کتاب
#سقوط_اقتصادی_2008
نویسنده:
آدام توز
مترجم:
پیروز اشرف
📝 متن یادداشت:
باسمه تعالی
کتاب بیش از اندازه طولانی و پر حجم بود، لذا فرصت نکردم ۷۵۰ صفحه را کامل بخوانم.
اما کتاب از لحاظ تحلیل و نمونه و مثال کتاب قویای بود.
استدلال کتاب این بود که سیاستهای نئولیبرال مانند آزادسازی بازارهای مالی، کاهش نظارت دولت بر بانکها و... زمینهساز آسیبپذیری اقتصاد جهانی در برابر بحران ۲۰۰۸ شدند.
آدام توز، در واقع این کتاب را #دانشنامهگونه نوشته و به بررسی روند جهانی شدن اقتصاد میپردازد و موضوع فقط بحران مالی ۲۰۰۸ نیست
📆تاریخ یادداشت:
۱۴۰۴/۴/۵
#اقتصاد
کانال یادداشتهای #حجت_الاسلام_راجی در ابتدای کتب
@soada_book
کتاب
#جبهه_پشت_جبهه
خاطرات خودنوشت مهندس محمدهادی اردبیلی
کاری از جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران
📝 متن یادداشت:
باسمه تعالی
کتاب را چند روز پیش همسر بزرگوار مرحوم اردبیلی برایم فرستاد.
بخشهای مختلف کتاب را خواندم و در هر بخشش درود و رحمت بر ایشان فرستادم.
ایشان فقط پدر صنعت مس ایران نبود بلکه #مجاهد_جهاد_اقتصادی بود.
دغدغه ایشان و همسرشان نسبت به اسلام و انقلاب نیز کم نظیر است.
رحمت خدا به مرحوم محمد هادی اردبیلی و درود به همسر مقاوم ایشان
و آفرین بر جبهه فرهنگی فاطمیون استان مازندران
📆تاریخ یادداشت:
۱۴۰۴/۶/۲۰
#خاطرات
کانال یادداشتهای #حجت_الاسلام_راجی در ابتدای کتب
@soada_book
کتاب
#در_لباس_مرجعیت
نویسندگان:
سید محمدحسین آلصاحبفصول
وحید خضاب
محمد اسماعیل پسندیده
📝 متن یادداشت:
باسمه تعالی
بدون شک زحمت زیادی برای این اثر کشیده شده است و مطالب خوبی از منابع استخراج شده است.
البته کاش بحث آیتالله منتظری کلاً جدا میشد و با مقدمهای کاملتر میآمد، زیرا شروع از بحث اختلاف ایشان با قوه قضاییه مخاطب را سردرگم میکند.
اما به هر حال کار زیبا و فاخری بود که جای تشکر دارد.
📆تاریخ یادداشت:
۱۴۰۳/۳/۱۶
#سیاسی
کانال یادداشتهای #حجت_الاسلام_راجی در ابتدای کتب
@soada_book
کتاب
#سلیمانی_عزیز
گذری بر زندگی و رزم سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
نویسنده: عالمه طهماسبی
📝 متن یادداشت:
باسمه تعالی
بدون شک اگر نگویم بهترین، قطعاً یکی از بهترین کتبی بود که درباره شخصیت و سیره حاج قاسم سلیمانی نوشته شده است.
رحمت بر او
و پیروان او
📆تاریخ یادداشت:
۱۴۰۰/۱۰/۱
#شهدا
کانال یادداشتهای #حجت_الاسلام_راجی در ابتدای کتب
@soada_book
کتاب
#وعده_صادق
سفری به دنیای شگفتانگیز وعدههای الهی
گردآورنده:
زهرا پورزنگنه، نرگس احمدی
📝 متن یادداشت:
باسمه تعالی
این کتاب را نویسنده محترم برایم فرستاد.
کاری بسیار به موقع و لازمی را انجام دادهاند.
