی اشعری ،در آستانه جنگ جمل،سال٣٦ هجری خبر رسید که ابوموسی اشعری،فرماندار کوفه،مردم را برای پیوستن به امام (علیه السلام) باز می دارد،حضرت این نامه را نوشت:
🔹بازداشتن ابوموسی از فتنه انگيزی
♦️از بنده خدا علي امير مومنان به عبدالله بن قيس (ابوموسی اشعری)پس از ستايش پروردگار!
سخنی از تو به من رسيد كه هم به سود، و هم به زيان تو است، چون فرستاده من پيش تو آيد، دامن همت به كمر زن، كمرت را برای جنگ محكم ببند، و از سوراخ خود بيرون آی، و مردم را برای جنگ بسيج كن، اگر حق را در من ديدی بپذير، و اگر دودل ماندی كناره گير، به خدا سوگند! هر جا كه باشی تو را بياورند و به حال خويش رها نكنند، تا گوشت و استخوان و تر و خشكت درهم ريزد، و در كنار زدنت از حكومت شتاب كنند، چنانكه از پيش روی خود همانگونه بترسی كه از پشت سرت هراسناكی. حوادث جاری كشور آنچنان آسان نيست كه تو فكر می كنی، بلكه حادثه بسيار بزرگی است كه بايد بر مركبش سوار شد، و سختی های آن را هموار كرد، و پيمودن راه های سخت و كوهستانی آن را آسان نمود، پس فكرت را به كار گير، و مالك كار خويش باش، و سهم و بهره ات را بردار، اگر همراهی با ما را خوش نداری كناره گير، بی آنكه مورد ستايش قرارگيری يا رستگار شوی، كه سزاوار است تو در خواب باشی و ديگران مسووليت های تو را برآورند، و از تو نپرسند كه كجا هستی؟ و به كجا رفته ای؟ به خدا سوگند! اين راه حق است و به دست مرد حق انجام می گيرد، و باكی ندارم كه خدانشناسان چه می كنند؟ با درود.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه63
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜
"بسم رب خالق چشم هایش"
روزها را با فڪر بہ پروازت میگذرانم.
لحظہ لحظه زندگی ام با خط به خط لبخندت گرهخورده استای رفیق شهیدم
اگر ز من چشم برداری حتی یڪ لحظه هم بے گرمایی نگاهت دوام نخواهم آورد.
موقعه هاۍ گناه با یادآوردی نگاهت از خود شرم میکنم و با نگاهت چقدر از گناه در امانم رفیق شهیدم.
با تو عهد میبندم که از حجاب و چادرم مراقبت خواهم کرد و همیشہ آن تحسین در نگاهت را براۍ خود نگہ خواهم داشت.
قول خواهم داد، همیشه سربلندت کنم و توهم قول بده خواهرت را شفاعت کنی.
تو به خاطر ناموس کشورت از قطره قطره ۍ خونت گذشتے و من بہ خاطر قطره قطره ۍ خونت از دشمنان نمیگذرم.
چه کسی گفته است که شهید مرده است خودم به شخصه درکنارم حست کرده ام.
در روزهاۍ که در مرداب سردرگمے و غفلت دست و پا میزدم ، مانند یڪ نسیم آرام وزیدن گرفتے و نجاتم دادی ، چہ بسا این نسیم نبود بلکه یک مسکن قوی بود که در تمام تار و پود بدنم نفوذ کرد و از من دربرابر سرطان گناه مراقبت کرد. چقدر این مسکن شیرین بود.
در لحظه لحظه زندگے ام در خط به خطش آری درست در خط بہ خطش حضورۍ گرم دارۍ ، با نگاهت قلب بی تاب و شکسته ام را بند میزنی و وعده دیدار میدهی ، چه خوشا میزبانی چو تو داشته باشم اخ ڪه پرواز چه خوب است.
هر صبح با چشم باز کردن نگاهم به نگاه خندانت گره میخورد و تا شب پشت پلکانم که نه در قلبم تصویر چشمانت نقش میبندد، و با خود هر صبح عهدم را یاد اوردی میکنم .
رفیق شهید که نه برای دختری که برادر ندارد برادر شهید یعنی : کسی که در روزهای ناامیدی میان تو و خدا پارتی شود و جوری دستت را بگیرد که حتی متوجه نشوی.
یعنی در روزها کسی باشد که برایت غیرتی شود و نازت را برادرانه بخرد