⭕️برشی از کتاب «بر جادههایِ آبی سرخ»
🔺ما پرچمِ خونینِ حقطلبیِ مولایمان علی را به دوش میکشیم، بی آنکه او را دیده باشیم. ما سلمانِ پارسی و بلالِ حبشی را از اعماقِ قلبمان میستاییم، گرچه هرگز ایشان را ندیدهایم.
🔺شرطِ اعتقاد به رهبری، دیدنِ شخصِ رهبر نیست، بلکه دیدنِ نتایجِ اعمال اوست؛ شرطِ پیوستن به یک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بل برداشتنِ محصولِ مبارزهی افرادِ آن نهضت است.
🔺آقای ما #حسین برای این حسین نشده است که ما او را دیدهایم، دستش را بوسیدهایم، در آغوشش گرفتهایم، خاک پایش را سرمهی چشمانمان کردهایم، یا او از نقشههایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته ... نه ... ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده میشود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم - از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان ....
https://t.me/teribon_media/85
🔺حتی اگر حسینی هم وجود نداشت، این عطرِ حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکزِ شهادت بکشاند.
🔺این که دستِ من - دست هایِ من - هرگز به قبای حسین نمی رسد [و] به خاطرِ او شمشیر میزنم و به هوای وصلِ او با کرور کرور اجنبی میجنگم، حسین را حسین نگه میدارد. حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بل حسین شد به خاطرِ حضور ازلیاش در ذهنِ هرکس که میخواهد در راه #عدالت شمشیر بزند.
✍ #نادر_ابراهیمی
🔹 Eitaa.com/teribon_ir
🔸 http://sapp.ir/teribon_ir
🔺http://ble.im/teribon_ir
🔹 t.me/teribon
⭕️فتح خون...
🔺گاه هست كه كس از «خويشتن» رسته، اما هنوز در بند «تن خويش» است ... تن هم كه مقهور دهر است. آنگاه از دهر می نالد كه :
یا دهر اف لك من خلیل
كم لك بالاشراق و الاصیل
من صاحب او طالب قتیل
و الدهر لا یقنع بالبدیل
و انما الامر الی الجلیل
و كل حی سالك السبیل
🔺این آوای #حسین است كه ازخیمه همسایه می آید، آنجا كه «جون» شمشیر او را برای پیكار فردا صیقل می دهد. شعر و شمشیر؟ عشق و پیكار؟ آری! شعر و شمشیر، عشق و پیكار، این حسین است، سر سلسله عشاق، كه عَلَم جنگ برداشته است تا خون خویش را همچون كهكشانی از نور بر آسمان دنیا بپاشد و راه قبله را به قبله جویان بنمایاند.
🔺آنجا كه قبله نیز در سیطره حرامیان خون ریز است، عشاق را جز این چاره ای نیست. شعر نیز ترنم موزون آن مستی و بیخودی است و شاعر تا از خویش نرهد، شعرش شعر نخواهد شد. شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است، پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیكار با هم جمع شود... كه كار عشق، یاران، لاجرم كربلایی است.
🔺پس دیگر سخن از منصور و بایزید و جنید و فلان و بهمان مگو كه عشاق حقیقی، تذكرة الاولیاء را بر خیابان های خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بر دشت های پرشقایق خوزستان و بر سفیدی برف های ارتفاعات بلند كردستان باخون می نویسند، با #خون.
✍ #شهید_سید_مرتضی_آوینی
🔹 t.me/teribon
🔺 Eitaa.com/teribon_ir
🔸 http://sapp.ir/teribon_ir
🔺http://ble.im/teribon_ir
⭕️ حسين(ع) پيام و پيامبر داشت
🔺زينب (س) پيامبر خون خدا است. که اگر #زينب در آنجا نبود، كلاغهای سياه چنان بر جناياتشان بال میگستردند كه به جز سياهی چيزی به يادگار نمیماند. و اين است كه تا قرآن گشوده است، كتاب #عاشورا بسته نخواهد شد. چرا كه مرگ قهرمانان اين داستان، آخرين برگ كتاب نيست.