وعدههای الهی و تحقق آنان مهمترین محور امید است که همه مجاهدان تبیین باید آن را اصل قرار دهند.
البته جای مطالبی درباره نصرت الهی در دوران ما خالی بود
📆تاریخ یادداشت:
۱۴۰۴/۸/۱۸
کانال یادداشتهای #حجت_الاسلام_راجی در ابتدای کتب
@soada_book
کتاب
#روایت_اولشخص_از_شخصاول
روایتهایی از حاشیهی دیدارهای حضرت آیت الله العظمی خامنهای
اثر: مهدی قزلی
📝متن یادداشت:
باسمه تعالی
برخی از حاشیههای دیدارهای حضرت آقا را قبلاً در سایت ایشان خوانده بودم.
چقدر این مرد جامع و بزرگ است.
کاش ما قدرش را میدانستیم.
______________
برخی مطالب خاص علامتگذاری شد
📆تاریخ یادداشت:
۱۴۰۴/۲/۲۲
برخی از #داستانهای_علامتزده_شده در متن توسط حجت الاسلام راجی را در مطلب بعد ببینید👇
#رهبری #خاطرات
کانال یادداشتهای #حجت_الاسلام_راجی در ابتدای کتب مطالعه شده
@soada_book
کتاب
#روایت_اولشخص_از_شخصاول
روایتهایی از حاشیهی دیدارهای حضرت آیت الله العظمی خامنهای
اثر: مهدی قزلی
📝متن یادداشت حجتالاسلام راجی در ابتدای کتاب: (دستخط را اینجا ببینید)
باسمه تعالی
برخی از حاشیههای دیدارهای حضرت آقا را قبلاً در سایت ایشان خوانده بودم.
چقدر این مرد جامع و بزرگ است.
کاش ما قدرش را میدانستیم.
برخی مطالب خاص علامتگذاری شد.
📆تاریخ یادداشت:
۱۴۰۴/۲/۲۲
🔷برخی از داستانهای علامتزده شده را در ادامه بخوانید👇
🔻«دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهید مصطفی احمدی روشن»
مادر مصطفی احمدی روشن هم رفت پیش ایشان و آرام گفت آقا دعا کنید خدا به من صبر بده. من تا حالا عیان گریه نکردم. آقا گفند: «نه، گریه کنید مادر شهید گفت نه گریه نمیکنم نمی خواهم آنها خوشحال بشن. آقا ابرو در هم کشیدند و گفتند: غلط میکنند خوشحال بشوند گریه برای مادر هیچ اشکالی ندارد. گریه کنید و دعا کنید.
🔻«دیدار با خانواده شهدای دور اندیش دربجنورد»
یکی از دخترها گفت خانه مان را روشن کردید... کی باورمان میشد شما خودتان بیایید. آقا با لبخند گفتند: کاش چیز بهتری از خدا می خواستید. خواهر شهید گفت چی بهتر از آمدن شما آقا جواب دادند: اینها که چیزی نیست. دیدن ما چه اهمیتی داره؟ خیلی چیزهای با ارزش تریی هست که آنها را باید از خدا بخواهید، او هم بدهد ان شاء الله .
🔻«بازدید رهبر انقلاب از شرکت مپنا و نمایشگاهش»
آقا ایستادند. کمی تعلل کردند. جمع هم ایستادند. چند لحظه صبر کردند تا متصدی یکی دیگر از دستگاه های بزرگ تراش سرش را بلند کرد و نگاهش به نگاه آقا گره خورد. آقا برایش دست تکان دادند. کارگر با تعجب اطرافش را نگاه کرد. هیچکس نبود. یقین کرد آقا برای او دست تکان داده اند. کارگر بلند شد و دست تکان داد و آقا رفتند.
