eitaa logo
تریبون مستضعفین
985 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
52 فایل
کانال رسمی پایگاه اطلاع رسانی تریبون مستضعفین Www.teribon.ir تریبونی برای آنان که رسانه‌ای ندارند
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️برشی از کتاب «بر جاده‌هایِ آبی سرخ» ⁠⁣​​🔺ما پرچمِ خونینِ حق‌طلبیِ مولایمان علی را به دوش می‌کشیم، بی آنکه او را دیده باشیم. ما سلمانِ پارسی و بلالِ حبشی را از اعماقِ قلبمان می‌ستاییم، گرچه هرگز ایشان را ندیده‌ایم. 🔺شرطِ اعتقاد به رهبری، دیدنِ شخصِ رهبر نیست، بلکه دیدنِ نتایجِ اعمال اوست؛ شرطِ پیوستن به یک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بل برداشتنِ محصولِ مبارزه‌ی افرادِ آن نهضت است. 🔺آقای ما برای این حسین نشده است که ما او را دیده‌ایم، دستش را بوسیده‌ایم، در آغوشش گرفته‌ایم، خاک پایش را سرمه‌ی چشمانمان کرده‌ایم، یا او از نقشه‌هایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته ... نه ... ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده می‌شود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم - از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان .... https://t.me/teribon_media/85 🔺حتی اگر حسینی هم وجود نداشت، این عطرِ حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکزِ شهادت بکشاند. 🔺این که دستِ من - دست هایِ من - هرگز به قبای حسین نمی رسد [و] به خاطرِ او شمشیر می‌زنم و به هوای وصلِ او با کرور کرور اجنبی می‌جنگم، حسین را حسین نگه می‌دارد. حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بل حسین شد به خاطرِ حضور ازلی‌اش در ذهنِ هرکس که می‌خواهد در راه شمشیر بزند. ✍ 🔹 Eitaa.com/teribon_ir 🔸 http://sapp.ir/teribon_ir 🔺http://ble.im/teribon_ir 🔹 t.me/teribon
⭕️فتح خون... 🔺گاه هست كه كس از «خويشتن» رسته، اما هنوز در بند «تن خويش» است ... تن هم كه مقهور دهر است. آنگاه از دهر می نالد كه : یا دهر اف لك من خلیل كم لك بالاشراق و الاصیل من صاحب او طالب قتیل و الدهر لا یقنع بالبدیل و انما الامر الی الجلیل و كل حی سالك السبیل 🔺این آوای است كه ازخیمه همسایه می آید، آنجا كه «جون» شمشیر او را برای پیكار فردا صیقل می دهد. شعر و شمشیر؟ عشق و پیكار؟ آری! شعر و شمشیر، عشق و پیكار، این حسین است، سر سلسله عشاق، كه عَلَم جنگ برداشته است تا خون خویش را همچون كهكشانی از نور بر آسمان دنیا بپاشد و راه قبله را به قبله جویان بنمایاند. 🔺آنجا كه قبله نیز در سیطره حرامیان خون ریز است، عشاق را جز این چاره ای نیست. شعر نیز ترنم موزون آن مستی و بیخودی است و شاعر تا از خویش نرهد، شعرش شعر نخواهد شد. شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است، پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیكار با هم جمع شود... كه كار عشق، یاران، لاجرم كربلایی است. 🔺پس دیگر سخن از منصور و بایزید و جنید و فلان و بهمان مگو كه عشاق حقیقی، تذكرة الاولیاء را بر خیابان های خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بر دشت های پرشقایق خوزستان و بر سفیدی برف های ارتفاعات بلند كردستان باخون می نویسند، با . ✍ 🔹 t.me/teribon 🔺 Eitaa.com/teribon_ir 🔸 http://sapp.ir/teribon_ir 🔺http://ble.im/teribon_ir
⭕️ حسين(ع) پيام و پيامبر داشت 🔺زينب (س) پيامبر خون خدا است. که اگر در آنجا نبود، كلاغ‌های سياه چنان بر جناياتشان بال میگستردند كه به جز سياهی چيزی به يادگار نمی‌ماند. و اين است كه تا قرآن گشوده است، كتاب بسته نخواهد شد. چرا كه مرگ قهرمانان اين داستان، آخرين برگ كتاب نيست. و زينب فصلي ديگر بر اين كتاب ضميمه كرد. فصلی بیپايان كه هم‌چنان ورق می‌خورد و هر ورقش عاشورايی است. و نه تنها هر زمينی، كه هر سينهای كربلايی است كه هر دم در آن عاشورايی بپاست. و حسينی و يزيدی در پهنۀ آن به نبرد ايستادهاند. تا كدام پيروز شوند. هر چند كه حسين(ع) هيچ گاه شكست نخورده است. چرا كه هميشه زينبی هست تا همچنان كه علی(ع) ذوالفقار از نيام برمیكشيد؛ زبان از كام بركشد و چون طوفان بتوفد و چون سيل بخروشد و در اسارت هم با گردن افراخته گام بردارد و با روی افروخته بر سر ابنزيادها و يزيدها فرياد بكشد. آري، هيچ گاه نمرد و هيچ‌گاه شكست نخورد. و پرچمش بر زمين نيفتاد. پرچم حسين(ع) خونآلوده شد؛ اما خاكآلوده نشد. و حسين(ع) نه تنها شكست نخورد بسا غنيمت كه آن روز به چنگ آورد و برای ما به وديعه گذاشت. او گوهر گران شهادت را از دشمن به غنيمت گرفت و چه غنيمتی از اين گرانمايهتر؟! آری حسين(ع) نمرد، كه اگر مرده بود، چرا پس از سال‌ها «متوكل» دستور داد تا قبر او را آب ببندند و اگر كسی به آن برود، دستش را قطع كنند. و اما يزيد، او نه تنها نتوانست از خود حسين(ع) بگيرد كه از خون او نيز نتوانست. چرا كه خون حسين(ع) پيام و پيامبر داشت. و يزيد اگر زنده ماند، از آن بود تا ما در امتداد آن خط سرخ هر روز يزيدی را بكشيم و خون حسين(ع) را كه هنوز میجوشد و تا آن سوی هنوز خواهد جوشيد از آنان بگيريم. و اگر حسين(ع) تشنه ماند و حسينيان تشنه ماندند، از آن بود تا ما هر روز با اشك و خون، گلوی تشنهشان را تر كنيم و از تشنگی آن‌ها بياموزيم كه اگر تشنه بوديم، و از اندك سپاه آن‌ها بياموزيم كه اگر اندك بوديم و تمام دنيا در برابر ما ايستاده بود؛ باز هم ، حتي اگر هفتاد تن باشيم! و بياموزيم كه هر كدام يزيدی را در درونمان بكشيم و با جانی حسينی و زبانی زينبی به و برخيزيم. و بياموزيم كه گرسنگی بخوريم و برهنگي بپوشيم، اما . 🔺خون بدهيم، اما دين نه! جان بدهيم، اما ايمان نه! 🔹بریده‌ای از داستان «زنی که پیامبر بود» به قلم 🔺 به بهانۀ تقارن یازدهمین سالروز درگذشت با روز 🔺http://ble.im/teribon_ir 🔹 t.me/teribon 🔺 Eitaa.com/teribon_ir 🔸 http://sapp.ir/teribon_ir
⭕️می‌گوییم پیرو حضرت زهراییم؛ آن وقت نه تنها به فقرا نانی هم نمی‌دهیم، بلکه نان را از گلوی آنها هم می‌بریم! 🔹مگر نمى‌گوييم كه آن بزرگوار كارى كرد كه سوره‌ى دهر درباره‌ى او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ نسبت به و كمك به ، به قيمت گرسنگى كشيدن خود؛ «و يؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصه». 🔹ما هم بايد همين كارها را بكنيم. اين نمى‌شود كه ما دم از (سلام‌اللَّه‌عليها) بزنيم، در حالى كه آن بزرگوار براى خاطر گرسنگان، نان را از گلوى خود و عزيزانش - مثل و (عليهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(عليه‌السّلام) - بريد و به آن فقير داد؛ نه يک روز، نه دو روز؛ 🔹ما مى‌گوييم پيرو چنين كسى هستيم؛ ولى ما نه فقط نان را از گلوى خود نمى‌بُريم كه به فقرا بدهيم، اگر بتوانيم، نان را از گلوى فقرا هم مى‌بُريم!» مقام معظم رهبری ۱۳۷۰/۱۰/۰۵ 🌹 ✅به تریبون مستضعفین بپیوندید: 🔹 t.me/teribon 🔺 Eitaa.com/teribon_ir 🔸 http://sapp.ir/teribon_ir 🔺http://ble.im/teribon_ir
