👌پیشنهاد ویژه 👌
📚 اولین کانال داستانی در ایتا 📚
📖 #عاشقانه #سیاسی #اجتماعی #فرهنگی #عارفانه #انگیزشی
💯 از داستانها لذت خواهید برد🌹
•┈┈••✾•🇮🇷📚🇮🇷•✾••┈┈•
براي خواندن داستانهاي زیبا و جذاب لینک زیر را لمس کنید
╭┅─═ঊঈ📕📚📕ঊঈ═─┅╮
http://eitaa.com/joinchat/1473773568C9beb75b089
╰┅─═ঊঈ📕📚📕ঊঈ═─┅╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
اگر از من بپرسید سخت ترین لحظه ی غسالخونه کجاست؟ میگم همه ی لحظاتش قلب ادم رو به فشار میاره...
اما امان از روزی که ج..-نازه ی کودکی
رو بخواهیم غسل بدیم😭
امان از اون لحظه ای که نمیدونیم
اون بچه رو چطور تو آغوشمون بگیریم
چطوری اب بریزیم روی صورتش...
امان از اون لحظه ایی که پدرو مادری
پشت درغسالخونه اسم بچشون رو بلند بلند صدا میزنن😭
امان از اون لحظه ی که بخواهی کفن اماده کنی
ونگاه کنی به قد قامت اون بچه...
(بسم الله الرحمن الرحیم)
باید میرفتم سردخونه و ج..نازه رو بلند میکردم
اما من که جراتش رو نداشتم
اقای ... میشه خودتون بلندش کنید.
چرا مگه می تر...سی؟! بعد این همه مدت!!!
تر...س نه اصلا.
اما طاقتش رو ندارم
چون منم یه مادرم😭
ج...نازه رو بردیم و گذاشتیم روی سنگ
سرد وبی مهر غسالخونه💔
رفیقم بمن نگاه کرد...
منم نگاهم رو برگردوندم نه نه از من نخواه...
من میرم کفن اماده کنم، توهم کم کم امادش کن💔
خب زهرا وایسا یه لحظه! ببین اصلا این بچه غسل داره!!
بدون نگاه من بهت میگم غسل داره
غسلش رو انجام بده...
رفیقم :نه زهرا تو یه لحظه نگاه کن...
من: میخواهی دلم رو خو..ن کنی💔
باشه باز کن کارتون رو..
صورتی نحیف زرد،چشمای که دیگه قرار نبود باز بشه،
دستای مشت کرده گره داده
لبای خشک وجمع شده😭
چقدر این ترکیب برام اشناست...
از بغل گوشه های که خو،.ن می چکید..
غسل داره غسل داره...
انجامش بده من روحیه ام دیگه نمیکشه😭💔
بغلش کرد و نگاهش کردم
زدم بیرون اینقدر سنگین شدم
انگار وزنه های ۱۰۰ کیلویی بم وصل کرده بودن....
! به چه مغرور شدیم؟این دنیا؟
به خودمون؟ به مالمون؟ به خونمون؟ به ماشینمون؟
به اولادمون؟ به چه چیزی که اینقدر از خدا دور شدیم!
نمیدونید؟ نمی بینید این امتحان های سخت دنیا رو!
یافکر میکنید این داستان ها برای همسایه هاست؟
برای ماها نیست....
@neiynava_313
ادامه دارد....
#غسالخانه #امید #خدا #زندگی #مال #مغرور #کودک #انگیزشی
کانال زندگی از غسالخونه تا برزخ👇
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
اگر از من بپرسید سخت ترین لحظه ی غسالخونه کجاست؟ میگم همه ی لحظاتش قلب ادم رو به فشار میاره...
اما امان از روزی که ج..-نازه ی کودکی
رو بخواهیم غسل بدیم😭
امان از اون لحظه ای که نمیدونیم
اون بچه رو چطور تو آغوشمون بگیریم
چطوری اب بریزیم روی صورتش...
