#خاطرات_رهبر_انقلاب۳۸
مصـطفی اسـماعیل را که شناختم، بقیه یادم رفت...
خداي متعال، ملّت ما را که یک حرکت و یک مجاهدت کردند، هزاران پاداش داد. یکی از نعتها همین است که الحمـدالله جو، جوّ قرآنی است. من یادم میآیـد که در سابق، بعضـی از این موجهاي رادیویی را با زحمت پیـدا میکردم. رادیوهاي مصـر را بـاز میکردم و با زحمت آن را میشـنیدم. ما رفیقی داشتیم _خـدا رحمتش کنـد_ او به مصـر رفته بود، چنـد ماه در آنجا مانـده بود و نوارهـاي ابوالفتـاح، شـیخ مصـطفی اسـماعیل و محمـد رفعت و امثال آنان را به اینجا آورده بود. مخصوصا من از نوار ابوالفتاح خیلی خوشم میآمد؛ آن را گوش میکردم. بعدها هم باصداي شـیخ مصـطفی اسـماعیل آشنا شدم. بعد که شیخ مصطفی اسـماعیل را شـناختم، بقیه یـادم رفت.
بیانـات در مراسم تودیـع بـا قاریـان قرآن
اسـتاد شـحات محمـد انـور و اسـتاد محمـد بسـیونی
۱۳۶۹/۱/۱۲
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r
#خاطرات_رهبر_انقلاب۳۹
همهي اینهایی که در اینجا نشسـتهاند، از آمریکا میترسـند!
این خاطره را بارها نقل کردهام که در یکی از مجامع بینالمللی که نطق خیلی پُرشوري در آنجـا علیه تسـلط قـدرتها و نظـام سـلطه در دنیـا ایراد کردم و آمریکـا و شوروي را در حضور بیش از صـد هیأت نماینـدگی و رؤساي دولتها، به نام کوبیدم و محکوم کردم، بعد از آن نطق، عدهي زیادي آمدند تحسـین و تصدیق کردند و گفتند: همین سـخن شـما درست است. یکی از سـران کشورهـا که یـک جوان انقلابی بود _و البته بعـد هم او را کشـتند_ نزد من آمـد و گفت: همهي حرفهاي شـما درست است، منتها من به شـما بگویم که به خودتان نگاه نکنید که از آمریکا نمیترسـید؛ همهي اینهایی که در اینجـا نشسـتهاند، از امریکا میترسـند! بعـد سـرش را نزدیک من آورد و گفت: من هم از آمریکا میترسم!! هیبت ابر قـدرتیِ ابر قدرتها، همیشه بیشترین مشـکلات آنها را در دنیا حل میکرده و میکند.
در حقیقت، قدرت و سـلاح و پول و سیاست و عقلشان،
بـه مراتـب کمـتر از هیبتشـان است. این هیبت آنهـاست که همه را میترسانـد و جرأت نمیکننـد در مقابـل آنهـا بایسـتند.
حالاـ این ابرقدرت، با هیبتی قلدرانه که خیلی هم واضح وارد کشورها میشود و اوضاع را به نفع خود حل و فصل میکند، یازده سال است با ملت ایران کلنجار میرود و با انقلاب میجنگد؛ براي این که بتواند این انقلاب را از بین ببرد و این نظام را نابود نماید، ولی نتوانسته است.
سخنرانی در دیدار با فرمانده و پرسنل نیروي هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
۶۸/۱۱/۱۹
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r
#خاطرات_رهبر_انقلاب۴۰
پیروزي این نظام، فقط به آبروي روحانیتِ زمان ما انجام نگرفت.
مـن دو سـه سـال پیش، بـه مناســبتی خــدمت حضــرت امام (رضوان الله تعالیعلیه) رسـیدم تا پیشـنهادي را در میان بگذارم. به ایشان عرض کردم که به اعتقاد من، پیروزي این نظام، فقط به آبروي روحانیتِ زمان ما انجام نگرفت؛ بلکه آن سـرمایهیی که مـا خرج کردیم تا این انقلاب _که واقعاً معجزه بود_ به پیروزي برسد، عبارت از آبروي ذخیره و نقد روحانیت شیعه، از زمان شیخ کلینی و شیخ طوسی تا زمان ما بود.
