eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.5هزار دنبال‌کننده
218 عکس
61 ویدیو
18 فایل
❖ سید علی روح‌الامین 》دکترای فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب 》درس‌خارج حوزه علمیه قم ❖ ارتباط: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است)
مشاهده در ایتا
دانلود
((كتيبه)) فتاده تخته سنگ آنسوی‌تر، انگار كوهی بود و ما اينسو نشسته، خسته انبوهی زن و مرد و جوان و پير همه با يكديگر پيوسته، ليک از پای و با زنجير اگر دل می‌كشيدت سوی دلخواهی به سويش می‌توانستی خزيدن، ليک تا آنجا كه رخصت بود تا زنجير ندانستيم ندايی بود در رويای خوف و خستگی‌هامان و يا آوايی از جايی، كجا؟ هرگز نپرسيديم چنين می‌گفت فتاده تخته سنگ آنسوی، وز پيشينيان پيری بر او رازی نوشته است، هركس طاق هر كس جفت چنين می‌گفت چندين بار صدا، و آنگاه چون موجی كه بگريزد ز خود در خامشی می‌خفت و ما چيزی نمی‌گفتيم و ما تا مدتی چيزی نمی‌گفتيم پس از آن نيز تنها در نگه‌مان بود اگر گاهی گروهی شک و پرسش ايستاده بود و ديگر سيل و خستگی بود و فراموشی و حتی در نگه‌مان نيز خاموشی و تخته سنگ آن سو اوفتاده بود شبی كه لعنت از مهتاب می‌باريد و پاهامان ورم می‌کرد و می‌خاريد يكی از ما كه زنجيرش كمی سنگين‌تر از ما بود، لعنت كرد گوشش را و نالان گفت:‌ بايد رفت و ما با خستگی گفتيم: لعنت بيش بادا گوشمان را چشممان را نيز بايد رفت و رفتيم و خزان رفتيم تا جايی كه تخته سنگ آنجا بود یكی از ما كه زنجيرش رهاتر بود، بالا رفت، آنگه خواند: كسی راز مرا داند كه از اين‌رو به آنرويم بگرداند و ما با لذتی اين راز غبارآلود را مثل دعايی زير لب تكرار می‌كرديم و شب شط جليلی بود پر مهتاب هلا ، يک ... دو ... سه .... ديگر پار هلا ، يک ... دو ... سه .... ديگر پار عرقريزان، عزا، دشنام، گاهی گريه هم كرديم هلا ، يک، دو، سه، زينسان بارها بسيار چه سنگين بود اما سخت شيرين بود پيروزی و ما با آشناتر لذتی، هم خسته هم خوشحال ز شوق و شور مالامال يكی از ما كه زنجيرش سبكتر بود به جهد ما درودی گفت و بالا رفت خط پوشيده را از خاک و گل بسترد و با خود خواند و ما بی‌تاب لبش را با زبان تر كرد ما نيز آنچنان كرديم و ساكت ماند نگاهی كرد سوی ما و ساكت ماند دوباره خواند، خيره ماند، پنداری زبانش مرد نگاهش را ربوده بود ناپيدای دوری، ما خروشيديم بخوان!‌ او همچنان خاموش برای ما بخوان! خيره به ما ساكت نگا می‌كرد پس از لختی در اثنايی كه زنجيرش صدا می‌کرد فرود آمد، گرفتيمش كه پنداری كه می‌افتاد نشانديمش بدست ما و دست خويش لعنت كرد چه خواندی، هان؟ مكيد آب دهانش را و گفت آرام نوشته بود همان كسی راز مرا داند كه از اين‌رو به آرويم بگرداند! نشستيم و به مهتاب و شب روشن نگه كرديم و شب شط عليلی بود 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 مهدی اخوان ثالث ‌ ‌ ‌ ‌
@varastegi_ir01 مجال (فصل هم‌سخنی با هایدگر).mp3
زمان: حجم: 19.36M
