8.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷فرقه خطرناک شیرازی دشمن اهلبیت (ع)و عامل انگلیس....
سخنران آیت الله محسن اراکی
@tarighatezendegi
حدیث عنوان بصری
قسمت اول
حقیقت عبودیت
«شيخ شمس الدين محمد بن مكي (شهيد اول) گفت: من از خط شيخ احمد فراهاني رحمه الله از عنوان بصري؛ كه پيرمردي سالخورده بود و از عمرش نود و چهار سال ميگذشت نقل ميكنم كه او گفت: من سالياني به نزد مالك بن انس رفت و آمد ميكردم، زماني كه جعفر صادق عليه السلام به مدينه آمدند به محضر ايشان شرفياب شدم و دوست داشتم همان طوري كه از مالك تحصيل علم كرده بودم از ايشان نيز كسب علم كنم.
روزي آن حضرت به من فرمودند: من مردي تحت نظرم [۱]
علاوه براين در هر ساعت از شبانه روز اذكاري دارم كه به آنها مشغول هستم. پس مرا از عبادتم غافل نكن، و علومت را از سالك و راهنمايت (مالك بن انس) بگير و مثل گذشته با او رفت و آمد كن. از اين ماجرا غمگين شدم و از محضرشان مرخّص شدم. با خودم گفتم: اگر در وجود من آثار خير و هدايت به چشم حضرت ميآمد، مرا از رفت و آمد و كسب علم از محضرشان منع نمي فرمودند.
بنابراين در مسير خود داخل مسجد رسول اللَّه صلي الله عليه وآله شدم
برگشتم و دو ركعت نماز خواندم و عرض كردم: خدايا!، پروردگارا! قلب جعفرعليه السلام را نسبت به من مهربان و متمايل فرما و از علمش مقداري روزي من كن كه به وسيله آن به راه راست تو هدايت شوم.
با همان حالت ناراحتي و اندوه به منزل برگشتم و چون دلم مالامال از محبت جعفرعليه السلام شده بود با مالك بن انس رفت و آمد نكردم و از خانهام بجز براي نماز واجب خارج نشدم، تا اين كه صبرم تمام شد. (روزي) پس از اقامه نماز عصر سينهام تنگ شد و طاقتم به سر آمد نعلينم را به پا كرده، ردايم را پوشيده و قصد ديدار جعفر صادق عليه السلام نمودم.
وقتي كه به درب خانه آن حضرت رسيدم اجازه ورود خواستم. خادمي بيرون آمده و پرسيد: چه ميخواهي؟ گفتم: (آمدهام تا) به محضر شريف (امام صادق عليه السلام) عرض سلام كنم.
گفت: او در محل نمازشان مشغول عبادت هستند.
مقابل درب خانه حضرت نشسته و كمي درنگ كردم كه خادمي از خانه خارج شد و گفت: به بركتي كه خدا نصيب تو كرده داخل شو. وارد شده و بر آن حضرت سلام كردم. امام ضمن جواب سلام، فرمودند: بنشين، خداوند تو را بيامرزد. پس من نشستم.
حضرت فرمودند: اي اباعبداللَّه! علم به آموختن نيست، علم نور است و در قلب كسي قرار ميگيرد كه خداوند تبارك و تعالي هدايت او را اراده فرموده باشد. بنابراين اگر علم ميخواهي ابتدا بايد حقيقت عبودّيت (بندگي) را در وجود خودت بخواهي و علم را با عمل كردن، طلب كني و از خداوند طلب فهم كن تا (علم را) به تو بفهماند. عرض كردم: اي شريف. فرمودند: مرا اباعبداللَّه صدا بزن. گفتم: اي ابا عبداللَّه! حقيقت عبودّيت و بندگي چيست؟
فرمودند: سه چيز است؛
۱- اينكه بنده خدا در مورد آنچه كه پروردگار به او سپرده است براي خودش ملكيتي نبيند. چرا كه بندگان مِلكي ندارند (مالك حقيقي خداوند تبارك و تعالي است)
و همه اموال را از آن خداوند ميبينند. و آن را در جايي قرار ميدهد (مصرف ميكند) كه خداوند امر فرموده است.