امام هم در آن روزي که این مطلـب را عرض کردم، مطلب را تلقی به قبـول کردنـد، معلـوم بـود که نظر شـریف خـود ایشـان هم همین است و این واقعیـتیست.
بیانات در آستانهي ماه محرم
۶۸/۵/۱۱
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r
#خاطرات_رهبر_انقلاب۴۱
برخورد شدیـد بـا قاضـی متخلف
یـادم میآیـد که در اوایـل دوران ریـاست جمهوري، جمع آقایـان شوراي عـالی قضایی، پیش من تشـریف آوردند. در آن جلسه، صـحبت از قاضیای شد که در شهري تخلفی کرده بود. من نظر خودم را دربارهي او مطرح کردم و گفتم سـلیقهام این است، شـما آن را ارزیابی کنیـد و ببینید که آن را قبول دارید یا نه؟ گفتم: آن قاضـی را در همان شـهري که این تخلف را کرده، #محاکمه کنیـد. اگر شـلاق یا زندان و یا هر چیز دیگر است، در همان جا حکم را بر او اجرا کنید و بعد هم در همان شهر، او را دوباره بر مسـند قضاوت بگذارید. گفتند: این کار، تشـکیلات قضایی را تضعیف میکند. گفتم: به نظر من #تقویت است؛ زیرا آن دادسـتان و یا حاکم شرعی که به خاطر تخلف، آنجا کتک را میخورد، بعد که پشت آن مسند قضا نشست، خواهد گفت ببینید، مسألهي قوهی قضاییه این است؛ من حتّی فاسد شدم، با من این کار را کردند. بنابراین، خودش دیگر اشتباه نخواهد کرد. این، انتقام و نقمت الهی است. او دیگر جرأت نمیکنـد علیالظاهر تخلف نمایـد؛ مگر آدمهاي واقعاً مریض که تخلف میکنند. با اعمال این قاطعیت، دیگران هم خواهنـد گفت که ببینیـد، قوهی قضاییه این است و چنین متخلفانی را خودش مجازات میکند.
البته، اگر براساس موازین قضا، مثلاً دست قاضـیای قطع شـده باشـد، این دیگر مانع از قضاوت کردن است. من چنین مواردي را نمیگویم. آنجایی مورد نظرم است که ایرادي ندارد، مثلاً لازم بوده باشد قاضـیِ متخلف را تعزیر بکنند و بعداً بگوید من قاضیم؛ اما قاضی تعزیر شده. سـینهاش را هم سپر میگیرد وسـرش را هم بالا نگه میدارد و میگوید قضاوت اسلامی یعنی این؛ من خودم تعزیر شدم، شما دیگر چـه میگوییـد؟! ... نبایـد رحـم کرد. ترحّم در اینجـا، واقعـاً به معنـاي جفا کـاري بر این امّت اسـلامی است. به نظر من، روي قُضات فاسـد باید بیش از اندازهي مردم معمولی فشار آورد. جرم این افراد، به ملاك گناه در شب جمعه یا به ملاك گناه سادات یا به ملاك گناه شـیعیان است که فرمودنـد: هر کدام از شـما که گناه کنید، گناهتان دو برابر دیگران است؛ چون« شـَین» براي ماست.
بایـد از این قاضـی #انتقـام گرفت. البته، انتقام الهی مورد نظر است، نه انتقام شخصـی. اگر چنین فردي تخلف کرد، اگر توصـیه قبول نمود، اگر کـاري که از معیارهـا خـارج است، انجام داد، در هر شـرایطی که هست، بایـد به مجازات برسـد. به نظر من، اگر این کار نشود، دستگاه قضایی درست نخواهد شد.
بیانات در دیدار با رئیس و مسئولان قوّهی قضاییه
۶۸/۶/۲۰
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r
#خاطرات_رهبر_انقلاب ۴۲
مسألهي حکومت
ما مبارزهي خود را براي اسـلام و خـدا شـروع کردیم و قصـد قـدرت طلبی و قبضه کردن حکومت را هم نـداشتیم.
چنـدین بار از امام عزیزمان (اعلی اللّه کلمته) پرسـیده بودم که شـما از چه زمانی به فکر ایجاد حکومت اسـلامی افتادیـد، و آیا قبل از آن چنین تصمیمی داشتید؟
(این پرسش به خاطر آن بود که در سال۱۳۴۷، درسهاي «ولایت فقیه» ایشان در نجف شروع شده بود و ۴۸ نوار از آن درسها نیز به ایران آمـده بود.)