⭕️می‌گوییم پیرو حضرت زهراییم؛ آن وقت نه تنها به فقرا نانی هم نمی‌دهیم، بلکه نان را از گلوی آنها هم می‌بریم! 🔹مگر نمى‌گوييم كه آن بزرگوار كارى كرد كه سوره‌ى دهر درباره‌ى او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ نسبت به و كمك به ، به قيمت گرسنگى كشيدن خود؛ «و يؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصه». 🔹ما هم بايد همين كارها را بكنيم. اين نمى‌شود كه ما دم از (سلام‌اللَّه‌عليها) بزنيم، در حالى كه آن بزرگوار براى خاطر گرسنگان، نان را از گلوى خود و عزيزانش - مثل و (عليهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(عليه‌السّلام) - بريد و به آن فقير داد؛ نه يک روز، نه دو روز؛ 🔹ما مى‌گوييم پيرو چنين كسى هستيم؛ ولى ما نه فقط نان را از گلوى خود نمى‌بُريم كه به فقرا بدهيم، اگر بتوانيم، نان را از گلوى فقرا هم مى‌بُريم!» مقام معظم رهبری ۱۳۷۰/۱۰/۰۵ 🌹 ✅به تریبون مستضعفین بپیوندید: @teribon
⭕️برشی از کتاب «بر جاده‌هایِ آبی سرخ» ⁠⁣ 🔺ما پرچمِ خونینِ حق‌طلبیِ مولایمان علی را به دوش می‌کشیم، بی آنکه او را دیده باشیم. ما سلمانِ پارسی و بلالِ حبشی را از اعماقِ قلبمان می‌ستاییم، گرچه هرگز ایشان را ندیده‌ایم. 🔺شرطِ اعتقاد به رهبری، دیدنِ شخصِ رهبر نیست، بلکه دیدنِ نتایجِ اعمال اوست؛ شرطِ پیوستن به یک نهضت، ملاقات با سرانِ آن نهضت نیست، بل برداشتنِ محصولِ مبارزه‌ی افرادِ آن نهضت است. 🔺آقای ما برای این حسین نشده است که ما او را دیده‌ایم، دستش را بوسیده‌ایم، در آغوشش گرفته‌ایم، خاک پایش را سرمه‌ی چشمانمان کرده‌ایم، یا او از نقشه‌هایی که برای رهایی فرزندانش دارد، چیزهایی به ما گفته ... نه ... ما حسین را دوست داریم به خاطرِ آنکه با نامِ او، عِطرِ نجابت در فضا پراکنده می‌شود؛ عِطرِ ایمان، عطرِ مقاومت در برابرِ ظلم - از این سو تا آن سویِ جهان، از زمین تا ستارگان .... 🔺حتی اگر حسینی هم وجود نداشت، این عطرِ حسینیِ پیچیده در فضا کافی بود تا ما را به ارادتِ حسین و مرکزِ شهادت بکشاند. 🔺این که دستِ من - دست هایِ من - هرگز به قبای حسین نمی رسد [و] به خاطرِ او شمشیر می‌زنم و به هوای وصلِ او با کرور کرور اجنبی می‌جنگم، حسین را حسین نگه می‌دارد. حسین، حسین نشد برایِ آنکه آفتابِ حضورش، سرمازدگانِ بی پناه را گرم کند، داغ کند و بسوزاند؛ بل حسین شد به خاطرِ حضور ازلی‌اش در ذهنِ هرکس که می‌خواهد در راه شمشیر بزند. ✍️ http://Eitaa.com/teribon_ir
⭕️فتح خون... 🔺گاه هست كه كس از «خويشتن» رسته، اما هنوز در بند «تن خويش» است ... تن هم كه مقهور دهر است. آنگاه از دهر می نالد كه : یا دهر اف لك من خلیل كم لك بالاشراق و الاصیل من صاحب او طالب قتیل و الدهر لا یقنع بالبدیل و انما الامر الی الجلیل و كل حی سالك السبیل 🔺این آوای است كه ازخیمه همسایه می آید، آنجا كه «جون» شمشیر او را برای پیكار فردا صیقل می دهد. شعر و شمشیر؟ عشق و پیكار؟ آری! شعر و شمشیر، عشق و پیكار، این حسین است، سر سلسله عشاق، كه عَلَم جنگ برداشته است تا خون خویش را همچون كهكشانی از نور بر آسمان دنیا بپاشد و راه قبله را به قبله جویان بنمایاند. 🔺آنجا كه قبله نیز در سیطره حرامیان خون ریز است، عشاق را جز این چاره ای نیست. شعر نیز ترنم موزون آن مستی و بیخودی است و شاعر تا از خویش نرهد، شعرش شعر نخواهد شد. شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است، پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیكار با هم جمع شود... كه كار عشق، یاران، لاجرم كربلایی است. 🔺پس دیگر سخن از منصور و بایزید و جنید و فلان و بهمان مگو كه عشاق حقیقی، تذكرة الاولیاء را بر خیابان های خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بر دشت های پرشقایق خوزستان و بر سفیدی برف های ارتفاعات بلند كردستان باخون می نویسند، با . ✍ http://Eitaa.com/teribon_ir
⭕️می‌گوییم پیرو حضرت زهراییم؛ آن وقت نه تنها به فقرا نانی هم نمی‌دهیم، بلکه نان را از گلوی آنها هم می‌بریم! 🔹مگر نمى‌گوييم كه آن بزرگوار كارى كرد كه سوره‌ى دهر درباره‌ى او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ نسبت به و كمك به ، به قيمت گرسنگى كشيدن خود؛ «و يؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصه». 🔹ما هم بايد همين كارها را بكنيم. اين نمى‌شود كه ما دم از (سلام‌اللَّه‌عليها) بزنيم، در حالى كه آن بزرگوار براى خاطر گرسنگان، نان را از گلوى خود و عزيزانش - مثل و (عليهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(عليه‌السّلام) - بريد و به آن فقير داد؛ نه يک روز، نه دو روز؛ 🔹ما مى‌گوييم پيرو چنين كسى هستيم؛ ولى ما نه فقط نان را از گلوى خود نمى‌بُريم كه به فقرا بدهيم، اگر بتوانيم، نان را از گلوى فقرا هم مى‌بُريم!» مقام معظم رهبری ۱۳۷۰/۱۰/۰۵ 🌹 ✅به تریبون مستضعفین بپیوندید: http://Eitaa.com/teribon_ir
⭕️فتح خون... 🔺گاه هست كه كس از «خويشتن» رسته، اما هنوز در بند «تن خويش» است ... تن هم كه مقهور دهر است. آنگاه از دهر می نالد كه : یا دهر اف لك من خلیل كم لك بالاشراق و الاصیل من صاحب او طالب قتیل و الدهر لا یقنع بالبدیل و انما الامر الی الجلیل و كل حی سالك السبیل 🔺این آوای است كه ازخیمه همسایه می آید، آنجا كه «جون» شمشیر او را برای پیكار فردا صیقل می دهد. شعر و شمشیر؟ عشق و پیكار؟ آری! شعر و شمشیر، عشق و پیكار، این حسین است، سر سلسله عشاق، كه عَلَم جنگ برداشته است تا خون خویش را همچون كهكشانی از نور بر آسمان دنیا بپاشد و راه قبله را به قبله جویان بنمایاند. 🔺آنجا كه قبله نیز در سیطره حرامیان خون ریز است، عشاق را جز این چاره ای نیست. شعر نیز ترنم موزون آن مستی و بیخودی است و شاعر تا از خویش نرهد، شعرش شعر نخواهد شد. شعر، تا شاعر از خویش نرسته است، حدیث نفس است و اگر شاعر از خود رها شود، حدیث عشق است، پس نه عجب اگر شعر و شمشیر و عشق و پیكار با هم جمع شود... كه كار عشق، یاران، لاجرم كربلایی است. 🔺پس دیگر سخن از منصور و بایزید و جنید و فلان و بهمان مگو كه عشاق حقیقی، تذكرة الاولیاء را بر خیابان های خرمشهر و آبادان و سوسنگرد و بر دشت های پرشقایق خوزستان و بر سفیدی برف های ارتفاعات بلند كردستان باخون می نویسند، با . ✍ @teribon_ir