🔻«عیادت جمعی از اهل فرهنگ و هنر با رهبر انقلاب»
آخرین نفر این گروه حسین محجوب بود... گفت: « استدعای عاجزانه دارم این ملت فلک زده را عزت بدهید. » آقا که تا آن موقع خندان بودند، جدی شدند... گفتند:« این مردم اصلا فلک زده نیستند؛ بلکه معتقدم ملتی سربلند و با افتخار هستند. ضمنا من چه کاره ام؟ خدا است که عزت میدهد، شما هم برای خدا بازی کنید.»
🔻«بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب تهران»
یک نفر از آن عقب گفت برای نابودی آمریکا و اسرائیل و داعش صلوات! آقا آرام گفتند:«اگر با صلوات نابود می شدند ده تا صلوات میفرستادیم!»
یک نفر هم در غرفه ی دیگری یک قرآن گرفت سمت آقا که:«لطفا برایمان تبرک کنید.» آقا با تعجب گفتند:«من قرآن را تبرک کنم؟! من اگر دستم را به قرآن بزنم دست من متبرک می شود.»
🔻«روایتی از متن و حاشیهی افطار و دیدار سالانه شعرا با رهبر انقلاب»
ایشان ایستادند و با لبخند گفتند:«شما اقای قزلی هستید.نه؟» بله را با دستپاچگی پراندم؛ ایشان ادامه دادند کتاب پنجره های تشنه ی شما را خواندم؛ الحمدلله خیلی کتاب خوبی از آب در آمده بود. گفتم ببخشید زحمت کشیدید. رو برگرداندند به سمت جایگاه خودشان و البته گفتند: « کتاب خواندن که زحمت نیست!»
🔻«روایت از قرار سالانه شعرا با رهبر انقلاب»
بالای پلهها هم کسی کتابی به ایشان نشان داد. آقا پرسیدند: «این شهید قنوتی است یا قنواتی؟» آن بنده خدا گفت: «قنوتی».
آقا گفتند: «این شهید همانی است که مغزش را درآوردند؟»
... آقا راه افتادند و گفتند: «بله، کتاب را که خواندهام.» و این جمله چقدر از زبان ایشان آشنا است:«این کتاب را خوانده ام.»
🔻«حاشیه دیدار سرزده رهبر انقلاب با خانواده شهید عقلایی»
برادرزادهی شهید... به ایشان گفت: «حاجآقا، من هم در عمرهی دانشجویی ثبتنام کردم، ولی اسمم درنیامد. میشود شما چیزی به آنها بگویید تا بتوانم بروم؟»
آقا با خنده گفتند: «خب، اسم شما درنیامده، من چه کار کنم؟» و ادامه دادند: «گفتنِ من خوب نیست؛ دستوری میشود... بروید جمکران، دعا کنید و از حضرت بخواهید... مطمئن باشید جواب میگیرید.»
🔻«عیادت جمعی از اهل فرهنگ و هنر با رهبر انقلاب»
آقا گفتند: «سلام سیروس آقای مقدّم!»
مقدّم هنوز فرصت نکرده بود سلام و علیک کند که آقا ادامه دادند: «من تکههایی از این کار شما را دیدم، [پایتخت]. خوب بود.»
مقدّم گفت: «توروخدا؟! پس لطفاً بفرمایید بگذارند ادامهاش را هم بسازیم.»
آقا گفتند: «من در این کارها وارد نمیشوم و سفارش این چیزها را نمیکنم، اما بخشهایی که دیدم، یک اثر ایرانی بود.»
🔻«بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب تهران»
آقا وارد نشر ثالث شدند... کتاب را ورانداز کردند و مطالبی دربارهی یوسا گفتند.
مدیر نشر ثالث گفت: « بعید میدانم ۹۹ درصد مسئولان بدانند یوسا پوشیدنی است، خوردنی است یا چیست!»
... چون آقا یک کتابخوان حرفهایاند، بیش از آنکه یک آدم سیاسی یا معمولی باشند.
🔶کانال یادداشتهای #حجت_الاسلام_راجی در ابتدای کتب مطالعه شده
@soada_book