ایشـان گفتنـد: درست یـادم نیست که از چه تـاریخی مسألهي حکومت برایمان مطرح شـد؛ امـا از اول به فکر بودیم ببینیم چه چیزي تکلیف ماست، به همان عمل کنیم؛ و آن چه که پیش آمـد، به خواست خداونـد متعال بود.
سـخنرانی در مراسم بیعت مدرّسان،
فضـلا و طلاب حوزهي علمیهي مشـهد ۶۸/۴/۲۰
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r
#خاطرات_رهبر_انقلاب ۴۳
گویی دست قدرتمنـدي هدایت ما را بر عهده دارد.
#مردم باید با تمام قدرت و امیدواري، در راه ایجاد آیندهیی بهتر #تلاش کنند. چرا بایـد ملت ایران به آینـدهي خود و لطف الهی امیـدوار نباشـد؛ در حـالیکه تمام رویـدادهاي این ده سال، حاکی از لطف بیحـد و حصـر پروردگار نسـبت به ما بوده است؟
امام عزیز و بزرگوار نیز همیشه همین احساس را داشـتند. در یکی از تصمیمهایی که اتخاذ کرده بودند، عرض کردم تصـمیمی که شـما گرفتید، خیلی به نفع اسـلام و جمهوري اسـلامی تمام شد. ایشان فرمودند: گمان نکنید این کاري که اتفاق افتاد، قبلاً آن را پیشبینی کرده بودم؛ این، کار خـدا و کمک او بود. بعـد فرمودند: از اول انقلاب تا کنون و در مراحل مختلف، گویی دست قدرتمنـدي هـدایت ما را بر عهده دارد. حقیقتاً انسان احساس میکند که دست قدرت پروردگار، ملت و مسئولان ما را هـدایت وکمک میکند. البته دست حمایت الهی، بیدلیل بر سـر ملتی کشـیده نمیشود. علت این که خداي متعال لطف خود را شامل حال این ملت کرده و آنها را هـدایت میکند، ایمان و عمل صالح مردم است. وقتی این دو عنصـر در شـخص یا ملتی به وجود آمد، خدا هم او را کمک خواهد کرد.
سخنرانی در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم و نمایندگان مجلس شوراي اسلامی ۶۸/۴/۱۰
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r
#خاطرات_رهبر_انقلاب۴۴
سختترین ساعـات عمرم
آن چه که در خصـوص تعیین رهـبر واقـع شـد و بـار این مسئولیت بر دوش بنـدهي کوچـک ضـعیف حقیر گذاشـته شد، براي خود من حتّی یک لحظه و یک آن از آنات گذشـتهي زندگی، متوقَّع و منتظَر نبود. اگر کسـی تصور کند که در طول دوران مبـارزه و بعـداً در طول دوران انقلاب و مسئولیت ریاست قوّهی اجرایی، حتّی یک لحظه به ذهن خودم خطور میدادم که این مسئولیت به من متوجه خواهـد شـد، قطعـاً اشـتباه کرده است. من همیشه خودم را نه فقـط از این منصب بسـیار خطیر و مهم، بلکـه حـّتی از منـاصبی که به مراتب پـایینتر از این منصب بـوده است _مثـل ریـاست جمهـوري و دیگر مسئولیتهـایی که درطـول
انقلاب داشـتم_ کوچکتر میدانسـتم.
