8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#گزارش
#امر_به_معروف
دوشنبه های زهرایی
تاریخ ۱۴۰۰/۳/۲۴
ساعت ۱۱تا۱۲و۲۰دقیقه
پخش پکهای انتخابات درمجتمع مهرایرانیان
ساعت ۱۸تا۱۹وسی دقیقه کلاس امربه معروف
ساعت ۱۹وسی تا۲۰وسی دقیقه
نصب عکسهای سردارسلیمانی باکاغذنوشته ای درجلوی عکس برای تشویق به رای دادن جلوی مغازهای فروشگاه همشهری ونانوایی و...
پخش پکهای انتخاباتی باموضوع وصیت شهدابرای شرکت درانتخابات دربین افرادی که درپارک بودن
#حوزه_حضرت_آسیه_س
#پایگاه_کوثر
#معاونت_امر_به_معروف
#خدایا...
خودت گفتی؛
" قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّن "
این کارها برای من آسونه...
🖼 رهبر انقلاب: گاهی یک یا چند رأی، در سرنوشت یک کشور اثر میگذارد
#پایگاه_کوثر
🍀 @soyezohor 🍀
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگه هنوز فکر میکنی رأی دادنت هیچ تأثیری نداره لطفا فقط ۱ دقیقه و ۳۰ ثانیه وقت بذار این کلیپ رو نگاه کن ⏯
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
#انتخابات
#پایگاه_کوثر
🍀 @soyezohor 🍀
1.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری 🎞
دردهارابهتوگفتیمکهدرمانبدهی
#سهشنبھ_های_جمڪرانی💛
#اللھمعجللولیڪالفرج
#پایگاه_کوثر
🍀 @soyezohor 🍀
🌿 قرارگاه کوثر
✨﷽✨ #یـادت_بـاشـد♥️ ✍ #فصل_اول (#خواستگاری) #قسمت10 اکثر سوالها
✨﷽✨
#یـادت_بـاشـد♥️
✍ #فصل_اول (#خواستگاری)
#قسمت11
مهر حمید از همان لحظه اول به دلم نشسته بود. به یاد عهدی که با خدا بسته بودم افتادم؛ درست روز بیستم حمید برای خواستگاری به خانه ما آمده بود. تصورش را هم نمیکردم توسل به ائمه اینگونه دلم را گرم کند و اطمینان بخش قلبم باشد. حس عجیب و شورانگیزی داشتم. همه آن ترسها و اضطرابها جای خودشان را به یک اطمینان قلبی داده بودند. تکیهگاه مطمئنم را پیدا کرده بودم، احساس میکردم با خیال راحت میتوانم به حمید تکیه کنم. به خودم گفتم:
_ حمید همون کسی هستش که میشه تا ته دنیا بدون خستگی باهاش همراه شد.
سه روزی از این ماجرا گذشت. مشغول رسیدگی به گلهای گلخانه بودم. مادرم غیر مستقیم چند باری نظرم را درباره حمید پرسیده بود. از حال و روزش معلوم بود که خیلی خوشحال است، از اول به حمید علاقه مادرانهای داشت.
در حال صحبت بودیم که تلفن خانه به صدا در آمد. مادرم گوشی را برداشت. با همان سلام اول شصتم خبردار شد که احتمالا عمه برای گرفتن جواب تماس گرفته است. در حین احوالپرسی، مادرم با دست به من اشاره کرد که به عمه چه جوابی بدهد؟ آمدم بگویم هنوز که یک هفته نشده، چرا آنقدر عجله دارید؟ بعد پیش خودم حساب کردم دیدم جواب من که مشخص است؛ چه امروز، چه چند روز بعد.
شانههایم را دادم بالا. دست آخر دلم را به دریا زدم و گفتم:
_ جوابم مثبته، ولی چون ما فامیل هستیم، اول باید بریم برای آزمایش ژنتیک تا یه وقت بعدا مشکل پیش نیاد. تا جواب آزمایش نیومده این موضوع رو با کسی مطرح نکنن.
علت اینکه عمه آنقدر زود تماس گرفته بود حرفهای حمید بود. به مادرش گفته بود:
_ من فرزانه خانم رو راضی کردم. زنگ بزن. مطمئن باش جواب بله رو میگیریم.
#ادمهدارد...