‌ ‌ 🎙 ▪️ فصل: هم‌سخنی با هایدگر ▪️ قسمت اول با موضوعات: + انس با مرگ در تفکر هایدگر + انسان عین مرگ است و با مرگ آزادی معنا می‌یابد + زندگی خصوصی متفکران اهمیتی ندارد + متفکر حقیقی، «شخصیت» ندارد + رفتار و زندگی عادی متفکر نتیجه تفکرش نیست + «وقت» تفکر بالاتر از مقام فضیلت و رذیلت + تفکر تابع منطق نیست بلکه منطق فرع بر تفکر خاص ارسطوست + انس و همزبانی با فلاسفه لازمه عبور از متافیزیک + آیا ما میتوانیم با هایدگر همسخن بشویم؟ + هم‌سخنی غیر از تقلید است + فهم کلمات هایدگر قبل از حصول همزبانی با او ممکن نیست + هایدگر مقیم جنگل سیاه بود + تفکر هایدگر عین پروای آینده است 🎧 کانال مجال در کست‌باکس: castbox.fm/ch/4997367 🔺 @varastegi_ir ‌ ‌ برچسب‌ها:
‌ 🎥 مستند رابطه‌ی انیمیشن‌های میازاکی با تفکرات مارتین هایدگر ⏱ زمان: ۳۶ دقیقه 📥 دانلود از سایت وارستگی: 👉🏻 https://varastegi.ir/2854 ‌ ‌ ‌ ‌
@varastegi_ir 08 درباره غرب.mp3
زمان: حجم: 41.83M
🎙 متن‌خوانی و گفت‌و‌گو با محوریت کتاب «درباره غرب» دکتر داوری‌اردکانی ▪️ جلسه هشتم (نسبت شرق‌شناسی و علم مدرن با استعمار غربی) 📍 قم المقدسه 🗓 ۳۰ دی ۱۴۰۳ ⏱ ۸۶ دقیقه 👥 باحضور آقایان: غنائی، کریمی، ناظمی، زارعی، غلامی و روح‌الامین 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📥 آرشیو صوت جلسات: https://B2n.ir/u02286 ‌ ‌
🔻حلقه متن‌خوانی و گفتگو با محوریت کتاب «درباره غرب» دکتر داوری‌اردکانی در روزهای یکشنبه و سه‌شنبه هر هفته برگزار می‌شود: 🏷 جلسه نهم 🗓 سه‌شنبه ۲ بهمن‌ماه ⏱ ساعت ۱۸:۳۰ 📍قم المقدسه، بلوار الغدیر، کوچه ۱۰، ساختمان مفید، طبقه پنجم 👥 گروه هماهنگی و اطلاع‌رسانی: https://eitaa.com/joinchat/1338639038Cd26eb8429c 📥 آرشیو صوت جلسات: https://B2n.ir/q05666 ‌ ‌
@varastegi_ir09 درباره غرب.mp3
زمان: حجم: 42.99M
🎙 متن‌خوانی و گفت‌و‌گو با محوریت کتاب «درباره غرب» دکتر داوری‌اردکانی ▪️ جلسه نهم (راه دشوار تجدد) 📍 قم المقدسه 🗓 ۲ بهمن ۱۴۰۳ ⏱ ۸۹ دقیقه 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی 📥 آرشیو صوت جلسات: https://B2n.ir/u02286 ‌ ‌
๛ وارستگی ๛
#مباحثات_کانال #درباره_غرب 🎙 متن‌خوانی و گفت‌و‌گو با محوریت کتاب «درباره غرب» دکتر داوری‌اردکانی ▪
👆🏻انتهای این جلسه درباره مرگ اندیشی هایدگر صحبت کردیم. متن زیر در همین رابطه از علامه طباطبایی تقدیم می‌شود:
‌ ‌ 💠 ما يشاهده الإنسان يوم القيامة موجود حاضر الآن 🔸 و لعمري لو لم يكن في كتاب الله تعالى إلا قوله: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» لكان فيه كفاية إذ الغفلة لا تكون إلا عن معلوم حاضر، و كشف الغطاء لا يستقيم إلا عن مغطى موجود فلو لم يكن ما يشاهده الإنسان يوم القيامة موجودا حاضرا من قبل لما كان يصح أن يقال للإنسان إن هذه أمور كانت مغفولة لك، مستورة عنك فهي اليوم مكشوف عنها الغطاء، مزالة منها الغفلة. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 علامه طباطبایی 📚 المیزان ج۱ ص۹۳ ‌ ‌ ‌ ‌
فهم بشر جدید از خود.MP3