یـک وقتی خـدمت امـام(رحمهالله) این نکته را عرض کردم که گـاهی نام من در ردیف بعضـی از آقایان آورده میشود، در حالی که در ردیف آنها نیسـتم و من یک آدم کوچک و بسـیار معمولی هسـتم. نه اینکه بخواهم تعارف کنم؛ الان هم همـان اعتقـاد را دارم. بنـابراین، چنین معنـایی اصـلاً متصور نبود. البته در آن ساعـات بسـیار حساسـی که سـختترین ساعـات عمرمـان را گذرانـدیم و خـدا میدانـد که در آن شبِ شـنبه و صـبح شـنبه چه بر مـا گـذشت، برادرهـا از روي مسئولیت و احسـاس وظیفه، با فشـردگی تمام، فکر و تلاش میکردنـد که چگونه قضایا را جمع وجور کننـد. مکرَّر از من به عنوان عضو شوراي رهبري اسم میآوردند، که البته در ذهن خودم آن را رد میکردم؛ اگر چه به نحو یک احتمال برایم مطرح میشد که شاید واقعاً این مسئولیت را به من متوجه کننـد. در همـان موقع به خـدا پنـاه بردم و روز شـنبه قبـل از تشـکیل مجلس خبرگـان، با تضـرع و توجه و التماس، به خـداي متعال عرض کردم: پروردگارا! تو که مـدبِّر و مقدر امور هستی، چون ممکن است به عنوان عضوي از مجموعهي شوراي رهبري، این مسئولیت متوجه من شود، خواهش میکنم اگر این کار ممکن است اندکی براي دین و آخرت من زیان داشـته باشـد، طوري ترتیب کار را بده که چنین وضـعیتی پیش نیاید. واقعاً از ته دل میخواسـتم که این مسئولیت متوجه من نشود.
بالاخره در مجلس خبرگان بحثهایی پیش آمـد و حرفهایی زده شد که نهایتاً به این انتخاب منتهی شد. در همان مجلس، کوشـش و تلاش و اسـتدلال و بحث کردم، تا این کار انجام نگیرد؛ ولی انجام گرفت و این مرحله گذشت. من همین الان خودم را یک طلبهي معمولی و بدون برجستگی و امتیازي خاص میدانم؛ نه فقط براي این شغل با عظمت و مسئولیت بزرگ، بلکه _همانطور که صادقانه گفتم_ براي مسئولیتهـاي به مراتب کوچکتر از آن، مثل ریاست جمهوري و کارهاي دیگري که در طول این ده سال داشـتم. اما حالا که این بار را روي دوش من گذاشـتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آنچنان که خدای متعال به پیامبرانش توصیه فرمود: "خذها بقوّه" برای این مسئولیت، از خدا اسـتمداد کردم و باز هم اسـتمداد میکنم و هر لحظه و هر آن، در حال اسـتمداد از پروردگار هستم، تا بتوانم این مسئولیت را در حـد وسع خودم _که تکلیف هم بیش از وسع نیست_ با قدرت و قوّت و حفظ شأن والاي این مقام، حفظ کنم و انجام بدهم.
این تکلیف من است، که امیدوارم ان شاءالله مشمول لطف و ترحم الهی و دعای ولیّ عصر (عجاللهفرجه) و مؤمنین صالح باشم.
سخنرانی در مراسم بیعت ائمهي جمعهي سراسر کشور به اتفاق رئیس مجلس خبرگان ۶۸/۴/۱۲
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r
#خاطرات_رهبر_انقلاب ۴۵
بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار اسم اسلامی خود را میگویند.
یک نفر مسلمان از کشوري بزرگ که مسلمین در آن در اقلیت
قرار دارند، به من میگفت: قبل از انقلاب اسـلامی، مسلمان بودن خود را هرگز اظهار نمیکردیم. طبق فرهنگ آن کشور، همه اسم محلی داشـتند، و هر چند خانوادههاي مسـلمان روي بچههاي خود اسم اسـلامی میگذاشـتند، اما جرأت نمیکردند آن اسم را اظهار کنند و از بیان آن خجالت میکشیدند! اما بعد از انقلاب شما، مردم ما با افتخار اسم اسلامی خود را میگویند، و اگر از آنها بپرسند که شما چه کسی هستید، اول آن اسم اسلامی را با افتخار بر زبان میآورند.
خطبههاي نماز جمعهي تهران ۶۸/۴/۲۳
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r
#خاطرات_رهبر_انقلاب
دشمن قويتر است!
روزي به مقام معظم رهبري عرض کردم: ارتش ایـن همه پادگـان دارد. به آنـان بنویسـید که یکی از پادگانهـاي خـود را براي کارهـاي قرآنی و نمـاز، در اختیـار سـتاد اقـامه نمـاز بگذارنـد. آقـا جملهاي فرمودنـد که براي همه مـا درس است.
ایشـان گفتنـد: ارتش نبایـد تصور کنـد که با زور میشود چیزي از او گرفت. اگر دوست قوي باشـد، دشـمن قويتر است! این نکته، نشان از درایت مقام معظم رهبري دارد. خیلی است که انسان در هر کـاري، به همه جـوانب آن تـوجه کنـد. آیـةالله خـامنهاي این ویژگی را دارنـد. گـاه در یـک برخورد، درس بسـیار بزرگی را به عدهاي یا سازمانی میدهند.
