eitaa logo
-شَـــمیم ظُـــهور-
1.3هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
164 فایل
بھ نام نامے آفریدگار زمین و آسمانها✨ +خدایا ظُهور ولیعصر را نزدیک فرما :) ⁦🤲🏻⁩ 《شࢪو؏ نوکریمون 《¹⁴⁰¹/¹/²⁰》 کپی؟کل کانال کپی نشه :)
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جمعه¹
طرفدار کدومشی ؟! یه رمان با ژانر عاشقانه به این قشنگی🖇💕!. چشمامو باز کردم تاریک بود امیر روبروی سیما قرار گرفت بود بقیه هم بودن - میخوای بدونی چرا همچین بلایی سرش آوردم سیامک با صدای بلندی گفت : - سیمااا متوجه شدم که قرار سیما چی بگه ولی امیر از شنیدنش نابود میشه وقتي بفهمه سیامک عاشق من بوده - سیامک ساکت شو تو بگو سیما قدمی سمت امیر برداشت و گفت :. - سیامک عاشقه زنت قشنگه چشماش گرد شد. همچین توقعی از پسر‌خالش نداشت همجا تو سکوت غرق شده بود، میدونستم که آرامش الان امیر آرامش قبل از طوفانه سیامک قدم هاشو از امیر دور کرد امیر برگشت و زیر چشمی نگاهم کرد خوشت اومد😉 ؟! راستی فصل دوم هم داره که به همین زودیا تو چنل میزارم @nedaye_girlish جوین بده تا از دست نرفته🏃🏼‍♀️
هدایت شده از جمعه¹
طرفدار کدومشی ؟! یه رمان با ژانر عاشقانه به این قشنگی🖇💕!. چشمامو باز کردم تاریک بود امیر روبروی سیما قرار گرفت بود بقیه هم بودن - میخوای بدونی چرا همچین بلایی سرش آوردم سیامک با صدای بلندی گفت : - سیمااا متوجه شدم که قرار سیما چی بگه ولی امیر از شنیدنش نابود میشه وقتي بفهمه سیامک عاشق من بوده - سیامک ساکت شو تو بگو سیما قدمی سمت امیر برداشت و گفت :. - سیامک عاشقه زنت قشنگه چشماش گرد شد. همچین توقعی از پسر‌خالش نداشت همجا تو سکوت غرق شده بود، میدونستم که آرامش الان امیر آرامش قبل از طوفانه سیامک قدم هاشو از امیر دور کرد امیر برگشت و زیر چشمی نگاهم کرد خوشت اومد😉 ؟! راستی فصل دوم هم داره که به همین زودیا تو چنل میزارم @nedaye_girlish جوین بده تا از دست نرفته🏃🏼‍♀️
هدایت شده از جمعه¹
طرفدار کدومشی ؟! یه رمان با ژانر عاشقانه به این قشنگی🖇💕!. چشمامو باز کردم تاریک بود امیر روبروی سیما قرار گرفت بود بقیه هم بودن - میخوای بدونی چرا همچین بلایی سرش آوردم سیامک با صدای بلندی گفت : - سیمااا متوجه شدم که قرار سیما چی بگه ولی امیر از شنیدنش نابود میشه وقتي بفهمه سیامک عاشق من بوده - سیامک ساکت شو تو بگو سیما قدمی سمت امیر برداشت و گفت :. - سیامک عاشقه زنت قشنگه چشماش گرد شد. همچین توقعی از پسر‌خالش نداشت همجا تو سکوت غرق شده بود، میدونستم که آرامش الان امیر آرامش قبل از طوفانه سیامک قدم هاشو از امیر دور کرد امیر برگشت و زیر چشمی نگاهم کرد خوشت اومد😉 ؟! راستی فصل دوم هم داره که به همین زودیا تو چنل میزارم @nedaye_girlish جوین بده تا از دست نرفته🏃🏼‍♀️