زمان: حجم: 28.11M
‌ ‌ 🎧 عنوان: فهم بشر جدید از خود 🎙 استاد طاهرزاده ⏱ ۳۹ دقيقه ▪️ نشستی دوستانه با اعضای هیئت تحریریه مجله «سوره» 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ ❓سوال: در مورد حضرت اباذر در روایت دارد که «لَو عَلِمَ أَبُوذَر مَا فِي قَلبِ سَلمان لَقَتَله» (اگر اباذر آنچه در قلب سلمان است را می‌دانست، او را می‌کشت) چرا اباذر سلمان را تکفیر می‌کرد؟ بر چه اساسی؟ 🔸 جواب: چون ابوذر در یک پایه‌ای از ایمان است و از یک راه رفته است، ابوذر صدق داشت، گذشت داشت، دنیاگریزی داشت و راه‌های خاص برای رفتن داشت و سلمان‌ معنای دیگری و راه دیگری است. جناب سلمان با علم و با معارف رفته است و روشن شده است. 🔹 سلمان جنب اهل بیت (علیهم السلام) قرار دارد و همه‌ی مسائل را می‌داند اما جناب اباذر با زهد و با دنیاگریزی رفته است، این حالات خود را دارد، آن حالات خود را دارد. جناب اباذر این نوع حرکت را نداشته است. 🔸 هر کدام در پله‌ای از ایمان قرار داشتند و نسبت پله‌ی هشتم ایمان تا دهم نسبت بین هشت تا ده نیست که بگوئیم دو پله فاصله است بلکه نسبت بین هر پله نسبت بین زمین و آسمان است که این بخشی از پله‌ی آن است. در این مقایسه خیلی خلط است. 🔹 با این چینشی که بعضی بین مراتب ایمان می‌کنند ما فکر می‌کنیم بین کسی که در مرتبه هشت است، با آن کسی که مرتبه نُه گفته اند یک عدد فاصله است که فقط کافی است پای خود را از این‌جا بردارد و آن‌جا بگذارد؛ این نیست. آنکه در یک مرحله بالاتر است یک شخصیت دیگری است، ابزار حرکتی او ابزار دیگری است. 🔸 این روایت نمی‌گوید که اگر اباذر سِیر می‌کرد و در حد سلمان می‌رسید او را می کشت؛ نه بلکه می گوید اگر اباذر یک دفعه سر خزینة الجواهر حضرت سلمان می‌رسید آن وقت برای او قابل تحمل نبود. چون که از حد خود دارد به آن‌جا نگاه می‌کند؛ لذا برای او مشکل می‌شود، یعنی از پایه‌ی هشتم یک سِری جواهرات سلمانی را می‌بیند و لذا اذیت می‌شود. همین یک پایه کافی است که عدم تحمل را از دانی به عالی موجب بشود. 🔹 اصلاً رسیدن به خدا «بعدد أنفاس الخلائق» (به تعداد مخلوقات الهی) راه دارد. او راه دیگری داشته است و این راه دیگری دارد. اهل بیت این مطلب را نسبت به مقام سلمانی مدام اشاره می‌کردند. حضرت ابوذر هم بزرگ بوده اما او یک نوع از میوه‌ی این شجره‌ی طیبه است ولی سلمان یک چیز دیگر است، یک سبک دیگر است، داشته‌های او چیزهای دیگر است، راه او راه دیگری بوده است، نصیب او، بلندی روح او خیلی متفاوت بوده است. 🔸 این روایت از روایات پیچیده اهل بیت (علیهم السلام) است که خود آن ترجمه و تفسیر می‌خواهد ولی این را می‌خواهم عرض کنم که مسیر حرکتی این دو (اباذر و سلمان) [که فرض شد یکی در پایه هشتم و دیگری نهم است] از پایه‌ی یکم تا پایه‌ی هشتم کاملا با هم مشترک نیستند بلکه او از پایه‌ی یکم یک مسیر رفته است و این از پایه‌ی یکم یک مسیر دیگر رفته است. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ‌ ‌ ‌