۲- بنده خدا براي خودش مصلحت انديشي و تدبير نمي كند (مصلحت و تدبير واقعي را در دست خداوند ميداند).
۳- تمام اشتغال او در كاري منحصر شود كه خداوند او را به آن امر يا از آن نهي فرموده است.
پس اگر بنده خدا در آنچه كه پروردگار به او سپرده است ملكيتي براي خودش نبيند، در اين صورت انفاق كردن برايش در چيزي كه خداوند امر فرموده است آسان ميشود. و وقتي كه تدبير امورش را به مدبّرش بسپرد (و اهل توكل شود) تحمل مصيبتهاي دنيا برايش آسان ميشود. و زماني كه به آنچه خداوند امر ونهي كرده است مشغول باشد ديگر فرصتي براي خودنمايي و فخرفروشي به مردم پيدا نمي كند.
مباهات به مردم و براي عزّت و جاه طلبي آنچه را كه نزد مردم است نمي خواهد و عمرش را به بيهودگي نمي گذراند.
اين اولين درجه تقوا است كه خداوند تبارك و تعالي ميفرمايد: آن سراي آخرت است كه براي كساني كه در زمين قصد بلند پروازي ندارند و دنبال فساد نمي گردند، قرار داديم و سرانجام نيك، براي مردم با تقوا است.
----------
[۱]: ۲. وجود مقدس امام صادق عليه السلام در دوران امامت شديداً تحت نظر حكومت وقت بودند خصوصاً زمان منصور دوانيقي كه نسبت به حضرت ظلم زيادي روا داشت تا آنجا كه محل اقامت آن حضرت را سه بار تغيير داد و لذا رفت و آمد ايشان در مقاطعي به ويژه اواخر عمر در اختيار خودشان نبود. كه اين امر خود بيانگر خفقان حاكم بر جامعه و ترس بيش از حد حاكمان جائر از ارتباط مردم با امام عليه السلام است.
@tarighatezendegi
حدیث عنوان بصری
قسمت دوم
۹ توصیه امام صادق برای اهل تقوا
عرض كردم: اي اباعبداللَّه! به من توصيه اي بفرماييد. فرمودند: تو را به نُه چيز وصيت ميكنم كه آنها توصيه من به همه آرزومندان سير و سلوك الي اللَّه است.
و سه مورد آن در حلم و بردباري و صبر است و سه امر ديگر آن در علم و دانش است. پس اين وصايا را حفظ كن و به خاطر بسپار و مبادا در عمل به آنها سستي كني. عنوان بصري ميگويد: من قلبم را (براي فراگيري علم حضرت) آماده كردم. حضرت فرمودند:
اما آنچه كه در رياضت نفس است:
۱- مبادا چيزي را بخوري كه به آن اشتها نداري چون موجب حماقت و ناداني ميشود.
۲- و تا گرسنه نشدي چيزي نخور.
۳- زماني كه غذايي خوردي، با نام خدا و حلال باشد و حديث رسول خدا را به ياد داشته باش كه فرمودند: آدمي هيچ ظرفي بدتر از شكمش را پر نكرده است.
پس اگر ناچار شد غذا بخورد، يك سوم شكمش را براي طعام، و يك سوم را براي آب و يك سوم را براي تنفس قرار دهد.
اما آن سه موردي كه در حلم و بردباري است:
۱- اگر كسي به تو گفت كه اگر يكي بگويي ده تا ميشنوي. به او بگو: اگر ده تا بگويي سخني هم نمي شنوي (عفت كلام داشته باش و از نزاع بپرهيز. )
۲- اگر كسي به تو دشنامي داد به او بگو: اگر راست ميگويي از خداوند ميخواهم مرا ببخشد و اگر دروغ ميگويي از خداوند ميخواهم تو را ببخشد.
۳- و اگر كسي تو را تهديد به دشنام كرد تو او را به خير خواهي (نصحيت) و مراعاتش وعده بده.
