eitaa logo
زندگی با کتاب🤓
362 دنبال‌کننده
515 عکس
63 ویدیو
31 فایل
بیشتر از انچه میخوانید #فکر کنید.🤓 اگر به صرف خواندن عادت کنید،در بین متنها وسطرها محدود می شوید. آن وقت نوآور نمی شوید. #زندگی_با_کتاب راه ارتباطی 🌐 @Ketabdar_alzahra حرف شما https://abzarek.ir/service-p/msg/1895518
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 برشِ اول از کتاب قارهٔ سبز ولنتينوس کشیشی مسیحی بوده که در قرن سوم و در زمان امپراطوری کلادیوس دوم خدمت می کرده است. کلادیوس دریافت مردان مجرد از آنجا که همسر و خانواده ای ندارند، نسبت به مردان متأهل که حاضر به ترک همسر و خانوادهٔ خود نبودند، بیشتر به سربازی روی می آورند و سربازانِ بهتر، کارآمدتر و جنگجوتری هستند. از این رو در دوران جنگ، ازدواج را برای مردان جوان غیرقانونی و ممنوع اعلام کرد. ولنتاین که این حکم را ناعادلانه و ظالمانه می پنداشت، از فرمان کلادیوس سر باز زد. او مخفیانه عشاق جوان را به عقد یکدیگر در می آورد. هنگامی که عمل ولنتاین برملا شد، کلادیوس حکم اعدام وی را صادر کرد. در واقع در چنین روزی انسانی جان خود را در راه بقای عشق و سنت حسنهٔ ازدواج از دست داد. هر روزی فلسفهٔ خود را دارد. ای کاش تمام روزهای سال، روز عشق باشد؛ اما آنچه مهم است، آداب این روز است که در اروپا بسیار متفاوت با ایران بوده است. من براساس مشاهدات عینی خود در ایران، اولین سالی که روز ولنتاین در آلمان بودم انتظار داشتم شور و هیجان خاصی در این روز برپا شود و حداقل چند برابر ایران؛ اما در کمال تعجب دیدم از آن شور و حالی که در روز ولنتاین در ایران دیده بودم، آنچنان خبری نیست! حتی عشاق هم هدایای گران به یکدیگر نمی دادند؛ بلکه در این روز کار دستی خود را که با عشق و احساس تهیه اش کرده بودند، اعم از یک کارت، یک عروسک پارچه ای، یک دفترچه یادداشت، یک نقاشی و... به عنوان هدیهٔ روز عشق و به پاس و یاد زحمات ولنتینوس به محبوبشان می دادند. معمولاً هم در بین نوجوانان به چشم می خورد؛ اما حال و هوای شهر عوض نمی‌شد؛ برعکسِ ایران که در چنین روزی در مراکز خرید به هر جا نظر می اندازیم، رنگ قرمز و عروسک‌های خرسی و جعبه های قلبیِ پر از شکلات و پاستیل و... در معرض دید رهگذران خودنمایی می کند. برنامه های تلویزیون آلمان هم این روز را خیلی برجسته نشان نمی دهند؛ در حالی که شبکه های ماهواره ایِ فارسی زبان آن را با آب و تاب به تصویر می کشند! من بارها از زبان بینندگان این شبکه ها در ایران شنیده بودم که با حسرت می‌گفتند وای! روز ولنتاین در غرب چه با شکوه است و چه حال و هوایی دارد آنجا! در صورتی که باز هم حقیقت ماجرا آن چیزی نبود که رسانه ها به ما نشان می دادند. خلاصه، دوباره به این نتیجه رسیدم که ما از آنان در فرهنگ اقتباسی شان جلوتر افتاده ایم! @zendegibaketab
📝 برشِ دوم از کتاب قارهٔ سبز وقتی به قسمت های شمال شهر و پاساژها رفتم، دیگر احساس کردم تحولی اساسی رخ داده است. آنچه مشاهده کردم این بود که وضعیت کنونی پوشش و حیا در گروهی از بانوان کشورمان که به حجاب توجه کافی ندارند و بعضاً ستایشگر دنیای غرب اند، حتی با وضعیت زنان اروپا غیر قابل مقایسه است! در اروپا زنان اغلب قصد ابراز جاذبه‌های جنسیتی را در جامعه ندارند؛ بلکه پوشش آن ها عموماً از فرهنگشان نشئت گرفته است و در ساده زیستی و نداشتن تبرج ریشه دارد. آنان در اکثر موارد قصد خودنمایی ندارند؛ همچنین آنچه در کشور ما از لحاظ زیبایی ارزش دانسته می شود، در اروپا ضد ارزش است. به طور مثال خانمی که به کاشت ناخن و طراحی آن مبادرت می کند، در جامعهٔ اروپایی زن متخصص و کارآمد محسوب نمی شود؛ زیرا آنچه با دیدن چنین صحنه ای به ذهنِ مخاطب اروپایی متبادر می شود، آن است که این زن بخش اعظم وقت خود را در آرایشگاه می گذرانَد و از جایگاه شغلی و دغدغه هایی چون ضیق وقت و غیره برخوردار نیست؛ به همین علت در اروپا خانم هایی که در سن بازنشستگی و فراغت به سر می برند، بیشتر از جوانان کشور به این امور توجه دارند در واقع اوقات فراغت خود را در سن بازنشستگی در مراکز آرایشی می گذرانند نه در سن جوانی. نیروی جوان و کارآمد جامعه وقت گران بها و دستمزد زحمات خود را صرف چنین اموری نمی کند. در نهایت فهمیدم آنان که شیفتهٔ فرهنگ غرب شده اند، نمی دانند زنان اروپا وقت و هزینهٔ خود را در مراکز آرایشی و کلینیک های زیبایی جراحی و پاساژها صرف نمی کنند. آن ها ساده زندگی می کنند و زیبایی‌شان در سادگی آنان است. بعضی از رفتارها حتی برای طبقهٔ اصیل جامعه اروپایی ضد ارزش محسوب می شود؛ مثلاً روزی در خیابان با یکی از دوستان آلمانی‌ام که پدرش قاضی بود، راه می رفتیم که دوست او را دیدیم. او دختری بود که ناخن کاشته بود و ناخن هایش طراحی داشت و روی بازویش تاتو زده بود. بعد از اینکه از او خدا حافظی کردیم، دوستم گفت مریم، این دوست صمیمی من نیست. او از طبقهٔ پایین جامعه است. دربارهٔ حال و هوای خانواده اش توضیح داد و گویا سعی می کرد او را به دلیل وضعیت ظاهری اش به خود منتسب نداند! با لبخند گفتم منظورت را متوجه شدم. همه ما ممکن است دوستان و آشنایانی از طبقات و گروه های مختلف جامعه با ویژگی های مخصوص به خودشان داشته باشیم. احتیاجی به توضیح نیست. در واقع با این پاسخ سعی کردم از اضطراب او که در اثر ملاقات دوستش پیدا کرده بود، بکاهم؛ اما در دل با خود گفتم بسیاری از مردم کشور من تصور می‌کنند بیشتر خانم ها در اروپا این گونه اند و بعضاً داشتن چنین ظاهری را نشانهٔ تجدد می دانند؛ همان ظاهری که برای دوست من مایهٔ آبروریزی شده بود. او دختر خانواده‌ای اصیل و تحصیل کرده با موقعیت عالی اجتماعی و مالی بود؛ اما لباس های بسیار ساده و پوشیده ای بر تن می کرد و هرگز ندیده بودم آرایش و لاک و... داشته باشد. @zendegibaketab
برش سوم کتاب قاره سبز رو فردا تقدیمتون میکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سلام صبحتون بخیر ✨ .
. امام علی علیه السلام🧡 هرکس با کتاب ها آرام گیرد هیچ آرامشی را از دست نداده است. 📚|@zendegibaketab .
. سوخت موشک جوانی🚀 توصیه های شگفت انگیز آقا که می‌تواند ما را زودتر به مقصد برساند 😌💪 📚|@zendegibaketab .
