eitaa logo
๛ وارستگی ๛
1.4هزار دنبال‌کننده
219 عکس
61 ویدیو
18 فایل
❖ سید علی روح‌الامین 》دکترای فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب 》درس‌خارج حوزه علمیه قم ❖ ارتباط: @alirooholamin (نقل مطالب، با ذکر لینک کانال بلامانع است)
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ‌ 🔸 فهم عادی و متعارف و همین‌طور فهم سنتی فلسفی، "بودن" را در معنای بالفعل بودن یا پیش دست بودن می‌فهمد و به همین دلیل "وجود" در چنین نگرش‌هایی نیست می‌نماید و پرسش از آن پرسشی زائد و سرگرمی با کلمات دانسته می‌شود. 🔹 قلمرو "هست‌ها" منحصر در قلمرو موجودات دانسته می‌شود و غیر از طبیعت، انسان و خدا چیز دیگری نمی‌تواند وجود داشته باشد. 🔸 پرسش از وجود و قدم گذاشتن در راه تفکر در باب وجود محفوظ مانده برای اندک کسانی است. 🔹 دشواری چنین امری در قالب‌های کلی ذهن و تفکر ماست که نمی‌تواند از عادات مأنوس خود رهایی یابد. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 ورای موجود، ولی نه جدای از آن، بل پیش از آن دیگری‌ای هست که روی می‌دهد. در میان موجودات به طور کلی، گشوده‌گهی هست. روشنگاهی هست. با رجوع به موجود اگر بیندیشیم، از هر موجود موجودتر است. این میان گشوده محاط به موجود نیست، بلکه میانِ روشن کننده، چنان چون عدم که از آن نمی‌توانیم گفت که می‌شناسیم، هرچه را که هست در بر می‌گیرد. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 مارتین هایدگر 📗 سرآغاز کار هنری ▪️ ترجمه پرویز ضیاءشهابی ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 فرمود: «نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم». در این تاریخ است که بشر امروز نه می‌تواند در دیروز خود حاضر باشد و با امثال شیخ بهائیِ بزرگ هم پیاله شود و نه می‌تواند در فردایی که معلوم نیست چه فردایی است، حاضر گردد. 🔹 آیا این همان سخن جناب نیچه نیست که فرمود باید در دهانۀ آتشفشان منزل کرد؟ 🔸 چرا گمان می‌کنیم باید در این آخرین زمان، سر و سامانی داشته باشیم؟... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 استاد طاهرزاده ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 به زیبایی زندگیِ آخرالزمانی باید اندیشه کرد که چگونه انسان باید در دل طوفانی از کفر و ایمان، خود را تجربه کند؟... 🔹 کفرِ کفر که گویا پرّه کاهی شده است در دل طوفان بدون هیچ تکیه‌گاهی و ایمانِ ایمان آن‌گاه که خبر شهادت سید حسن نصرالله و یا شهید سنوار را می‌شنود و تازه، به ایمانِ خود ایمان می‌آورد. 🔸 و این‌جا است که باید در دل این طوفان گرفتار زندگی‌های معمولی نبود، هرچند باید مانند انسان‌های معمولی زندگی کرد. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 استاد طاهرزاده ‌ ‌
🔸 همين كه به گفتن آن ذكر مشغول شدم گويا در درون، مرا در يک جلسه‌ى مذاكرات علمى قرار دادند! زبانم ذكر مى‌گفت و به بركت آن ذكر شريف در قلبم فعل و انفعالات عجيبى صورت مى‌گرفت. 🔹 ابتدا مفهوم مرگ را عرضه كردند. من خيال مى‌كردم آنچه كه انسان بيش از هر چيز ديگر به آن يقين دارد مرگ است؛ زيرا هر مسلمان و يا كافرى بالحسّ مى‌داند و مى‌بيند كه مردن حق است، 🔸 ولى وقتى گفته شد كه انسان مى‌ميرد متوجه شدم در عين حال كه اين معنا را قبول دارم، لكن گويا در وجودم فرد ديگرى هست كه مردن را باور نكرده است؛ لذا دريافتم كه در واقع مرگ را اصلاً قبول ندارم! 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 مرحوم آیت‌الله یعقوبی ‌ ‌
🔸 با غلبه ارزش‌های غربی که منشأ بشری دارد، آدمی از مرتبه خود دور شده و در غفلت فرو رفته، نجات از این وضع با زهد و تهجد و طی مقامات میسر نیست و این مراد با سعی و جهد حاصل نمی‌شود 🔹 و گاهی باید این سعی و جهد به شکست بینجامد، تا در سیاهی شکست به انتظار کوکب هدایت سر کنیم... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 دکتر داوری‌اردکانی ‌ ‌ ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 می‌پرسند که هنر چیست و به چه کار می‌آید. این سؤالی است که به آسانی نمی‌شود به آن جواب داد. 🔹 اگر از من بپرسند، جواب می‌دهم که هنر به هیچ کار نمی‌آید، اما چیزهایی که به کار می‌آید چیزهای عادی و معمولی است. 🔸 چیزهایی هست که به کار نمی‌آید، یعنی وسیله نیست، اما اگر نباشد چه هست؟ چیزهایی هست که شرط بودن بسیاری چیزهاست اما به کاری نمی‌آید. 🔹 اینکه چیزی به کار می‌آید معنی‌اش این است که من چکار می‌توانم با آن بکنم، من چطور می‌توانم مصرفش کنم. 🔸 هنر را اگر می‌خواهید مصرف کنید، باید بدانید که هنر تسلیم مصرف کننده نمی‌شود، مصرف شدنی نیست، مگر هنر نازل، مگر شبه هنر. 🔹 شبه هنر را ما مصرف می‌کنیم، ولی هنر را مصرف نمی‌کنیم، هنر را نمی‌توانیم مصرف کنیم... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 دکتر داوری‌اردکانی ‌ ‌ ‌ ‌
@fotuhatفهم، محفل فصوص، سها، ج1.mp3
زمان: حجم: 7.66M
🎧 🔮 💠 عنوان: اسارتِ فهمِ ذهنی ⏳۱۲ دقیقه 🎙 🔬برش کوتاهی از جلسه اول محفل فصوص 🎬 جملاتی از این صوت به شرح ذیل است: ✅ دغدغه عرفان مسئله رویت است. ✅ در نسبت با کلمات عرفا وادی ما وادی حیرت است ✅ وقتی تو در صدد فهم قرآن یا فهم کلام عرفا برآیی آن را تکذیب می‌کنی ✅ ما در دوره ای زندگی می‌کنیم که اساسش بر فهمیدن است و اگر همدیگر را نفهمیم نسبتی با هم نداریم ✅ فهم برای این است که من به شما در ذهن خودم جا بدهم ✅ «سلمُ لمَن سالَمکم و حربٌ لمن حاربکم» عبور کردن از فهم است. ✅ اینکه بگوئیم «فصوص به ما چه می‌خواهد بگوید؟» همین ارتباط ما را با فصوص از بین می‌برد ✅ با فهم، انسان خود را کنار می‌گذارد ✅ هر جا بفهمی تو همان‌جا هستی
‌ ‌ 🔸 آیا وقتی ایمان به غیب می‌آوریم یعنی آگاهی به غیب پیداکردیم؟ خیر... 🔹 همیشه غیب، غیب است. غیب که از غیب بودن در نمی‌آید... 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 استاد طاهرزاده ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 فرمود: «نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم». این قصۀ همۀ ما (که می‌توانید آن را بشر جدید بنامید)، در این تاریخ است که نه می‌تواند در دیروز خود حاضر باشد و با امثال شیخ بهائیِ بزرگ هم پیاله شود؛ و نه می‌تواند در فردایی که معلوم نیست چه فردایی است، حاضر گردد. 🔹 بنده نام این نوع حالت را چنین می‌دانم که فرمود: «دوست دارد یار این آشفتگی» 🔸 گمان دارم آنانی که در جستجوی نسبت خود با پیامبری می‌خواهند باشند که قصۀ او با «إقرأ» شروع شد، خواندن چیزی که چیز مشخصی نبود مگر آن‌که تنها با خواندن شروع شد و قرآن در همان خواندن به ظهور آمد... آری! نمی‌توان نسبت با چنین پیامبری و با چنین حضوری بیگانه بود. 🔹 آیا این همان سخن جناب نیچه نیست که فرمود باید در دهانۀ آتشفشان منزل کرد؟ چرا گمان می‌کنیم باید در این آخرین زمان، سر و سامانی داشته باشیم؟ 🔸 بنده مکرراً به این غزل جناب عطّار نظر دارم که می‌فرماید: دی زاهد دین بودم، سجاده نشین بودم ز ارباب یقین بودم، سر دفتر دانایی ترسا بچه ایم افکند از زهد به ترسایی اکنون من و زنّاری در دیر به تنهایی امروز دگر هستم، دُردی کشم و مستم در بتکده بنشستم، دین داده به ترسایی نه محرم ایمانم، نه کفر همی دانم نه اینم و نه آنم، تن داده به رسوایی دوش از غم فکر و دین، یعنی که نه آن نه این بنشسته بدم غمگین، شوریده و سودایی ناگه ز درون جان، در داد ندا جانان کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی پس گفت در این معنی، نه کفر نه دین، اَوْلی بر شو تو ازین دعوی گر سوخته مایی 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ✍🏻 استاد طاهرزاده ‌ ‌
‌ ‌ 🔸 در فلسفه اسلامی از وجود در مقابل ماهیت یاد می‌شود اما در نهایت به واسطه تاثیر عرفان، وجود بعضا معادل با بالفعل بودن در نظر گرفته نمی‌شود. این که در نهایت از وجود در فلسفه اسلامی و به خصوص در فلسفه ملاصدرا چه مراد می‌شود در جای خود اهمیت دارد. 🔹 در نگاه رایج، وجود در مقابل ماهیت معنایی جز فعلیت و خارجیت و محسوسیت (در مقابل معقولیت) نمی‌تواند داشته باشد. 🔸 اگر از یک موجود، ماهیت یا صورت معقول آن را کنار بگذاریم چه باقی می‌ماند؟ فلسفه اسلامی همین را وجود می‌خواند در حالی که در نگاه هایدگر وجود هرگز معادل با موجودِ منهای ماهیت نیست. 🔹 هایدگر نه قائل به اصالت وجود _وجود در مقابل ماهیت_ و نه به اصالت ماهیت است؛ البته او وجود را شرط ناپوشیدگی و ظهور هر آنچه هست می‌داند اما این وجود، وجودِ در مقابل ماهیت نیست بلکه همان وجود پیشامتافیزیکی و در معنای فوسیس و الثیاست. 🔺 @varastegi_ir ๛ وارَستِگی ‌ ‌ ‌ ‌