و اما آن سه امر ديگر كه در علم و دانش است:
۱- آنچه را كه نمي داني از عالمان بپرس و مبادا براي به زحمت انداختن و امتحان كردنشان سؤال كني.
۲- مبادا بر اساس خود رأيي دست به كاري بزني كه علم نداري و در تمامي امور تا آنجا كه ممكن است مسير احتياط را رها نكن.
۳- همان گونه كه از شير درنده فرار ميكني از فتوي دادن (فتواي بدون علم) [۱] بپرهيز و گردن خود را پل عبور مردم نكن.
اي ابا عبداللَّه! برخيز و برو كه من براي تو خير خواهي كردم. و ذكر من را خراب نكن چرا كه من مردي هستم كه بر گذشت عمرم دقت دارم و سلام بركسي كه از هدايت پيروي ميكند.
----------
[۱]: ۳. بحار الانوار، علامه مجلسي، ج ۱ ص ۲۲۴ - ۲۲۶؛ الكوكب الدرّي في شرح حديث عنوان البصري، آيت اللَّه حاج سيد ابوالفضل نبوي قمي، بدون تاريخ و محل نشر؛ منية المريد، شهيد ثاني، تصحيح رضا مختاري، ص ۱۴۹ - ۱۴۸
[۱]: ۴. نظر قاطع دادن در امري كه تخصص نداري، مثلاً نظر دادن در امور ديني بدون توجه به نظر فقيه.
@tarighatezendegi
#حدیث
🌎 اوصاف شیعیان علی (ع)
عَنِ الْباقِرِ ـ عَلَيْهِ السَّلامُ ـ قالَ: فَوَ اللهِ ما شِيعَتُنا إلّا مَنِ اتَّقِي اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أطاعَهُ وَ ما كانُوا يُعْرَفُونَ يا جابِرُ إلّا بِالتَّواضُعِ وَ التَّخَشُّعِ وَ اَداءَ الْآمانَه وَ كَثْرَه ذِكْرِ اللهِ، وَ الصُّومِ وَ الصَّلاه وَ الْبِرِّ بِالْوالِدَيْنِ وَ التَّعَهُّدِ لِلْجَيْرانِ مِن الْفُقَراءِ وَ أهْلِ الْمَسْكَنه وَالْغارِمِينَ وَ الْأيْتامِ، وَ صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ تَلاوَه الْقُرآنِ وَ كَفَّ الْألْسُنِ عَنِ النّاسِ إلّا مِنْ خَيرٍ، وَ كانُوا اُمَّه عَشائِرُهُمْ قالَ جابِرُ: فَقُلْتُ: يابْن رَسُولِ اللهِ ما نَعْرِفُ الْيَوْمَ أحَداً بِهذِهِ الصِّفَه، فَقالَ: يا جابِرُ لا يَذْهَبَنَّ بِكَ الْمَذاهِبُ حَسَبَ الرَّجُلَ أنْ يَقُولَ: اُحِبَّ عَلِيَّاً وَ أتَوَلّاهُ، ثُمَّ لا يَكُونُ مَعَ ذلِكَ فَعّالاً فَلَوْ قالَ: إنِّي اُحِبُّ رَسُولِ اللهِ؛ فَرَسُولُ اللهِ خَيْرٌ مِنْ عَلِيٍّ ثُمَّ لا يَتْبِعُ سَرِيرَتَهُ وَ لا يَعْمَلُ بِسُنَّتِهِ ما نَفَعَهُ حُبُّهُ إيّاهُ شَيْئاً.
امام باقر ـ عليه السلام ـ فرمود:
به خدا قسم شيعه ما نيست مگر كسي كه داراي تقوي است و تنها از خدا اطاعت كند، اي جابر آن ها را نمي شناسي مگر از راه تواضع، خشوع، امانت داري، هميشه به ياد خدا بودن، روزه داري، نماز، نيكي به پدر و مادر، پايبندي به اخلاق حسنه احترام به همسايه و توجه به فقراء، درماندگان، در سفر ماندگان و يتيمان، راستگويي، تلاوت قرآن، خويشتن داري، و پرهيز از مردم آزاري و در زندگي أمين و درستكارند.