📝 برشِ سوم از کتاب قارهٔ سبز وقتی به همراه یکی از دوستان ایرانی‌ام که به تازگی باردار شده بود، به عنوان مترجم به دکتر مراجعه کردم، دکتر متخصص زنان و زایمان گفت شما باید به ماما مراجعه کنید نه من؛ چون مشکلی ندارید و باید سیر طبیعی دوران بارداری را طی کنید. اگر سؤالی داشتید یا مشورتی خواستید، به ماما مراجعه کنید. هر دوی ما که از روند کار پزشکان ایران در این خصوص مطلع بودیم، گفتیم برای سونوگرافی یا غربالگری چطور؟ با تعجب نگاه کرد و گفت این کارها برای چیست؟ اگر مشکلی وجود نداشته باشد، همهٔ خانم ها احتیاج به این موارد ندارند. بارداری یک روند طبیعی است که با حداقل دخالت باید طی شود. گفتیم برای سزارین چطور؟ می توانیم برای تاریخ زایمان به شما مراجعه کنیم؟ این دفعه خودکارش را روی میز گذاشت و گفت چرا شما از حالا فکر می کنید باید تحت جراحی اورژانسی قرار بگیرید؟ شاید اصلاً چنین ضرورتی نباشد. من که هر چه خانم باردار می گفت، عیناً ترجمه می کردم، گفتم به غیر از ضرورت نیز می خواهند سزارین شوند. خانم دکتر که انگار خیلی ناراحت شده بود، گفت اینجا پزشک است که ضرورت را تشخیص می دهد و تصمیم می گیرد. شما در این خصوص اختیاری نداری. بیمه هزینه را تقبل نخواهد کرد و هر پزشکی نیز به خواست شما تمکین نمی‌کند. حداقل در این شهر چنین چیزی مرسوم نیست! شما این اختیار را دارید که بگویید می خواهید در بیمارستان زایمان طبیعی داشته باشید یا در منزل خودتان نیروی اورژانس اعزام شود. در بیمارستان نیز ماما به امر زایمان شما کمک خواهد کرد نه پزشک متخصص. راستش من و دوست باردار هر دو متعجب به خانم دکتر نگاه می کردیم. ایشان نیز که متوجه انتظار و سطح توقع ما شده بود، بیشتر توضیح داد. از عواقب و عوارض جراحی سزارین در موارد غیر ضروری گفت تا مباحث اقتصادی و سیاست های کلان بیمه.... گفت اگر در طول بارداری تغذیه و فعالیت مناسب داشته باشید و توصیه نامه های ماما را مطالعه کنید و به کار بندید، زایمان آسانی خواهید داشت. خانم باردار که ماه های اول بارداری را می گذراند و گویا ترسیده بود یا شوکه شده بود به اعتراض به دکتر گفت دفعهٔ قبل که برای چکاپ آمده بودم و از شما خواستم که قرص ضد بارداری برایم بنویسید، گفتید شامل بیمه نمی شود و هزینهٔ خرید قرص از داروخانه مبلغ گزافی بود. گویا شما به جای بیمار به فکر منافع بیمه هستید! خانم دکتر با خونسردی گفت برای دختران زیر بیست سال یا خانم هایی که برایشان ضرورت داشته باشد، قرص ها در نسخه نوشته و با بیمه حساب می شود؛ اما خانمی در سن شما با سلامت کامل در سن باروری به سر می برد و به مصلحتش نیست که از قرص های هورمونی استفاده کند. وقی ناخودآگاه چشمم به تابلو و تمثال مریم مقدس و حضرت مسیح در مطب افتاد، به خانم باردار گفتم نه اشتباه نکن. این دکتر بیش از آنچه به فکر منافع بیمه باشد، تحت تأثیر تفکر مسیحیت است که بارداری را امر مقدسی می داند. شاید هم برای رشد جمعیت کشورشان چنین دستوری از سوی وزارت بهداشت دریافت کرده اند. جالب اینکه بعد از ماه چهارم بارداری حتی به بهانهٔ نقص جنین، سقط قانونی نیست. به همین علت، تمایلی به غربالگری هم ندارند؛ زیرا در برخی از نتایج غربالگری، جنین مشکوک به نقص است؛ اما بعد از تولد، طفل سالم به دنیا می آید. سونوگرافی برای تعیین جنسیت هم در آلمان مرسوم نیست. خلاصه، بعد از حرف و حدیث هایی که بین خانم باردار و دکتر پیش آمد، گفتم به نظرم یا خودت را با شرایط زایمان در این کشور وفق بده یا تا دیر نشده برای زایمان به ایران برو. گفت خیلی ها آرزو دارند نوزادشان اینجا به دنیا بیاید؛ آن وقت من به ایران بروم؟ با خنده گفتم ببخشید اصلا حواسم به امتیاز محل تولد در سرزمین رؤیاها نبود! گفت چاره ای ندارم. برای آیندهٔ کودکم این درد را تحمل می کنم. گفتم اگر با توضیحات پزشک قانع شده بودی که برای سلامتی خودت و نوزاد زایمان طبیعی انجام دهی، قابل تحسین بود؛ اما حالا با این توضیحات درد روی درد است. در دل گفتم علاوه بر درد زایمان، درد فقر فرهنگی، درد از خودبیگانگی ملی، درد خود ناباوری، درد بیگانه پرستی و هزاران درد دیگر در این قرار ترجمه نهفته. 📚|@zendegibaketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. کتاب خوشبختی✨ قرآن یک اقیانوس عظیم است هرچه بیشتر جلو بروید تشنه تر می‌شوید؛دل شما روشن ترمیشود. @zendegibaketab .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا