eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
17.8هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه یا صلواتی بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
3.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدیه با واسطه از بس گریه کرده بودم چشمم نور نداشت. رفتم رو به روی عکسش نشستم و گفتم، «ابوالفضل، دیدی آن‌قدر قلم قرآنی برای من نگرفتی تا شههههید شدی. اگر قلم قرآنی داشتم قرآن می‌خواندم، تا هم من آرام شوم، هم ثواب آن را به تو هدیه کنم.» ده دقیقه نشده بود که حاج آقا تماس گرفت و گفت، «آقای معدنی از طرف سپپپپ.اه دارند می‌آیند دیدار.» هنگام ورود بسته‌ای را گرفتند سمت من و گفتند، «ببخشید اظلاع نداده آمدیم. قرار بود هفته دیگر مزاحم بشویم، اما یک ربع پیش تماس گرفتند که تا این‌جا آمدید منزل شهههید شیروانیان هم بروید.» داخل بسته یک کیف قرآن و قلم آن بود. راوی: همسر ششهید