جابر گفت: امروز من كسي را به اين صفات نمي بينم، امام فرمود: اي جابر وجود خط مشي هاي گوناگون در جامعه و از اين كه تنها بعضي به راه صحيح روي آورده اند، موجب غرور تو نشود و به اين نكته بينديشي كه تو دوستدار علي هستي اگر كسي بگويد من علي ـ عليه السلام ـ را دوست دارم و شیعه او هستم ولي قدمي در اين صراط بر ندارد، یا حتي اگر بگويد من پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ را دوست دارم و رسول خدا بهتر از علي ـ عليه السلام ـ است، ولي تابع سيره او نباشد و در عمل به سنت رسول خدا پايبند نباشد، هيچ نفعي از اين دوستي، (دوستي علي و پيامبر) نمي برد.
«روضه المتقين، ج12، ص78،
تحف العقول، ص215»
@tarighatezendegi
هدایت شده از طریقت زندگی
#حدیث
در احوالات جابر بن عبد الله انصاری آمده که امام باقر علیه السلام او را در حال پیری و مریضی ملاقات نمود و از او سؤال کرد:
حال تو چگونه است؟
عرض نمود: در حالی هستم که فقر در نزد من محبوب تر از ثروت و مرض، محبوب تر از سلامتی و مرگ، محبوب تر از زندگی است.
امام علیه السلام فرمود: اما ما اهل بیت، آنچه از فقر یا بی نیازی و مرض یا سلامتی و مرگ یا زندگی، از جانب خدا بر ما وارد شود، در نزد ما محبوب تر است.
جابر از جای خود برخاست و میان دو چشم آن حضرت را بوسید و گفت: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله راست گفت هنگامی که به من فرمود: «ای جابر، به زودی یکی از فرزندان مرا که همنام من است خواهی یافت که علوم را میشکافد». [۱]
----------
[۱]: . نراقی، جامع السعادات، ج۳، ص۲۸۵.
شرح حدیث :
جابر فکر می کرد که نگرشش به دنیا به عرفان اسلامی نزدیک شده است ، برای همین آن را در مقابل امام مطرح کرد تا نظر ایشان را در این رابطه بداند .
اما ایشان فرمود که هنر بندگی به این نیست که ما چه چیزی را دوست داشته یا نداشته باشیم و همین را برای خدا تعیین و تکلیف کنیم ! بلکه هر چه از فقرو ثروت ، مرگ و زندگی ، بیماری و سلامت به ما رسید چون از ناحیه خداوند است و به آن رضایت دارد آن را بپذیریم و با عشق و جان شکر گذار او باشیم !
چه بسا در هر یک از این امور حکمت و مصلحتی خوابیده باشد که تنها خداوندی که همه خیر و شر عالم در دستان اوست به این امور عالم است .
از آن طرف معلوم می شود که در فلسفه اسلامی ، زهد و بیگانگی با دنیا ، به معنای دنیا نداشتن نیست !
بلکه چه بسا خداوند به انسان در دنیا موهبت ها و ارزاق زیادی عنایت کند ، و انسان وظیفه دارد بدون هیچ دل بستگی و خودخواهی ، تمام این نعمت ها را در راه خدا خرج کند و
از طرف دیگر نیز خداوند می خواهد به خاطر امتحان و رشد انسان ، در دنیا به بعضی ها ارزاق و نعمت های مادی چندانی ندهد و انسان زاهد و عابد در چنین شرایطی خداوند را به خاطر همه نداشته ها و داشته هایش شکر می کند و از چیزی اندوهگین و ناراحت نمی شود .
به عبارتی نه آن عابد و زاهدی که دنیا در دست اوست ، قلبش به خاطر دنیا شادو خرسند می شود و نه آنکه هیچ دنیایی ندارد به خاطر نبودش ناراحت و اندوهگین می شود .
بلکه هر دو تنها به خاطر مصلحت و رضای الهی شاد و خرسندند و به آنچه خداوند برایشان مقدر کرده است از بابته بندگی و اطاعت کمال رضایت را دارند .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
💢 پخش گوشت نذری و غذا در ایام محرم بین فقرا و مردم کار مسخرهایه
🔹پس چه کار کنیم؟!
بهتره گوشتها رو بین سگهای
ولگرد پخش کنید تا مزه گوشت زبر زبونشون بره و به بچه ها و کودکان هم رحم نکنند!!!
#منطق_خل_مغزهای_پر_ادعا
@tarighatezendegi
طریقت زندگی
واقعا این تصویر خیلی مسائل را روشن می کنه ... یه سری انسان هستند که هیچ چیزشون شبیه مسلمونا نیست ! نه لباسشون ، نه رفتارشون ، نه زندگیشون ، نه خواسته ها و درخواست هاشون ... نه اهل نمازن نه اهل روزه هستند تازه با اسلام و مبانی اسلامی همگی مخالفند ... ولی ما می بینیم که در حکومت اسلامی از تمام منافع مردم اسلامی بهره مند میشن ! در دادگاه ها به چشم مسلمان محاکمه میشن ! در قبرستان مسلمان ها خاک میشن ! کنار مسلمان ها زندگی می کنند و ... سوال من اینجاست مثلا یک زن که هیچ شباهتی به مسلمونا نمیده و داره اهداف شیطان رو در جامعه پیاده می کنه ، چرا باید به ازدواج مرد مسلمان دربیاد ؟ چرا باید سره ماه نشده مهریه شو بذاره اجرا و با پوله شوهره بدبخت بخت برگشته بره دست در دست انسانی که دو تایی خیانت کردند بره کشورهای اروپایی و خوشگذرانی کنند و مرد بیچاره در زندان باید مهریه پرداخت کنه ؟ آیا مهریه ماله زنه مسلمان با خدا نیست که برای خدا و پیامبر تن به ازدواج میده تا خودشو شوهرشو از گناه حفظ کنه و آرامش و برکت رو در جامعه به وجود بیاره ؟ و بعد مثلا بنا به شرایطی طلاق میگیره و برای گرفتن حق و حقوق خود که در خانه پدرش عفیفانه و پاک دامنانه بنشیند تا دوباره با سه تا بچه که باید بزرگ کند شوهر خوب نصیبش شود نیست ؟ چرا یک نامسلمان چون اسلام شناسنامه ای دارد، را ما نمی تونیم و جرئت نداریم که بهش بگیم کافر ؟ در حالیکه صفات مومنین و مسلمان ها در قرآن و روایات معصومین به صورت واضح بیان شده است ؟ ما حتی شاه ملعون را هم هیچ وقت کافر خطاب نکردیم ! چون او در شناسنامه مسلمان شیعه بود ... در حالیکه ملت ایران او را به زور از مملکت بیرون کردند ! براستی اگر شاه ملعون مسلمان بود آیا این کار امت اسلام در حق یک مسلمان درست بود ؟
کاری که ملت ایران در حق خاندان پهلوی کردند فقط یک مسلمان می تواند با یک کافر حربی انجام دهد !
آیا این دست قماش ها در جامعه با تبلیغات ضد اسلامی و با برپایی فرهنگ ضد اسلامی رواست که صاف صاف در جامعه حرکت کنند و هر ضربه ای که دلشان می خواهد بزنند ؟ و از حقوق برابر مسلمان ها هم برخوردار شوند ؟
لااقل حقوق برابر با مسلمان ها را از آنها سلب کنید !
تا در جامعه حس کوچکی و پستی پیدا کنند شاید هدایت شدند و فهمیدند چه قدر لااقل ادا و ریای اسلامی می تواند به آنها آقایی و بزرگی و سروری را برایشان به بار آورد .
@tarighatezendegi
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥من را ببخش اگر که لکنت زبان گرفتم...
🔹 شب سوم، به یاد سه ساله مظلوم کربلا، حضرت رقیه(س)
@tarighatezendegi
19.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
📋 معرفتِ اصحابِ امام حسین علیه السلام
@tarighatezendegi
🌎 فلسفه اشک ریختن در راه امام حسین :
قسمت اول
چشمی که برای خدا نگرید برای دنیا و امور فانی و بی ارزش خواهد گریست !
امام حسین چون در راه بندگی خدا و به خاطر اصلاح دین ، دنیا و آخرت مردم جهاد کرد ، پس اشک ریختن برای او مصداق اشک ریختن برای خدا خواهد بود .
به عبارتی شیعیان به خاطر منیت امام حسین ما سوای خدا گریه نمی کنند .
برعکس چون امام حسین منیتی از خود نداشت و مصداق بهترین عبد و بنده خدا بود و چیزی جز اراده و مشیت خداوند نمی خواست به سرمنزله انسانیت و نماد قداست و عزیزترین عبد و بنده خدا و برترین امام و پرچم دار مومنین شناخته شد !
با این حال بدیهی است ، کسانی که خودشان را از خودخواهی و منیت ، هوا و هوس و آزمندی دنیا فاصله داده اند ، به مقیاس این فاصله و قربشان به خدا ، عشقشان نیز به یاران و مخلصان خدا نزدیک تر و عمیق تر شود .
مخلصان و اولیای خدا چون می دانند و فهمیده اند ، قربانی کردن خود و فنای من ، موجب قرب خداست و چه قدر این مسیر و سلوک و امتحانات الهی برای انسان در دنیا سخت و طاقت فرسا خواهد بود لذا کسانیکه در این راه پرچمدار و نماد بندگی و حرف شنوی بی چون و چرای خدا دارند خودشان و راهشان و خواسته اشان ، هدف ، الگو و سیره آنها می شود !
وقتی می بینند چگونه بهترین بندگان و یاوران خدا ، به دست یک مشت انسان هوس باز دنیا پرست آزار و مصیبت می بینند ، مسلما حالات روحی آن ها جریحه دار می شود از خود بی خود می شوند و تاب تحمل شنیدن بلاها را نخواهند داشت .
قطعا آدم هایی که به خاطر گناهان و امیال و دنیا پرستی و هوا و هوس ، به انسان های مقابل جبهه حق یعنی کفار در حالات و روحیات نزدیک شده اند ، به همان اندازه ، جهاد و قیام و از خودگذشتگی انسان های مخلص خدا برایشان بی اهمیت و بی تفاوت می گردد ، تا آنجا که حتی تن به تمسخر و توهین و بی ارزش دانستن عزا داری و حمایت از ایشان را دارند و گاهی دیده شده با عداوت و خصومت چشم دیدن مجالس اهل بیت و اولیای خدا هم ندارند و با آن به مبارزه و محاربه هم بر می خیزند ... .
پس با این تفاسیر وقتی گفته می شود اشک و ناراحتی برای مصائب اولیای خدا ، اهل بیت ، ابا عبدالله الحسین میزان حلال زادگی و دیانت انسان ها را مشخص می کند ، بیراه نگفته اند ...
باید گفت که انسانیت همان بندگی و اطاعت از خداوند است و یک انسان که شرف و بوی انسانی هنوز در رگ های اوست نمی تواند ببیند یک انسان دیگر را مظلوم مورد آزار و مصیبت قرار دهند !
وقتی دو ظالم با هم می جنگند ، انسان ناراحت نمی شود !
می گوید هر دو به خاطر منیت و خودخواهی به هم حمله کردند !
اما یک وقتی است که که انسانی نه تنها ظلم نمی کند و مظلوم است بلکه برای براندازی ظلم و برپایی حق از خودگذشتگی می کند و از خودی و غیر خودی رنج و آزار می بیند !
چنین مظلومی که در راس آن امام حسین و اصحاب ایشان قرار دارند ، چه قدر می تواند برای انسان و انسانیت بی ارزش و بی تفاوت باشد !؟
به جرئت می توان گفت مظلوم تر از امام حسین و اصحاب او در کربلا در طول تاریخ ، با این همه مصیبت و بلا وجود ندارد !
برای همین است که مسلمانان ، تا به امروز برای هیچ کسی به اندازه امام حسین و یاران او اینگونه عزاداری و مراسم طولانی به یاد او برپا نمی کنند !
بله امام حسین نماد بندگی خدا و نماد مبارزه با استکبار و ظلم است !