و زينب فصلي ديگر بر اين كتاب ضميمه كرد. فصلی بیپايان كه همچنان ورق میخورد و هر ورقش عاشورايی است. و نه تنها هر زمينی، كه هر سينهای كربلايی است كه هر دم در آن عاشورايی بپاست. و حسينی و يزيدی در پهنۀ آن به نبرد ايستادهاند. تا كدام پيروز شوند. هر چند كه حسين(ع) هيچ گاه شكست نخورده است. چرا كه هميشه زينبی هست تا همچنان كه علی(ع) ذوالفقار از نيام برمیكشيد؛ زبان از كام بركشد و چون طوفان بتوفد و چون سيل بخروشد و در اسارت هم با گردن افراخته گام بردارد و با روی افروخته بر سر ابنزيادها و يزيدها فرياد بكشد.
آري، #حسين هيچ گاه نمرد و هيچگاه شكست نخورد. و پرچمش بر زمين نيفتاد. پرچم حسين(ع) خونآلوده شد؛ اما خاكآلوده نشد. و حسين(ع) نه تنها شكست نخورد بسا غنيمت كه آن روز به چنگ آورد و برای ما به وديعه گذاشت. او گوهر گران شهادت را از دشمن به غنيمت گرفت و چه غنيمتی از اين گرانمايهتر؟!
آری حسين(ع) نمرد، كه اگر مرده بود، چرا پس از سالها «متوكل» دستور داد تا قبر او را آب ببندند و اگر كسی به #زيارت آن برود، دستش را قطع كنند.
و اما يزيد، او نه تنها نتوانست از خود حسين(ع) #بيعت بگيرد كه از خون او نيز نتوانست. چرا كه خون حسين(ع) پيام و پيامبر داشت.
و يزيد اگر زنده ماند، از آن بود تا ما در امتداد آن خط سرخ هر روز يزيدی را بكشيم و #انتقام خون حسين(ع) را كه هنوز میجوشد و تا آن سوی هنوز خواهد جوشيد از آنان بگيريم.
و اگر حسين(ع) تشنه ماند و حسينيان تشنه ماندند، از آن بود تا ما هر روز با اشك و خون، گلوی تشنهشان را تر كنيم و از تشنگی آنها بياموزيم كه اگر تشنه بوديم، و از اندك سپاه آنها بياموزيم كه اگر اندك بوديم و تمام دنيا در برابر ما ايستاده بود؛ باز هم #عاشقانه_بجنگيم، حتي اگر هفتاد تن باشيم!
و بياموزيم كه هر كدام يزيدی را در درونمان بكشيم و با جانی حسينی و زبانی زينبی به #قيامی_حسيني و #پيامی_زينبی برخيزيم. و بياموزيم كه گرسنگی بخوريم و برهنگي بپوشيم، اما #بندگی_نكشيم.
🔺خون بدهيم، اما دين نه! جان بدهيم، اما ايمان نه!
🔹بریدهای از داستان «زنی که پیامبر بود» به قلم #قیصر_امین_پور
🔺 به بهانۀ تقارن یازدهمین سالروز درگذشت #قیصر_شعر_انقلاب با روز #اربعین_حسینی
🔺http://ble.im/teribon_ir
🔹 t.me/teribon
🔺 Eitaa.com/teribon_ir
🔸 http://sapp.ir/teribon_ir
⭕️میگوییم پیرو حضرت زهراییم؛ آن وقت نه تنها به فقرا نانی هم نمیدهیم، بلکه نان را از گلوی آنها هم میبریم!
🔹مگر نمىگوييم كه آن بزرگوار كارى كرد كه سورهى دهر دربارهى او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ #ايثار نسبت به #فقرا و كمك به #محرومان ، به قيمت گرسنگى كشيدن خود؛ «و يؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصه».
🔹ما هم بايد همين كارها را بكنيم. اين نمىشود كه ما دم از #محبت #فاطمه_زهرا (سلاماللَّهعليها) بزنيم، در حالى كه آن بزرگوار براى خاطر گرسنگان، نان را از گلوى خود و عزيزانش - مثل #حسن و #حسين (عليهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(عليهالسّلام) - بريد و به آن فقير داد؛ نه يک روز، نه دو روز؛ #سه_روز
🔹ما مىگوييم پيرو چنين كسى هستيم؛ ولى ما نه فقط نان را از گلوى خود نمىبُريم كه به فقرا بدهيم، اگر بتوانيم، نان را از گلوى فقرا هم مىبُريم!»
مقام معظم رهبری ۱۳۷۰/۱۰/۰۵
#میلاد_حضرت_زهرا_س 🌹
✅به تریبون مستضعفین بپیوندید:
🔹 t.me/teribon
🔺 Eitaa.com/teribon_ir
🔸 http://sapp.ir/teribon_ir
🔺http://ble.im/teribon_ir
⭕️میگوییم پیرو حضرت زهراییم؛ آن وقت نه تنها به فقرا نانی هم نمیدهیم، بلکه نان را از گلوی آنها هم میبریم!
🔹مگر نمىگوييم كه آن بزرگوار كارى كرد كه سورهى دهر دربارهى او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ #ايثار نسبت به #فقرا و كمك به #محرومان ، به قيمت گرسنگى كشيدن خود؛ «و يؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصه».
🔹ما هم بايد همين كارها را بكنيم. اين نمىشود كه ما دم از #محبت #فاطمه_زهرا (سلاماللَّهعليها) بزنيم، در حالى كه آن بزرگوار براى خاطر گرسنگان، نان را از گلوى خود و عزيزانش - مثل #حسن و #حسين (عليهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(عليهالسّلام) - بريد و به آن فقير داد؛ نه يک روز، نه دو روز؛ #سه_روز
🔹ما مىگوييم پيرو چنين كسى هستيم؛ ولى ما نه فقط نان را از گلوى خود نمىبُريم كه به فقرا بدهيم، اگر بتوانيم، نان را از گلوى فقرا هم مىبُريم!»
مقام معظم رهبری ۱۳۷۰/۱۰/۰۵
#میلاد_حضرت_زهرا_س 🌹
✅به تریبون مستضعفین بپیوندید:
@teribon
⭕️برشی از کتاب «بر جادههایِ آبی سرخ»
🔺ما پرچمِ خونینِ حقطلبیِ مولایمان علی را به دوش میکشیم، بی آنکه او را دیده باشیم. ما سلمانِ پارسی و بلالِ حبشی را از اعماقِ قلبمان میستاییم، گرچه هرگز ایشان را ندیدهایم.
🔺شرطِ اعتقاد به رهبری، دیدنِ شخصِ رهبر نیست، بلکه دیدنِ نتایجِ اعمال اوست؛ شرطِ پیوستن به یک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بل برداشتنِ محصولِ مبارزهی افرادِ آن نهضت است.
🔺آقای ما #حسین برای این حسین نشده است که ما او را دیدهایم، دستش را بوسیدهایم، در آغوشش گرفتهایم، خاک پایش را سرمهی چشمانمان کردهایم، یا او از نقشههایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته ... نه ... ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده میشود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم - از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان ....
🔺حتی اگر حسینی هم وجود نداشت، این عطرِ حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکزِ شهادت بکشاند.
🔺این که دستِ من - دست هایِ من - هرگز به قبای حسین نمی رسد [و] به خاطرِ او شمشیر میزنم و به هوای وصلِ او با کرور کرور اجنبی میجنگم، حسین را حسین نگه میدارد. حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بل حسین شد به خاطرِ حضور ازلیاش در ذهنِ هرکس که میخواهد در راه #عدالت شمشیر بزند.
✍️ #نادر_ابراهیمی
http://Eitaa.com/teribon_ir
⭕️فتح خون...
🔺گاه هست كه كس از «خويشتن» رسته، اما هنوز در بند «تن خويش» است ... تن هم كه مقهور دهر است. آنگاه از دهر می نالد كه :
یا دهر اف لك من خلیل
كم لك بالاشراق و الاصیل
من صاحب او طالب قتیل
و الدهر لا یقنع بالبدیل
و انما الامر الی الجلیل
و كل حی سالك السبیل
🔺این آوای #حسین است كه ازخیمه همسایه می آید، آنجا كه «جون» شمشیر او را برای پیكار فردا صیقل می دهد. شعر و شمشیر؟ عشق و پیكار؟ آری! شعر و شمشیر، عشق و پیكار، این حسین است، سر سلسله عشاق، كه عَلَم جنگ برداشته است تا خون خویش را همچون كهكشانی از نور بر آسمان دنیا بپاشد و راه قبله را به قبله جویان بنمایاند.