امان از اون لحظه ایی که پدرو مادری
پشت درغسالخونه اسم بچشون رو بلند بلند صدا میزنن😭
امان از اون لحظه ی که بخواهی کفن اماده کنی
ونگاه کنی به قد قامت اون بچه...
(بسم الله الرحمن الرحیم)
باید میرفتم سردخونه و ج..نازه رو بلند میکردم
اما من که جراتش رو نداشتم
اقای ... میشه خودتون بلندش کنید.
چرا مگه می تر...سی؟! بعد این همه مدت!!!
تر...س نه اصلا.
اما طاقتش رو ندارم
چون منم یه مادرم😭
ج...نازه رو بردیم و گذاشتیم روی سنگ
سرد وبی مهر غسالخونه💔
رفیقم بمن نگاه کرد...
منم نگاهم رو برگردوندم نه نه از من نخواه...
من میرم کفن اماده کنم، توهم کم کم امادش کن💔
خب زهرا وایسا یه لحظه! ببین اصلا این بچه غسل داره!!
بدون نگاه من بهت میگم غسل داره
غسلش رو انجام بده...
رفیقم :نه زهرا تو یه لحظه نگاه کن...
من: میخواهی دلم رو خو..ن کنی💔
باشه باز کن کارتون رو..
صورتی نحیف زرد،چشمای که دیگه قرار نبود باز بشه،
دستای مشت کرده گره داده
لبای خشک وجمع شده😭
چقدر این ترکیب برام اشناست...
از بغل گوشه های که خو،.ن می چکید..
غسل داره غسل داره...
انجامش بده من روحیه ام دیگه نمیکشه😭💔
بغلش کرد و نگاهش کردم
زدم بیرون اینقدر سنگین شدم
انگار وزنه های ۱۰۰ کیلویی بم وصل کرده بودن....
! به چه مغرور شدیم؟این دنیا؟
به خودمون؟ به مالمون؟ به خونمون؟ به ماشینمون؟
به اولادمون؟ به چه چیزی که اینقدر از خدا دور شدیم!
نمیدونید؟ نمی بینید این امتحان های سخت دنیا رو!
یافکر میکنید این داستان ها برای همسایه هاست؟
برای ماها نیست....
@neiynava_313
ادامه دارد....
#غسالخانه #امید #خدا #زندگی #مال #مغرور #کودک #انگیزشی
کانال زندگی از غسالخونه تا برزخ👇
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
اگر از من بپرسید سخت ترین لحظه ی غسالخونه کجاست؟ میگم همه ی لحظاتش قلب ادم رو به فشار میاره...
اما امان از روزی که ج..-نازه ی کودکی
رو بخواهیم غسل بدیم😭
امان از اون لحظه ای که نمیدونیم
اون بچه رو چطور تو آغوشمون بگیریم
چطوری اب بریزیم روی صورتش...
امان از اون لحظه ایی که پدرو مادری
پشت درغسالخونه اسم بچشون رو بلند بلند صدا میزنن😭
امان از اون لحظه ی که بخواهی کفن اماده کنی
ونگاه کنی به قد قامت اون بچه...
(بسم الله الرحمن الرحیم)
باید میرفتم سردخونه و ج..نازه رو بلند میکردم
اما من که جراتش رو نداشتم
اقای ... میشه خودتون بلندش کنید.
چرا مگه می تر...سی؟! بعد این همه مدت!!!
تر...س نه اصلا.
اما طاقتش رو ندارم
چون منم یه مادرم😭
ج...نازه رو بردیم و گذاشتیم روی سنگ
سرد وبی مهر غسالخونه💔
رفیقم بمن نگاه کرد...
منم نگاهم رو برگردوندم نه نه از من نخواه...
من میرم کفن اماده کنم، توهم کم کم امادش کن💔
خب زهرا وایسا یه لحظه! ببین اصلا این بچه غسل داره!!
بدون نگاه من بهت میگم غسل داره
غسلش رو انجام بده...
رفیقم :نه زهرا تو یه لحظه نگاه کن...