یاد او هر ساله لرزه ای بر جان مسلمانان جهان می اندازد و دوباره راه آزادگی و ایستادگی در مقابل ظلم و دشمنان خدا را زنده می کند !
پس نه تنها عزاداری و گریه بر اصحاب کربلا و یاران مخلص خدا شرک نیست ، بلکه حقیقتا نوعی عبادت و ذکر است که مسبب احیا و زنده کردن دوباره قلوب مسلمین می شود !
شرک آن است که انسان را از خدا و راه حق و جهاد برای او دور کند ، اما شما می توانید به عینه مشاهده کنید تمام کسانی که مخلصانه اهل گذشت بودند و با ایثار و جانفشانی از همه جان و دنیایشان گذشتند و خودشان را فدای خدا و اسلام و مردم کردند ، همگی از دستگاه عزاداری و سینه زنی امام حسین بلند شدند و از آن طرف تمام کسانیکه با این دم و دستگاه به مبارزه برخواستند جزو کسانی بودند که به نوبه خودشان با خودخواهی ها و کج روی هایشان جز ضرر و ضربه و ظلم به مردم و جامعه انسانی چیز دیگری نداشتند و این شهود واقعیت بر دیدگان هر مسلمان بینایی کاملا محرز و آشکار است !
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 فلسفه اشک ریختن در راه امام حسین
قسمت دوم
اما در آخر نکته کلیدی که وجود دارد ، این است که امام حسین و خدا به گریستن ما احتیاجی ندارد ، و این منقلب شدن حال درونی ، از ذاتیات انسان و نشان از شرافت بیدار او دارد ، از طرفی باید گفت ، وقتی گریه بر امام حسین مانند گریستن برای خداست ، سوالی که پیش می آید این است که انسان مقابل خدا برای چه چیز گریه می کند ؟
دو حالت وجود دارد !
یا از بزرگی و عظمت خدا و حقارت و کوچکی و فقر خود اشک می ریزد یا از گناهان و خطاها و کردار زشتش در مقابل دیدگان خدا می گرید...
ما در وقت یاد امام حسین دقیقا همین دو حالت را در وجود خودمان احساس می کنیم !
هم عظمت بندگی و ایثار شهدای کربلا را می بینیم و احساس عجز و کوچکی و نیستی در وجود خودمان می کنیم !
و هم یاد گناهان و خطاهای خودمان می افتیم که چگونه انسان های بزرگی در طول تاریخ بوده اند که با این همه سختی ها
و مصیبت ها ، اینگونه به خاطر خدا مجاهدت کردند ، اما ما با این همه رفاه و نعمت و آسایش چگونه اسیر شهوات و احساسات و خودکامگی ها و غرور خود هستیم و اینگونه و خودخواهانه خودمان را بزرگ و برتر از دیگران می پنداریم !
پس با دانستن این مطالب خیلی اجحاف است که فی المثال اشکی برای اهل بیت بریزیم ، و بعد در خودمان مغرور شویم و فراموش کنیم که شخص دیگری این مصیبت ها را کشید و این ایثار و ارمغان را آفرید و او نیز به اعمال خودش مغرور نشد و ما تنها هنرمندیمان همین اشکی بود که به خاطر عجز از کوچکی و حقارت و منیت ظلمانی و رفع گرفتاری های دنیایی و اخروی خودمان بوجود آمد پس با این حال مغرور شویم و بگوییم عجب چه قدر ما انسان بزرگی شده ایم !
بله وقتی می شود بندگی خدا و عبادات شبانه و اشک های مداوم غرور آفرین شود و انسان را از خط بندگی خدا بیرون بکشاند ، مسلما گریستن برای امام حسین هم که بندگی و عبادت خدا محسوب میشود همین عارضه و آفت را در پی خواهد داشت .
پس انسان خیلی باید حواسش به خودش باشد تا آن خودبینی و غرور که روزگاری در مقابلش می ایستاد دوباره در مسیر بندگی و عبادت خدا با لباسی دیگر سراغش نیاید و او را به کام جهنم نکشاند !
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi