eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
18هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی از غسالخونه تا برزخ
#باز_نشر 🔉شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔉تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📣 جلسه دوازدهم
@taalei_edu13_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
زمان: حجم: 35.57M
🔉شرح و بررسی کتاب 🔉تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📣 جلسه سیزدهم * روایت امام علی علیه السلام در مورد ماندن در دنیا * عظمت آیت الله بهجت و دست نخوردن فطرت کودکی ایشان * اعمالی که باعث پاک ماندن انسان می‌شوند. * خواب دیدن بچه کوچک در خواب * یکی بودن پرونده مادر و کودک نزد خداوند * معامله امام خمینی با عروسش * پاداش نوشیدن شیر توسط نوزاد * گفتن یک لا اله الا الله * آیا آرزوی مرگ‌ کنیم؟! * توصیه‌های ناب آیت الله کوهستانی * پیش فروش شدن تمام وقت آیت الله بهجت * سخنان امام خمینی ره در مورد مشاهده پرونده اعمال توسط امام زمان ⏰ مدت زمان: ۸۶:۲۲ 📆1399/11/18 ❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508 🔔@Aminikhaah_Media .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
📝📝📝 📌 یکی از دوستانم که تجربه برون‌فکنی داشت تعریف می‌کرد: به همراه راهنمایم در یک محیط کاملا سفید پرواز می‌کردیم و به همه جا سر می‌زدیم. حال بسیار خوبی داشتم و همه چی عالی به نظر می‌رسید. وقتی به پایین نگاه کردم تعدادی زیادی آدم دیدم که همه لباس سیاه به تن داشتند، آنها بسیار غمگین و افسرده بودند و به نظر می‌رسید آن‌ همه زیبایی را نمی‌بینند. من در آن لحظه با خودم گفتم: «این آدمها چقدر ناآگاه هستند که غمگین و افسرده‌اند» در آن لحظه من آگاه بودم که در این جهان هیچ دلیلی برای غمگین بودن وجود ندارد. بعد به مکانی رفتیم که راهنمایم گفت اینجا متعلق به توست. مکانی بسیار زیبا و پر نور بود، احساس راحتی کاملی داشتم. برایم میوه آوردند و من مشغول خوردن شدم، میوه‌ها کامل نبودند، بلکه برش‌خورده و آمادۀ خوردن بودند، انقدر خوشمزه و خوش‌طعم، که من نگران تمام شدنشان بودم. با وجود آنکه جایم فوق‌العاده زیبا بود و حس خوبی داشتم، این را درک کردم که بهتر از این هم می‌توانست باشد. آهی کشیدم و با حسرت از راهنمایم پرسیدم: اگه من کارهای بهتری در زندگیم انجام می‌دادم، آیا اینجا بهتر از این می‌شد؟ راهنمایم جواب داد: تو در طول زندگی‌ات حتی اگر فقط از یک کلمۀ بهتر استفاده می‌کردی، اینجا زیباتر و کامل‌تر از این بود! http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
📝📝📝 📌 یکی از دوستانم که تجربه برون‌فکنی داشت تعریف می‌کرد: به همراه راهنمایم در یک محیط کاملا سفید
یک کلمه بهتر اینجا زیباتر و کاملتر بود🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀😔😔😔 روز حشر روز حسرته به خاطر همین چیزا اونموقع پرده ها میافته همه چیز نمایان میشه انگشت حسرت میگزی میگی وااااای دل غافل چراااااا اینکارو نکردم جایگاهم بالاتر بره؟ چرااا اونکارو کردم که جایگاهمو اورده پایین؟ خدایا روز حسرت رو بر ما اسان بگردان 🙏🙏🙏🙏
دعای اموات همه گره‌های زندگی‌ام را باز کرده است حرف که به دعا می‌رسد، کنجکاو می‌شوم که بدانم در هنگام غسل میت با خودش چه عهدی می‌کند که می‌گوید: ببین، به نظر من دعای اموات بیش از زنده‌ها می‌گیرد. برای همین، همیشه از آن‌ها می‌خواهم برایم دعا کنند. مثلا دخترم دچار مننژیت مغزی شده بود. می‌دانی که کسی از این مریضی جان سالم به درد نمی‌برد اما حالش خوب شد. هر وقت گرفتار باشم، به امواتی که غسل می‌دهم می‌گویم برایم دعا کنند. خیلی زود گره باز می‌شود. باور نداری، امتحان کن! تو هم برای اموات نذر و دعا کن. خانم دولتی اهل خواندن دعاهای طولانی نیست. همه‌چیز برای او خلاصه می‌شود در اینکه مرده‌ها با هم فرقی ندارند و وقتی غسلشان می‌دهد، انگار صورتشان سفید می‌شود. فکر می‌کند به هر کدام بگوید برایش دعا کنند فرقی ندارد. مصاحبه با غساله http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
دعای اموات همه گره‌های زندگی‌ام را باز کرده است حرف که به دعا می‌رسد، کنجکاو می‌شوم که بدانم در هنگا
هیچ مرده ای زیر دستم زنده نشده است بین مردم غالبا می‌توان حرف‌ها و قصه‌هایی از اموات و مرده‌هایی که در غسال‌خانه یا هنگام دفن زنده شده‌اند شنید اما حقیقت این مسئله را شاید خانم دولتی بهتر از هر کسی بگوید: حداقل من در هجده سال کاری‌ام هیچ مرده‌ای را ندیده‌ام که زنده شود یا بشنوم که دست غسالش را گرفته باشد یا به خوابش آمده و وصیتی کرده باشد، از همین حرف‌هایی که مردم در کوچه و بازار می‌گویند. زمانی مرسوم بود برخی‌ها وصیت می‌کردند طلا یا هدیه‌ای از طرف بازماندگان به غسال داده شود که خانم دولتی این را هم رد می‌کند و معتقد است این مسئله مربوط به زمانی بوده که مردم گرفتاری‌های اقتصادی‌شان کمتر بوده است وگرنه این روزها کسی به این چیزها فکر نمی‌کند. http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
قبر هر روز 5مرتبه انسان را صدا می زند...👆 فکر کنید ۵ باااااار میگن اماده ای؟ اماده ای مرگ نزدیکه؟ اماده ای برای رفتن؟ اماده ای چیزی از عمرت نمومده؟ اماده ای باید بریم؟ اما ما خونسرد و راحت به غفلت و دنیامون و خوشگذرونیهامون میرسیم😔 اما ما بی خیال انگاری که قراره تا ابد تو دنیا باشیم داریم با پیر زن دنیا خوش میگذرونیم😢 از فردا که از خواب بلند شدی یادت باشه تا شب ۵ بار بهت میگن اماده ای؟ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
6.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢جوانی که به دستور امیرالمومنین(ع) از مرگ نجات پیدا کرد http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اویزان شدن حیوان خطرناک از اتاق خواب ▪️این قسمت: نیش و نوش ▫️تجربه‌گر : خانم نفیسه مرادی بقییه قسمتهای این تجربه مرگ خانم مرادی موجوده تو کانال سرچ کنید لطفا برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
♻دلسوزی ملک الموت برای دو نفر♻ 💚روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان‏ها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آن‏ها دلت برای کسی رحم آمد؟ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت: اولی روزی دریا 🌊طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی⛵️ غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره‏ ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت. دومی هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات و💰 ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستون‏ها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب🐎 پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد. 💟در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ، ⚫️در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می‏دهیم ولی آن‏ها را رها نمی‏کنیم ‼️ 📗[جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه ۳۳۰] http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5