eitaa logo
-شَـــمیم ظُـــهور-
1.3هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
164 فایل
بھ نام نامے آفریدگار زمین و آسمانها✨ +خدایا ظُهور ولیعصر را نزدیک فرما :) ⁦🤲🏻⁩ 《شࢪو؏ نوکریمون 《¹⁴⁰¹/¹/²⁰》 کپی؟کل کانال کپی نشه :)
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) رو خدمت امام زمان و شیعیان جهان تسلیت عرض میکنم🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🥀
بـ‌خوآن‌دعـٰآےفَـ³¹³ـࢪج‌ࢪادعـٰآ‌اَثـࢪ‌داࢪد♥️✨ دُعـٰآڪَبوتـࢪعشــ❤️ـق‌اسـت‌و‌بـٰآل‌و‌پَـࢪ‌داࢪد🕊💚 🌸
↻- ‹🙂💛› جهادکردن‌فقط‌جنگیدن‌وبه‌میدونِ جنگ‌رفتن‌نیست! تلاش‌کردن‌تویِ‌میدونِ‌علم‌وتحقیق‌هم جهادمحسوب‌میشه‌. . ! این‌عرصه،به‌شهریاری‌هاواحمدی‌روشن‌هاهم‌ نیازداره! •آسیدعلی‌خامنه‌ای‌• ‹ ❤️💫⇢ ‹ 🌿🖇⇢
۵ صلوات برای ظهور امام زمان (عج) بفرست💛💛 .↯🌱↯.@shamimzohor
حال دل با تو نگویم که نداری غم دل با کسی حال توان گفت که حالی دارد ... 🌹🌿 .↯🌱↯. @shamimzohor
•• رفـاقت؛ اگرمقدس‌است... تاخــداادامه‌دارد :)🕊 ♥️🖇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‹ 🌚🌿⸾⸾ › ــ ـ ـ ـ ـ ـ ــــــ𑁍ــــــ ـ ـ ـ ـ ــ
رفیق فابتو اینجوری سیو کن•♥️⛓• •~•~•~•~•~•~•~• سيوش كن Aywa Mor يعني : روح من . .💙🌿
-شَـــمیم ظُـــهور-
﷽ #رمان #پارت_ششم #اعجاز_خاک کمی هم از اینجا و آنجا حرف زدیم. وقتی ماشین دکتر به سر کوچه ما رسید ا
صبح روز بعد، طبق معمول به درمانگاه رفتم. تا ساعت ده حسابی مشغول کار بودم و نتونستم سری به دکتر احمدی بزنم.کمی که سرم خلوت شد رفتم اتاق دکتر احمدی. می خواستم ببینم آدرس موردی را که دیروز گفته بود آورده یا نه. دکتر که مشغول پر کردن دندان پسر بچه ای بود سلام و علیک گرمی با من کرد و گفت:چطوری سید😉بشین الان کارم تموم میشه. مشغول خوندن روزنامه شدم تا کارش تموم بشه. وقتی در اتاق باهم تنها شدیم کنار من نشست و لبخند معناداری زد و گفت: خب حال جناب داماد چطوره؟ خنده کنان گفتم: بستگی داره. _به چی بستگی داره؟ _به این بستگی داره که تو دست پر اومده باشی یا نه😅 _پس میخواستی دست خالی اومده باشم. بعد به طرف چوب لباسی رفت و از جیب کتش ورقه ای در آورد. ورقه رو به من داد و گفت: این هم آدرس و شماره تلفن😁 نگاهی به ورقه انداختم و دیدم اسمی روی اون ننوشته. فقط یک آدرس و یک شماره تلفن بود. گفتم: حالا این بنده خدا کی هست؟ دکتر به شوخی گفت: حتما میخوای بدونی؟ _دکتر تورو خدا شوخی نکن. _باشه میگم. غریبه نیست. همکلاس محترممون خانم مریم رضایی از شنیدن نام مریم رضایی حسابی جا خوردم. مریم رضایی رو میشناختم. در دوران دانشجویی همکلاس بودیم. دختر مظلوم و سر به زیری بود که ته کلاس مینشست و من برای متانت و وقارش همیشه اونو تحسین میکردم👌🏻هیچ وقت با اون حرف نزده بودم. فقط یک بار وقتی چادرش رو توی آزمایشگاه جا گذاشته بود بهش گفتم:«خانم رضایی چادرتون جا مونده» او هم گفت:«خیلی ممنون » بعد هم چادرش رو برداشت و رفت. اصلا توقع نداشتم دکتر احمدی این خانم رو برای ازدواج به من معرفی کنه. با تعجب به دکتر گفتم: مریم رضایی!🙄 _خب بله!مریم رضایی. مگه نمیشناسیش؟ _چرا میشناسم، ولی تو از کجا مریم رضایی رو پیدا کردی؟ _راستش من خودم قبل از ازدواج با دختر عمه ام، این خانم رو در نظر داشتم. _خب، پس چی شد؟ ادامه دارد...🌸