حجةالاسلام و المسلمین محسن قرائتی.
پرتوي از خورشید، ص۱۳۶
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r
#خاطرات_رهبر_انقلاب ۴۸
به امام بگو فداي سـرتان
مادر اسیري به من گفت که بچهام اسیر بود، امروز خبر آمد که شهید شده است، شما برو به امام بگو فداي سرتان، من ناراحت نیسـتم! وقتی که خدمت امام آمدم، یادم هم رفت اول بگویم؛ بعد که بیرون آمدم، یادم آمد؛ به یکی از آقایانی که در آنجـا بود، گفتم به امـام عرض بکنیـد یـک جمله مانـد. ایشان پشت درِحیاط انـدرونی آمدنـد، من هم به آنجا رفتم. وقتی حرف آن زن را گفتم، امام آن چنان چهرهایی نشان دادند و آن چنان رقتی پیدا کردند و گریهشان گرفت که من از گفتنش پشـیمان شـدم! این واقعاً خیلی عجیب است. ما این همه شـهید دادیم؛ مگر شوخی است؟ هفتاد و دو تن از یلان انقلاب قربانی شدند؛ ولی او مثـل کوه ایسـتاد و اصـلاً انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است؛ حالا در مقابل اینکه اسـیر را کشـتهاند، چهرهاش گریان میشود؛ اینها چیست؟ من نمیفهمم. آدم اصـلاً نمیتوانـد این شخصـیت و این هویت را توصـیف کنـد.
بیانـات در دیـدار اعضاي سـتاد برگزاري مراسم سالگرد ارتحال امام
۱۳۶۹/۳/۱
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r
#خاطرات_رهبر_انقلاب۴۹
جلسه سـران قوا بـا امـام خمینی در آسـتانه «عرفه»
نوشـتهي زیر بخشـی از یاداشت آیتالله خامنهاي و مربوط به جلسات سـران قوا در تاریخ چهارشنبه ۱۳۶۵/۵/۲۲ (دو روز قبـل از روز عرفه سـال۱۴۰۷)است: (دیشب در جلسه سـران قوا)که منزل احمـد آقـا بود امام آمدند. حالشان بحمدالله خوب بود. علاوه بر صحبت دربارهي موشک اخیر ما و خبرهاي حول وحوش آن، من به محرومیت ما چند نفر از جلسههـاي معنوي و عرفانی امام علیرغم جلسات متعـدد با ایشان اشاره کردم. گفتم لازم است ماها را نصـیحت کنیـد و تعلیم بدهید. (امام) همان شکسـته نفسـیهاي همیشـگی را تکرار کردند و گفتند نصـیحت اینست که مثل من عمرتان به خسـران و بطالت نگذرد. روي اخلاص تکیه کردند و گفتند شـماها در خدمت اسـلامید فقط مراقب اخلاص باشید. گفتم همین نقطهي اصلی اشکال است و براي پیـدا کردن اخلاص بایـد نصـیحت شویم. بـاز امام روي این که من هم چیزي نـدارم و اینجا هم خبري نیست و امثال آن تکیه و شکسته نفسی میکردند. آشکارا نشانههاي تواضع حقیقی را در چهره و حرکات امام مشاهده کردم.
#خاطرات
#امام_خامنهای
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r
#خاطرات_رهبر_انقلاب ۵۰
سحرگاه بعد از فراق حضـرت امام
فرداي آن شبی که امام عزیز(رحمهالله) به جوار رحمت الهی پیوسـته بودند، سحرگاه در حالت التهاب و حیرت، تفألی به قرآن زدم؛ این آيهی شـریفِ سورهی کهف آمد: « وامّا من امن و عمل صالحا فله جزاء الحسنی وسنقول له من امرنا
یسـرا». دیـدم واقعـاً مصـداق کامـل این آیه، همین بزرگوار است. ایمـان و عمـل صالـح و جزاي حسـنی، بهترین پاداش براي اوست.
بیانات در مراسم بیعت نخستوزیر و هیئت وزیران ۱۳۶۸/۳/۱۶
#خاطرات
#سید_علی_خامنه_ای
#تبیین
@t_manzome_f_r