#خاطره_تجربه۱
#غسالخونه_زنان
#تطهیر_اموات
سلام
من اول تشکر کنم از شما بابت دست گذاشتن روی این موضوع عالی
از این نظر عالی که خیلی نقش داره در غافل نشدن انسان ها
من شنیدم میگن غسالان عزیز بااینکه دائم تو اون فضا هستند اما در تفکراتشون اثر داره همچنان
شاید مثل بقییه افراد اونقدر غافل نشن از اخرت
وقتی هر روز با موضوع فرشته ملک الموت و مرگ مواجهی که سراغ یک عده رفته و الان دیگه تو دنیا نیستن غیر ممکنه که به اون کار عادت کنی و دیگه بی اثر بشه برات
ضمن اینکه از غسالان محترم هم شنیدیم که شغلشون خیلی در غفلت نکردن از برزخ و اخرت نقش داشته
حالا فرض کنید یک انسان عادی بره داخل غسالخونه و اموات رو که تطهیر میکنن بببینه
صد درصد این نگاه و این گذرا رد شدن هم اثر گذاره
بنده یادمه پدربزرگ همسرم فوت شده بود
و همگی بهشت زهرا بودیم
چون خیلی طول کشید کار غسل و تطهیر چون خیلی شلوغ بود ما مدت زمان زیادی رو دم در غسالخونه منتظر بودیم
اونروز رو اصلا یادم نمیره
به جاریم گفتم اونقدر امروز بهشت زهرا شلوغه گویا زبونم لال همه مردم به رحمت خدا رفتن همه رو دارن میارن بهشت زهرا
ایشونم تایید کرد گفت اره خدا عاقبت همه مونو ختم به خیر کنه
تا مارو نیامرزیده از دنیا نبره
همینطور در حال گفت و گو بودیم درباره موضوع برزخ و غسالخونه که یهو فکری به ذهن بنده رسید گفتم میایید بریم داخل غسالخونه زنونه🤦♀
جاریم و خواهر شوهرام گفتن نه ما میترسیم و فلان
از من اصرار و از اینها انکار
بلاخره راضی شدن
من و جاریم و دو تا از خواهر شوهرا راه افتادیم به سمت ورودی غسالخونه
تا ۵۰ متری اطراف در ورودی شلوغ و ازدحام بود
همه در حال گریه و ناله بودن من تا این صحنه رو دیدم پاهام سست شد
طوری که من جلوتر بودم بقییه از من جلو افتادن من عقب موندم
به نزدیک در که رسیدیم یک لحظه یک نفر کنار گوش من چناااان جیغ مهیبی کشید که من بند دلم کنده شد
طوری زهرم ترکید که رفتم کنار دیوار چون دست و پام داشت میلرزید و نای راه رفتن نداشتم
همونجا من به بچه ها گفتم من نمیام شما برید
گفتن ما به اصرار تو اومدیم
گفتم میل خودتون اگه نمیخواهید نرید چون من فشارم واقعا افتاده دیگه اصلا توان راه رفتن ندارم میترسم بیام تو پس بیفتم
به هر حال عقلی کردم و نرفتم
بچه ها رفتن من یواش یواش برگشتم پیش جمعیت عزادار فامیل
بعد نیم ساعت بچه ها اومدن همه شون چهره شون گرفته بود
جاریم گفتم چیشد؟
دیدید گفت اره همه رو برات تعریف میکنم
....
ادامه دارد
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
#خاطره_تجربه۱ #غسالخونه_زنان #تطهیر_اموات سلام من اول تشکر کنم از شما بابت دست گذاشتن روی این موض
#خاطره_تجربه۱
#غسالخونه_زنان
#تطهیر_اموات
قسمت دوم
ما که همچنان در ازدحام ایستگاه اخر یعنی غسالخانه بودیم برای تحویل جنازه پدربزرگ همسرم فرصت داشتیم تا بیشتر درباره این محیط جذاب و در عین حال پر رمز و راز و گاها ترسناک باهم گفتگو کنیم
بنده شخصا برم قبرستون کلا از این دنیا جدا میشم میرم تو وادی داستان های قبرسون که شنیدم
با دیدن قبرها واقعا حال عجیبی پیدا میکننم
مثلا قبرستونی که بری همه اشنا باشن به چیزهای بهتری میرسی
مثلا تو قبرستون روستای مادری که بری اونجا همه همو میشناسن از نگاه کردن به قبرها چیزهای خوبی دستگیرت میشه
اینکه مثلا کدخدای ده رو کنار یک ادم فقیر دفن کردن میفهمی اونور همه کنار همن
پولدار و فقیر نداره
میبینی دهاتی که بالای ده خونه انچنانی داشته کنار پایین دهی دفن کردن که هیچی نداشته
این ها خاصیت وعبرت هایی هست که تو قبرستون واضح میبینی
برگردیم سر ماجرای خودمون
جاریم که دل و جرات بیشتری داشت شروع به تعریف کرد
گفت اول که وارد شدیم دیدیم خانواده های اموات پشت شیشه ها ایستادن یا در حال گریه و شیون هستن یا مات و مبهوت در حال نگاه کردن
ما هم رفتیم جلو کم کم وارد جمعیت شدیم تا راهی پیدا کنیم بتونیم چیزی بببینیم
جاریم تعریف کرد من که رفتم جلو دیدم شیشه ها بخار گرفته س
کمی با دستم از این طرف تمیز کردم تا بهتر بببینم
همزمان کنارم افراد داشتن گریه میکردن و من در حال تمیز کردن غبار شیشه تا داخلو بهتر بببینم
میگفت واضح مثل شیشه صاف و تمیز دیده نمیشه
مجبور بودم از یک نقطه شیشه که بهتر دیده میشه متمزکر بشم تا داخلو بببینم
همینطور که داشتم داخلو چک میکردم
یک ان یک خانومی از کنارم داد بلندی زد یواش تر دردش میاد 😭بمیرم براش😭
فهمیدم جنازه فامیلش زیر دست غسالهاست داره تاکید میکنه که مواظبش باشن
بندگان خدا غسالان خیلی بااحتیاط کار میکردن
اما خوب باید دل وابستگان متوفیان رو درک کرد در شرایط خوبی نیستن دل ادم میسوزه😢😢
با صورتی که مثل ابر بهار گریه میکنن داد و هوار میکشن یواش بشورش دستتو بذار زیر سرش ،موهاشو نکش 😔😔
به نظرم خانواده متوفی نباید برن حین تطهیر نگاه کنن به هر حال از زاویه دید ما بعنوان فامیل و وابستگان داستان فرق داره
با زاویه دید تطهیر کنندگان
از نظر ما مادرم یا خواهرم یا دوستم هست که زیر دست اونهاست
از نظر غسالان یک میت هست مثل همه اموات که دارن کارهای غسل دادنشو انجام میدن
جاریم ادامه داد که یه گوشه غسالخونه دیدم که گویا دارن لاک های دست میت رو پاک میکنن
دیدم که اون میت گویا عروس بوده تصادف کرده شب عروسیش
دیدم با سنگ پا تلاش میکرد در عین حال با ارامش لاک های رو ناخن رو پاک کنه
طولانی شد ادامه شو میگم منتظر باشید
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5