eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.5هزار دنبال‌کننده
218 عکس
61 ویدیو
18 فایل
سیدعلی روح‌الامین 》درس‌خارج حوزه علمیه قم 》دکترای فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب ❖ ارتباط: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است)
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ 💠 (قسمت ۳) 🔸 در مقدمه کتابِ‌تمهیدات، کانت می‌گوید این کتاب نه کتابی است برای دانشجویان‌ِامروز، بلکه برای اساتیدِفردا. 🔹 اساتیدِفردا، دانشجویانِ‌امروز هستند ولی به اعتباری برای اساتیدِ فرداست چون باید یک‌قوه‌ای یا استعدادی در آن‌ها باشد. 🔸 قدری که جلو می‌رود می‌گوید این کتاب برای کسانی مناسب است که رنجِ‌تحصیلِ‌حکمت از سرچشمه‌ها را به خودشان هموار می‌کنند... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 💠 (قسمت ۴) 🔸 هایدگر می‌گوید باید با متفکر گلاویز شد و به آنچه او به آن می‌اندیشیده، اول بیندیشی. این محاجه و این ردکردن، پس‌زدن و کنار زدن، یعنی اینکه تو انگار اندیشمند را به خاستگاه‌هایش برگردانی. 🔹 خود هایدگر با اندیشمندانِ‌مختلف این کار را می‌کند که مهم‌ترین آنها کانت و نیچه هستند... 🔸 محاجه‌کردن این‌نیست که اظهارِ لحیه کنی و بگویی من هم چیزی بلدم. محاجه با اندیشمند، رنجِ‌تحصیلِ‌حکمت را از سرچشمه بر خود هموارکردن است... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 💠 (قسمت ۵) 🔸 زمانه برایِ‌ما ورقی است که رو می‌شود، برقی است که می‌درخشد، به قول حافظ، «برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر/ وه که با خرمنِ‌مجنونِ‌دل‌افکار چه کرد»، یک برقی، یک آنی و یک درخششی هست. که در آن‌لحظه‌‌، درخشش هم خودش را از طریق ویرانی نشان می‌دهد. 🔹 مقامِ‌ما مقامِ‌ ندانستن است. جسارتِ‌ اندیشیدن اولا جسارتِ‌ نادان‌بودن است که باید داشته‌باشید. 🔸 وقتی‌که سقراط شنید که سروشِ‌معبدِدلفی او را داناترین مردم خوانده، گفت به گمانم این به‌خاطر آن است که می‌دانم که نمی‌دانم. 🔹 این جسارت بود... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 💠 (قسمت ۶) 🔸 شما وقتی می‌خواهید به زمانه بیندیشید به چه می‌اندیشید؟ 🔹 موضوعِ‌اندیشه، خصلتی دارد و آن‌این‌که پرسش‌برانگیز است و صرفا این نیست که ما نمی‌دانیم. 🔸 شاید خیلی از چیزها باشند که نمی‌دانیم. بعضی‌چیزها برای ما مسئله نمی‌شوند و پرسش‌برانگیز نیستند. 🔹 من نمی‌دانم پشتِ‌این‌دیوار چه خبر است و برایم هم اصلا پرسش‌برانگیز نیست. باید دید چه چیزی پرسش‌برانگیز است. 🔸 آن، مساله‌ اندیشیدن است... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 💠 (قسمت ۷) 🔸 اگر زمانه، موضوعِ‌اندیشه باشد، باید پرسش‌برانگیز باشد. 🔹 پرسش، نسبتی با ما دارد و متعلق به من است. من را وقف و اسیر خودش می‌کند و فراخوان و دعوتی به سویِ‌خودش دارد، اما چرا؟ 🔸 این دعوتش نه علاقه‌مندیِ‌من به یک‌شیئ‌خاص است، بلکه مثل یک‌ موجودِمرموزی که خوابیده و از لابه‌لای هر رخدادی دارد خودش را به من نشان می‌دهد، این‌طور جلوه می‌کند... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 💠 (قسمت ۸) 🔸 اگر متفکر ما دکتر رضا داوری اردکانی باشد، به چه مساله‌ای می‌اندیشد؟ 🔹 یک‌کلمه هست که شما در آثارِ دکتر داوری بیش از هرکلمهِ‌دیگری، طنینش را می‌توانید بشنوید و آن «زمانه» است. 🔸 اگر مسائلی را هم پیش می‌کشد، آن‌مسائل را هم مظاهر زمانه می‌داند. 🔹 می‌گوید فوتبال مظهر زمانه ماست. شما می‌توانید به فوتبال نگاه کنید و زمانه‌تان را بشناسید... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
‌ ‌ 💠 یادداشتی به بهانه آخرین روز تدریس ▪️ (قسمت ۱) 👆🏻 عکس بالا مربوط است به آخرین روز تدریس عقائد.
‌ ‌ 🔺 باتوجه به آغاز سال تحصیلی جدید حوزه‌ها، به نظرم آمد به فضلای حاضر در کانال که بعضا از اساتید حوزه هستند پیشنهاد کنم این یادداشت را مطالعه کنند: ✍🏻 یادداشتی به بهانه آخرین روز تدریس ‌ ‌ ممنون می‌شوم پس از مطالعه نظر خود را به بنده منتقل کنید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌ 💠 (قسمت ۹) 🔸 ارسطو می‌گوید: فلسفه، علم به موجودِبالفعل است یا این بالفعل را اگر بخواهیم دوباره بخوانیم، می‌گوییم فلسفه علم به موجود در کار است. 🔹 موجود بماهوموجود که در فلسفه موضوع اندیشه است، این موجود و آن موجود نیست و کلی است ولی در کار است، یعنی در این شیءِخاص نیست که من بکاوم و بگویم این مثلا لیوان است. 🔸 به چه نحوی در کار است؟ نمی‌دانیم... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 💠 (قسمت ۱۰) 🔸 بیداریِ‌اندیشه آن‌لحظه‌ای رخ می‌دهد که من ملتفت می‌شوم چیزی در کار است و همواره و همه‌جا در کار است. 🔹 من با امورِ متکثر و پراکنده سر و کار ندارم. با امرِ واحدی سر و کار دارم اما آن امرِ واحد را نمی‌شناسم و دستم به آن نمی‌رسد. 🔸 غایب است و اصلا انگار از طریق غیاب دارد خودش را به من می‌شناساند، می‌گوید ببین که نیستم. 🔹 این یک بیداری است که دکتر داوری در کتاب «فلسفه چیست؟» آن را رفتن از فطرتِ‌اول به فطرتِ‌ثانی می‌گوید. 🔸 فطرتِ‌اول فطرتی آموخته و انس‌گرفته با اتفاقاتِ‌پراکنده است. فطرتِ‌ثانی، بیداری است... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 💠 (قسمت ۱۱) 🔸 اینکه ما کشف کرده‌باشیم که موجودِبالفعل، زمانه است، برایِ‌ما در کجایِ‌تاریخ‌مان رقم خورده‌؟ 🔹 این‌اواخر، هرچه از آقایِ‌دکترداوری می‌پرسند چه بخوانیم، می‌گوید بروید اشعارِ فارسی بخوانید. 🔸 شما اگر برگردید به شعرِفارسی، می‌بینید که ما پیوسته به آنچه در کار است به اسمِ‌زمانه می‌اندیشیم 🔹 مثلا خیام بخوانید یا فردوسی، حافظ یا سعدی؛ همین که فقط بخواهیم ابیات را شاهد بیاوریم، تمامی ندارد. 🔸 ما ایرانیان با مسئلهِ‌زمانه یعنی آنچه در زمان رخ‌می‌دهد روبه‌رو بوده‌ایم. زمانه در شاهنامه کجا خودش را نشان می‌دهد؟... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 💠 (قسمت ۱۲) 🔸 ما چه‌چیزی را می‌توانیم تغییردهیم؟ ما ایرانیان هرچه سنتِ‌اندیشه داریم، به بودنی و آنچه رخ می‌دهد اندیشیده‌ایم، یعنی آن را موضوعِ‌اندیشه دانسته‌ایم و با این اندیشه صاحبِ‌تاریخ شده‌ایم. 🔹 کارِ اندیشه معلوم‌کردنِ‌ چیزهایی که نمی‌دانیم نیست، خطرِآن‌ها و معنایِ‌آن‌ها است. ما نمی‌دانیم در قعرِدریا چه‌چیزهایی زندگی می‌کنند، اما احتمالا نهنگی است که سربرمی‌آورد و ما را می‌بلعد، یعنی همان قضایِ‌حتمی، نهنگی که هیچ‌وقت شکار نمی‌شود‌ بلکه شکارچی است. ما به کامِ‌او می‌افتیم. 🔸 «نهنگی هم برآرد سر خورد آن آبِ‌دریا را / چنان دریایِ‌بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون / چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمی‌دانم...»؛ 🔹 من نمی‌دانم، یعنی من تاب‌ می‌آورم ندانستن را، من اندیشمندم و آنجا چیزی چون زمانه آشکار می‌شود و من صاحبِ‌تاریخ می‌شوم. 🔸 اتفاقا همین‌جا نقطهِ‌جوشش و یافتن است و من "آن" یا وقتی پیدا می‌کنم. خبرِبد خبرِخوب است. بی‌تاریخی‌ای که ما در تاریخ معاصر داریم، این خبرِبد، همان خبرِخوب است و همان چیزی است که تو می‌توانی با تاب‌آوردنش صاحبِ‌امروز و اکنون باشی و صاحبِ‌تاریخ باشی... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