🔺آنجا كه قبله نیز در سیطره حرامیان خون ریز است، عشاق را جز این چاره ای نیست. شعر نیز ترنم موزون آن مستی و بیخودی است و شاعر تا از خویش نرهد، شعرش شعر نخواهد شد. شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است، پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیكار با هم جمع شود... كه كار عشق، یاران، لاجرم كربلایی است.
🔺پس دیگر سخن از منصور و بایزید و جنید و فلان و بهمان مگو كه عشاق حقیقی، تذكرة الاولیاء را بر خیابان های خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بر دشت های پرشقایق خوزستان و بر سفیدی برف های ارتفاعات بلند كردستان باخون می نویسند، با #خون.
✍ #شهید_سید_مرتضی_آوینی
http://Eitaa.com/teribon_ir
⭕️میگوییم پیرو حضرت زهراییم؛ آن وقت نه تنها به فقرا نانی هم نمیدهیم، بلکه نان را از گلوی آنها هم میبریم!
🔹مگر نمىگوييم كه آن بزرگوار كارى كرد كه سورهى دهر دربارهى او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ #ايثار نسبت به #فقرا و كمك به #محرومان ، به قيمت گرسنگى كشيدن خود؛ «و يؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصه».
🔹ما هم بايد همين كارها را بكنيم. اين نمىشود كه ما دم از #محبت #فاطمه_زهرا (سلاماللَّهعليها) بزنيم، در حالى كه آن بزرگوار براى خاطر گرسنگان، نان را از گلوى خود و عزيزانش - مثل #حسن و #حسين (عليهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(عليهالسّلام) - بريد و به آن فقير داد؛ نه يک روز، نه دو روز؛ #سه_روز
🔹ما مىگوييم پيرو چنين كسى هستيم؛ ولى ما نه فقط نان را از گلوى خود نمىبُريم كه به فقرا بدهيم، اگر بتوانيم، نان را از گلوى فقرا هم مىبُريم!»
مقام معظم رهبری ۱۳۷۰/۱۰/۰۵
#میلاد_حضرت_زهرا_س 🌹
✅به تریبون مستضعفین بپیوندید:
http://Eitaa.com/teribon_ir
⭕️فتح خون...
🔺گاه هست كه كس از «خويشتن» رسته، اما هنوز در بند «تن خويش» است ... تن هم كه مقهور دهر است. آنگاه از دهر می نالد كه :
یا دهر اف لك من خلیل
كم لك بالاشراق و الاصیل
من صاحب او طالب قتیل
و الدهر لا یقنع بالبدیل
و انما الامر الی الجلیل
و كل حی سالك السبیل
🔺این آوای #حسین است كه ازخیمه همسایه می آید، آنجا كه «جون» شمشیر او را برای پیكار فردا صیقل می دهد. شعر و شمشیر؟ عشق و پیكار؟ آری! شعر و شمشیر، عشق و پیكار، این حسین است، سر سلسله عشاق، كه عَلَم جنگ برداشته است تا خون خویش را همچون كهكشانی از نور بر آسمان دنیا بپاشد و راه قبله را به قبله جویان بنمایاند.
🔺آنجا كه قبله نیز در سیطره حرامیان خون ریز است، عشاق را جز این چاره ای نیست. شعر نیز ترنم موزون آن مستی و بیخودی است و شاعر تا از خویش نرهد، شعرش شعر نخواهد شد. شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است، پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیكار با هم جمع شود... كه كار عشق، یاران، لاجرم كربلایی است.
🔺پس دیگر سخن از منصور و بایزید و جنید و فلان و بهمان مگو كه عشاق حقیقی، تذكرة الاولیاء را بر خیابان های خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بر دشت های پرشقایق خوزستان و بر سفیدی برف های ارتفاعات بلند كردستان باخون می نویسند، با #خون.
✍ #شهید_سید_مرتضی_آوینی
✅ @teribon_ir