من: میخواهی دلم رو خو..ن کنی💔
باشه باز کن کارتون رو..
صورتی نحیف زرد،چشمای که دیگه قرار نبود باز بشه،
دستای مشت کرده گره داده
لبای خشک وجمع شده😭
چقدر این ترکیب برام اشناست...
از بغل گوشه های که خو،.ن می چکید..
غسل داره غسل داره...
انجامش بده من روحیه ام دیگه نمیکشه😭💔
بغلش کرد و نگاهش کردم
زدم بیرون اینقدر سنگین شدم
انگار وزنه های ۱۰۰ کیلویی بم وصل کرده بودن....
! به چه مغرور شدیم؟این دنیا؟
به خودمون؟ به مالمون؟ به خونمون؟ به ماشینمون؟
به اولادمون؟ به چه چیزی که اینقدر از خدا دور شدیم!
نمیدونید؟ نمی بینید این امتحان های سخت دنیا رو!
یافکر میکنید این داستان ها برای همسایه هاست؟
برای ماها نیست....
@neiynava_313
ادامه دارد....
#غسالخانه #امید #خدا #زندگی #مال #مغرور #کودک #انگیزشی
زندگی از غسالخونه تا برزخ
لذت دیدن خواب یک فرشته
لذت دیدن یک فرشته
منبع
@neiynava313
@neiynava313
هنوز هنگم و مبهم
این روزها تو چالش های زیادی قرار گرفتم،اتفاقاتی رخ داد که بین منو خدا خواهد موند...
سه روز مدام صداشون زدم
سه روز مدام گفتم پس من چی؟ این همه نظر کردید به همه پس من کجای این داستانم؟؟ این همه بدو بدو ،الان تو چالشم الان گیر کردمه خودتون بم نمیخاید نشون بدید؟؟؟
این همه منم واسطه قراردادید برای بقیه....
پس کی میخاد واسطه ی من شه!
شاکی بودم بدجور دل دماغ هیچی رو نداشتم ولی مدام بهشون میگفتم این همه معجزه همه دارن ازت میبنن من ادم نیستم؟ من خواستم رو مینویسم باید بهم بدیش خودت واسطه میشی پیش خدا من میخامششش دقیقا همون چیزی ک تو ذهنم رد شد🥺 بعداز کلی حال آشفتگی امروز پیامی اومد خانم قلندری از طرف ش_هید ابراهیم هادی خواستتون برآورده شد من مات ومبهم ،این همه شاکی شدم این همه حرف زدم چطور شد؟؟؟ گفتن از طرف حضرت زهرا س
این شهید واسطه شده و و.... اینو تا اینجا داشته باشید نمیتونم زیاد از این ماجرا بگم....
بعد از کلی بی حس بدنم و شوکه شدنم گوشی زنگ خورد جواب دادم!!! سلام علیکمممم بفرماید خانم قلندری؟؛ از فارس تماس میگیرم شمارتون رو از فلانی ک چند روز پیش معرفی کردید گرفتم ،درخدمتم بفرماید
خانم ما حدود دوماه مریض بودیم ، این اواخر بچمم تب ۴۲ درجه داشت خسته و ناامید از همه جا اومدم پست شمارو خوندم گفتید از ش_هدا بخواهید جوابتون میده،نزدیک اذان صبح بود خواب رفتم یه اقای با لباس سبز ارتشی بهم گفت به خانم قلندری بگو این همه حواسش به همه هست😭حواسش بمنم باشه من خوزستانم😭💔 بهشو بگو منو فراموش نکنه💔گفتم شما گفت بهش بگو من پاکپورم فرصت زیادی نداری تا فراموش نکردی حال بچه ات هم خوب میشه،گفت یهو پریدم از خواب اذان بود
دست گذاشتم به بدن دختر خبری از تب نبود،پاک پور؟؟؟ کیه چی بود من این اسم رو تا به حال نشنیدم🥺سرچ کردم دیدم ش_هیدی که بعداز ۱۱سال به خانواده ش برگشت از بچه های اراک بود 💔 گفت رفتم عکسا شون دیدم یکیشون اسمش جواد بود ،جواد همون چهره ی بود که من تو خوابم دیدم...خانم قلندری بهش متوسل بشید جوابتون میده....
من نذر کردم هرماه به نیت این شهید غذا پخش کنم جون بچمو به این شهید مدیونم الانم نمیدونم شما کی هستید فقط اومدم پیام اون شهید رو بهتون برسونم منتظرتونه.....
#نذر#گمنام#اراک #شفا #غسالخانه#نینوا#زهرا#جهادگر#عشق #خوزستان #شادی#انگیزشی #امید #خدا
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
غسالخانه ی زنان 💅 منبع خاطرات خانم غساله👇👇👇👇 @neiynava313 من وحسین داشتیم تو حیاط خونه قایم موشک
ادامه ی پست قبلی
منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند
کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇
@neiynava313
یا زهرا یاریم کن😞
چادرم رو آویز کردم به چوب لباسی داخل سالن غسالخونه,صدای مداحی گوشیمو زیاد کردم و گوشی رو داخل طاقچه بالا گذاشتم، رفتم سمت عروسم دستام میلرزیدن زیپ کاور رو باز کردم....
کاور رو کشیدم پایین ،لباس هارو با کمک رفیقم دراوردم،صورتش سمت مخالف من بود و سعی میکردم چشمم بهش نیفته، صدای یا زهرا یا زهرا گفتن همسرش رو پشت درب میشنیدم، برام سنگین بود کار کردن تو اون ساعت و لحظه انگار همه چی دست به دست هم داده بودن تا من عاجز از کار بشم اماااا نه خستگی وعاجزی تو این مسیر باید بمونه بعداز.ش.ه.ا.دت، انتظار داشتم با یه صورت پر خون و بدنی سوراخ سوراخ روبه رو بشم چون هفته ها تو کما بود😞 اما الحمدلله اون چیزی ک تصور میکردم نبود، وقتش بود صورتش رو ببینم ،فلانی سرش رو بگیر تا خوب حمومش بدیم بعد غسلش روبجا بیاریم، رفیقم سرش عروسم رو گرفت تو دستاش چشمم به چشم های بسته ش خورد💔 چشمم به صورت قشنگ و نورانیش خورد.. اه عزیزم ،اه جوانم، اه مادر....
صدای خواندن قران میاد
امشب چ شبی شده ،تو کی هستی! چرا اینقدر رفتنت قشنگ شده امشب....
مشتم رو پر سدر کردم ریختم روی سر و صورتش و شروع کردم به شستنش....
دستم خورد به گلوش....
سوراخ بود 💔 هفته ها بود غذا خوردنش از طریق گلوش بود ...
چشم هامو بستم و شستم و شستم..
دوباره رسیدم به زخم های دیگه ...
نگاه به رفیقم کردم 🥺اینا چین😭
سرمون رو انداختیم پایین و گفتیم
استغفرالله ربی و اتوب الیه😔
خدایا ازمن بگذر ... بنده ی خوبی برات نبودم💔 شست و شو تمام شد شروع کردیم به غسل دادن.... غسل های اخر دنیاش بود 🥺 باید جوری غسل میدادم که اون دنیا اگه اومد برا م شهادت بده ازم رضایت داشته باشه😭 اخه دختر حضرت زهرا بود. ادامه دارد..
با ذخیره کردن و ن.شر دادن این پست کمک میکنید تا دست بقیه هم برسه پس ان شاالله کاری کنید بیشتر انگیزه برای نوشتن داشته باشم♥️
#زندگی_پس_از_زندگی #مرگ #قیامت #امام_حسین #ماه_رمضان #زندگی #خدا #تولد #آرامش #انگیزشی #امام_رضا_علیه_السلام #غسالخانه #قرآن #عشق #غیبت #افطار
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5