eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
18.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی از غسالخونه تا برزخ
لذت دیدن خواب یک فرشته
لذت دیدن یک فرشته منبع @neiynava313 @neiynava313 هنوز هنگم و مبهم این روزها تو چالش های زیادی قرار گرفتم،اتفاقاتی رخ داد که بین منو خدا خواهد موند... سه روز مدام صداشون زدم سه روز مدام گفتم پس من چی؟ این همه نظر کردید به همه پس من کجای این داستانم؟؟ این همه بدو بدو ،الان تو چالشم الان گیر کردمه خودتون بم نمیخاید نشون بدید؟؟؟ این همه منم واسطه قراردادید برای بقیه.... پس کی میخاد واسطه ی من شه! شاکی بودم بدجور دل دماغ هیچی رو نداشتم ولی مدام بهشون میگفتم این همه معجزه همه دارن ازت میبنن من ادم نیستم؟ من خواستم رو مینویسم باید بهم بدیش خودت واسطه میشی پیش خدا من میخامششش دقیقا همون چیزی ک تو ذهنم رد شد🥺 بعداز کلی حال آشفتگی امروز پیامی اومد خانم قلندری از طرف ش_هید ابراهیم هادی خواستتون برآورده شد من مات ومبهم ،این همه شاکی شدم این همه حرف زدم چطور شد؟؟؟ گفتن از طرف حضرت زهرا س این شهید واسطه شده و و.... اینو تا اینجا داشته باشید نمیتونم زیاد از این ماجرا بگم.... بعد از کلی بی حس بدنم و شوکه شدنم گوشی زنگ خورد جواب دادم!!! سلام علیکمممم بفرماید خانم قلندری؟؛ از فارس تماس میگیرم شمارتون رو از فلانی ک چند روز پیش معرفی کردید گرفتم ،درخدمتم بفرماید خانم ما حدود دوماه مریض بودیم ، این اواخر بچمم تب ۴۲ درجه داشت خسته و ناامید از همه جا اومدم پست شمارو خوندم گفتید از ش_هدا بخواهید جوابتون میده،نزدیک اذان صبح بود خواب رفتم یه اقای با لباس سبز ارتشی بهم گفت به خانم قلندری بگو این همه حواسش به همه هست😭حواسش بمنم باشه من خوزستانم😭💔 بهشو بگو منو فراموش نکنه💔گفتم شما گفت بهش بگو من پاکپورم فرصت زیادی نداری تا فراموش نکردی حال بچه ات هم خوب میشه،گفت یهو پریدم از خواب اذان بود دست گذاشتم به بدن دختر خبری از تب نبود،پاک پور؟؟؟ کیه چی بود من این اسم رو تا به حال نشنیدم🥺سرچ کردم دیدم ش_هیدی که بعداز ۱۱سال به خانواده ش برگشت از بچه های اراک بود 💔 گفت رفتم عکسا شون دیدم یکیشون اسمش جواد بود ،جواد همون چهره ی بود که من تو خوابم دیدم...خانم قلندری بهش متوسل بشید جوابتون میده.... من نذر کردم هرماه به نیت این شهید غذا پخش کنم جون بچمو به این شهید مدیونم الانم نمیدونم شما کی هستید فقط اومدم پیام اون شهید رو بهتون برسونم منتظرتونه..... #گمنام #نینوا#جهادگر #انگیزشی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
غسالخانه ی زنان 💅 منبع خاطرات خانم غساله👇👇👇👇 @neiynava313 من وحسین داشتیم تو حیاط خونه قایم موشک
ادامه ی پست قبلی منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇 @neiynava313 یا زهرا یاریم کن😞 چادرم رو آویز کردم به چوب لباسی داخل سالن غسالخونه,صدای مداحی گوشیمو زیاد کردم و گوشی رو داخل طاقچه بالا گذاشتم، رفتم سمت عروسم دستام میلرزیدن زیپ کاور رو باز کردم.... کاور رو کشیدم پایین ،لباس هارو با کمک رفیقم دراوردم،صورتش سمت مخالف من بود و سعی میکردم چشمم بهش نیفته، صدای یا زهرا یا زهرا گفتن همسرش رو پشت درب میشنیدم، برام سنگین بود کار کردن تو اون ساعت و لحظه انگار همه چی دست به دست هم داده بودن تا من عاجز از کار بشم اماااا نه خستگی وعاجزی تو این مسیر باید بمونه بعداز.ش.ه.ا.دت، انتظار داشتم با یه صورت پر خون و بدنی سوراخ سوراخ روبه رو بشم چون هفته ها تو کما بود😞 اما الحمدلله اون چیزی ک تصور میکردم نبود، وقتش بود صورتش رو ببینم ،فلانی سرش رو بگیر تا خوب حمومش بدیم بعد غسلش روبجا بیاریم، رفیقم سرش عروسم رو گرفت تو دستاش چشمم به چشم های بسته ش خورد💔 چشمم به صورت قشنگ و نورانیش خورد.. اه عزیزم ،اه جوانم، اه مادر.... صدای خواندن قران میاد امشب چ شبی شده ،تو کی هستی! چرا اینقدر رفتنت قشنگ شده امشب.... مشتم رو پر سدر کردم ریختم روی سر و صورتش و شروع کردم به شستنش.... دستم خورد به گلوش.... سوراخ بود 💔 هفته ها بود غذا خوردنش از طریق گلوش بود ‌... چشم هامو بستم و شستم و شستم‌.. دوباره رسیدم به زخم های دیگه ‌... نگاه به رفیقم کردم 🥺اینا چین‌😭 سرمون رو انداختیم پایین و گفتیم استغفرالله ربی و اتوب الیه😔 خدایا ازمن بگذر ...‌ بنده ی خوبی برات نبودم💔 شست و شو تمام شد شروع کردیم به غسل دادن.... غسل های اخر دنیاش بود 🥺 باید جوری غسل میدادم که اون دنیا اگه اومد برا م شهادت بده ازم رضایت داشته باشه😭 اخه دختر حضرت زهرا بود. ادامه دارد.. با ذخیره کردن و ن.شر دادن این پست کمک میکنید تا دست بقیه هم برسه پس ان شاالله کاری کنید بیشتر انگیزه برای نوشتن داشته باشم♥️ کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
یادآور مرگ کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
غسالخانه ی زنان💅 منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇 @neiynava313 لباس تر تمیز تنم کردم ،خودمو تو آینه نگاه کردم روسریمو مرتب کردم، چادر مو از روی سیم حیاط اوردم و سرم کردم انگشتر دستم رو نگاه کردم،کیفمو چک کردم که ببینم پول کرایه دارم یانه,خدا رو شکر به اندازه ی بود که منو تا دم غسالخونه ببره و برگردونه‌... زنگ زدم رفیقم گفتم تو برو تا منم خودمو برسونم، از درب حیاط که زدم بیرون شروع کردم به سوره ی توحید خوندن ایه الکرسی خوندن برای ارامش دلم،قدم که برمیداشتم روی زمین هم سبک بودم هم سنگین..... سبک از اینکه تو مسیریم که هر روز منو یاد خدا و اعمالم میندازه سنگین که قراره برم حمام اخرت جوانی رو انجام بدم😔 اما چاره چیه!!! مسیری هست که جلوی پای همه ی ما هست،هیچ کس و هیچ چیز نمیتونه مانع و جلو دارش باشه فقط این اعمال خوب ماست که میتونه کمک ما کنه به راحتی از این دنیا دل بکنم و بریم اون دنیا تا زندگی اصلی مون رو شروع کنیم. ۲۰ دقیقه ای زمان برد تا رسیدم غسالخونه، درب باز کردم دیدم رفیقم اون بالای حوض وایساده دستکش هاشو پوشیده ومیخندید می‌گفت : زهرااااا مرده زنده شد پس کی میخاستی بیایی!!! بهش نگاه کردم گفتم چقدر غساله شدن برازندته سعی کن تا اخرش غساله بمونی ،خندید گفت آی اگه بابام بفهمه دیگه رام نمیده خونه.... وسایلم رو گذاشتم گوشه ی از غسالخونه و رفتم تو رختکن بووووو ،همون بوی مرطوب ،بوی نم،بوی کافور می اومد، بوی ترس از رفتن وتنها شدن می اومد😔 چکمه ها سایز پام نبودن ،اما به زور پام کردم ،کج و معوج راه می‌رفتم ،رفتم نشستم روی حوض بزرگ کنار دوستم ،گفتم پس کو عروسم؟! حین حرف زدن یه اقای در زد رفتم پشت در💔 خواهرم رو میخان بیارن اینجا غسل بدن، حوض تمیزه؟! گفتم بله نگران نباشید،جنازه رو اوردن همه دور جنازه جمع شده بودن و جیغ میزدن🥺 منم زیر لب صلوات میفرستادم تا عروسم با صدای جیغ ها اذیت نشه💔 زیپ کاور رو باز کردن، یهو دستش از کاور زد بیرون خورد به حوض، برگشتم نگاه کردم وای کاش نمیدیدم🥺😭 ناخن های کاشت شده💔 غم تو دلم موج زد و افکارم ..... نماز! روزه! غسل! پاکی! نجاست! بوی عجیبی به بینیم خورد ،بوووووو نگاه کردم به رفیقم ابرو انداخت بالا که نمیدونست بم چی بگه😰 میدونم فقط دستم گرفتم جلو دهنم بدو بدو زدم بیرون (کاشت ناخن زمانی که برای درمان باشه اونم شرایط خاص باشه و مرجع اجازه بده میشه گذشت،مثلا کسی ناخن نداره، بجاش کاشت میکنه اما برای زینت نمیشه گذاشت) #خدا#صلوات کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇 @neiynava313 یهو از پشت سرم صدای جیغ بلند شد چند تا اقا جنازه ی روی دوششون بود وداشتن طرفم می اومدن۰۰۰۰ زودی رفتم جلوگفتم بزارید روی این حوض و نامحرم ها بیرون یکی بلند بلند می گفت مگه تو چند سالت بود؟! برات زود بود بری عروس ۲۰ ساله ی‌من @neiynava_313 چندتا خانم موندن داخل غسالخونه گریه زاری کردن به حدی شلوغ بود که اجازه تکون خوردن نداشتم ،منم وقتی شلوغ باشه واقعا یادم میره دست راست و چپ میت کدومه، گفتم خانما من با این حجم شلوغی چطور عروسم رو بشورم؟! شما خودتون راضی هستید من این دختر جوون رو جلوی شما بدون پوشش بزارم؟ ممنون میشم برید همه بیرون تا منم با آرامش عروسم رو غسل بدم یکی گفت ما همه خانم هستیم چ اشکالی داره اینم دختر ماست باتعجب بهش نگاه کردم گفتم برای شما مشکلی نیست درست اما برای من غساله مشکل هست ،اون دنیا این دختر یقه منو میگیره چرا منو لخت کردی جلو بقیه چرا گذاشتی بدنم رو کسی ببینه باید چی جوابش بدم؟؟ اینو که گفتم یکی یکی رفتن بیرون جزچند نفر ، اب گرفتم روی صورتش از ببینی شروع کرد خون اومدن اینقدر خون اومد برای خودم تعجب بود ،چاره ای نبود باید جز اینکه جز اینکه شلنگ رو می‌گرفتم روی سوراخ بینی تا تمام خون بیاد و بره، هرکاری کردم نشد ک نشد یکی از بستگانش گفت خانم چی میکنی چرا این همه خون میاد ،بهش نگاه کردم گفتم مقصر من نیستم بدن چون گرم هست و هنوز سرد نشده هرجایی از بدن ممکنه خون‌ریزی کنه یکی دیگه دست می کشید روی صورتش صداش میزد، پاشووو ببین من اومدم فلانی تو که دیروز در حیاط رو برام باز کردی تو که همین صبح استوری گذاشتی چی شد کجارفتی؟! اینقدر از همه ی ما خسته شدی؟! پاشووووو جان عمه پاشوووو که ما طاقتش نداریم اما عروسم گویی صدای هیچ کس رو نمیشنید و باکل ادم های دنیا قهر بود 😞 گفتم خانم میشه عروسم رو اذیت نکنی؟ میشه اینجور صداش نزنی؟ بجاش براش زیارت عاشورا بخون به حضرت زهرا سلام الله سفارشش رو کن #زهرا#جوان#شکر#مشکی#مذهبی
زندگی از غسالخونه تا برزخ
منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇 @neiynava313 قبل از خوندن کپشن🌷🌹 بعد از مدت ها تو این شرایط پست گذاشتم ____________________ روز پر مر_گ🥺💔 زنگ زد گفت زهرا میتونی بری غسالخونه؟! گفتم: خیره برای چی؟! گفت خالم رحمت خدا رفته ،تا من برسم دیر شده ولی میخام شما باشید 🥺 ناراحت شدم از خبرش خیلی چون خاله ی رفیقم بود ،زودی به بچه ها گفتم قراره یه ج،نازه برامون بیاد از فلان شهر گوش به زنگ باشید۰ گذشت تا فردای اون روز رفتیم غسالخونه رفتم دم سردخونه گفتم چنین اسم فامیلی رو اوردن؟؟ گفتن توراهه تا بیاد طول میکشه رفتم سمت سالن غسالخونه درب سالن باز کردم دیدم سه تا (ج۰نازه) اونجاست به رفیقام نگاه کردم چ خبره ؟!! چرا جنازه ها اینجان !! مگه نباید تو سرد خونه باشن بعد یکی یکی بیارن تا ما بشوریم!! علت رو جویا شدم گفتن سردخونه پرهههه جا نبوده گذاشتیم اینجا پرسیدم ‌چ‌خبره؟؟؟ مگه تصادفی بوده؟ که این همه (ج۰نازه ) باهم بوده ،گفتن نه ولی امروز روز پر کاری هست تا شب باید بمونید و غسل بدید نگاه کردم به کاور های سیاهی که تو سالن بود رفته رفته بهشون اضافه میشد مات بودم چرا با دیدن اون همه کاور سیاه؟ وصورت های مخفی شده! چرا دلم نمی لرزه؟! چرا نمی ترسم؟! چرا فکر نمیکنم روزی منم باید برم داخل همین کاور😔 روزی منم میام تو همین غسالخونه!!!! بترس زهرا بترس از روزی که دست هات خالیه و دل بسته ی تعلقات پوچ این دنیا شدی رفتم تو اتاق اصلی چادر م آویز کردم طبق معمول خودمو تو اینه نگاه کردم من ت۰رسناکم بچه ها؟؟؟دوستام گفتن باز دیونه شدی، گفتم پس چرا بچه های پ۰یجم ازم میترسن؟!!!!! یهو از پشت سرم صدای جیغ بلند شد چند تا اقا جنازه ی روی دوششون بود وداشتن طرفم می اومدن۰۰۰۰ زودی رفتم جلوگفتم بزارید روی این حوض و نامحرم ها بیرون یکی بلند بلند می گفت مگه تو چند سالت بود؟! برات زود بود بری عروس ۲۰ ساله ی‌من🥺 داستان اول ادامه دارد۰۰۰۰ ______ #مرگ#عروس#خدا#جوانی#عشق#قرمز
منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند کپی بدون این منبع حرامه 👇👇👇👇 @neiynava313 یهو از پشت سرم صدای جیغ بلند شد چند تا اقا جنازه ی روی دوششون بود وداشتن طرفم می اومدن۰۰۰۰ زودی رفتم جلوگفتم بزارید روی این حوض و نامحرم ها بیرون یکی بلند بلند می گفت مگه تو چند سالت بود؟! برات زود بود بری عروس ۲۰ ساله ی‌من @neiynava_313 چندتا خانم موندن داخل غسالخونه گریه زاری کردن به حدی شلوغ بود که اجازه تکون خوردن نداشتم ،منم وقتی شلوغ باشه واقعا یادم میره دست راست و چپ میت کدومه، گفتم خانما من با این حجم شلوغی چطور عروسم رو بشورم؟! شما خودتون راضی هستید من این دختر جوون رو جلوی شما بدون پوشش بزارم؟ ممنون میشم برید همه بیرون تا منم با آرامش عروسم رو غسل بدم یکی گفت ما همه خانم هستیم چ اشکالی داره اینم دختر ماست باتعجب بهش نگاه کردم گفتم برای شما مشکلی نیست درست اما برای من غساله مشکل هست ،اون دنیا این دختر یقه منو میگیره چرا منو لخت کردی جلو بقیه چرا گذاشتی بدنم رو کسی ببینه باید چی جوابش بدم؟؟ اینو که گفتم یکی یکی رفتن بیرون جزچند نفر ، اب گرفتم روی صورتش از ببینی شروع کرد خون اومدن اینقدر خون اومد برای خودم تعجب بود ،چاره ای نبود باید جز اینکه جز اینکه شلنگ رو می‌گرفتم روی سوراخ بینی تا تمام خون بیاد و بره، هرکاری کردم نشد ک نشد یکی از بستگانش گفت خانم چی میکنی چرا این همه خون میاد ،بهش نگاه کردم گفتم مقصر من نیستم بدن چون گرم هست و هنوز سرد نشده هرجایی از بدن ممکنه خون‌ریزی کنه یکی دیگه دست می کشید روی صورتش صداش میزد، پاشووو ببین من اومدم فلانی تو که دیروز در حیاط رو برام باز کردی تو که همین صبح استوری گذاشتی چی شد کجارفتی؟! اینقدر از همه ی ما خسته شدی؟! پاشووووو جان عمه پاشوووو که ما طاقتش نداریم اما عروسم گویی صدای هیچ کس رو نمیشنید و باکل ادم های دنیا قهر بود 😞 گفتم خانم میشه عروسم رو اذیت نکنی؟ میشه اینجور صداش نزنی؟ بجاش براش زیارت عاشورا بخون به حضرت زهرا سلام الله سفارشش رو کن #زهرا#جوان#شکر#مشکی#مذهبی کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
🙏خدایا لحظه جان دادن را بر ما آسان بفرما حالا این دنیا، واقعا ارزششو داره که به دستورات خدا عمل نکنیم، نماز نخوانیم و روزه نگیریم؟! دختر خانم ها واقعا این دنیا ارزششو داره ناخن بکاری و لاک بزنی، غسل و وضوت به مشکل بخوره و باطل بشه؟ برای کی میخوای خودتو خوشگل کنی برای کسی که دو روز دیگه ولت میکنه؟ نمیخوای برای خدا روحتو پاک کنی که تا ابد پیشش هستی! دزد ها و مال مردم خورا، که ظلم کردین اینا همه لحظه جان دادن جلو چشات میاد، بیا از الان دنبال حلالیت باش! آقا پسر و دخترانی که عرق و شراب می خورید و با احساسات پاک آدم ها بازی می کنید،لحظه مرگ همشو می بینید، بیایید آدم باشید! خانم محترم که زنا و تن فروشی میکنی و مال حرام در میاری، با فشار قبر میخوای چیکار کنی؟ آقا پسری که خود ارضایی و زنا می کنی با فشار قبر میخوای چیکار کنی؟ بیایید از امروز توبه کنیم و برای خدا باشیم، بخدا اون عالم شرمندگیش از هزار عذاب بدتر،چون می فهمیم خدا هر لحظه نظاره گر اعمال ما بود و ما چقدر با خیال راحت گناه می کردیم. ⚠️یادمان باشد؛ چشم بهم بزنیم تو برزخ هستیم، برید تو قبرستان ها ببینید، چقدر جوان ناکام زده،عجل برسه رفتیم! 🔸️بگو:فرشته مرگ که مأمور قبض روح شماست جان شما را خواهد گرفت و پس از مرگ به سوی خدای خود بازگردانیده می‌شوید.(آیه ۱۱ سوره سجده) 🔹️در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: هیچ خانه‌ای نیست مگر اینکه فرشته مرگ بر در آن خانه در شبانه‌روز پنج بار می‌آید، تا ببیند آیا عمر صاحب این خانه و افرادی که در آن هستند، تمام شده یا نه؟ اگر دید پیمانه آمده و روزی او تمام شده است، مرگ را بر او می‌اندازد و چون سکرات و سختی‌های مرگ تمام وجود او را می‌پوشاند، سروصدای اهل خانه بلند می‌شود موها پریشان می‌گردد،بر سر و صورت می‌زنند و گریه می‌کنند. سپس حضرت فرمود: قسم به کسی که روح و جان من در دست اوست، اگر جایگاه ملک الموت را که بر در خانه ایستاده - ببینند و سخن او را بشنوند، مرده خودشان را فراموش می‌کنند، بلکه برای خودشان اشک می‌ریزند. تا این میت را بر تابوت حمل می‌کنند،روح میت بالای تابوت می‌رود، بال و پر می‌زند و فریاد می‌کشد: ای خانواده من! فرزندان من! دنیا با شما بازی نکند، آنچنان که با من بازی کرد. من از حلال و حرام جمع کردم و برای دیگران گذاشتم. خوشی و شادی‌اش برای آنها اما مسئولیت‌هایش برای من مانده است. بترسید از اینکه مثل آنچه بر من نازل شد بر شما هم فرود آید.(بحارالانوار، ج74) اَللهم عجّل لولیک الفرج🤲 کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
چهره آشنا در غسالخانه ۱ منبع خاطرات خانم غساله در اینستاگرام که این محتوا را مینویسند کپی بدون ای
مادر شوهرم گفت زهرا یادته خانم همسایه همونی که اومده بود برای کپسول اکسپژن واسه همسرش! همونی که تو روضه ها تا میدیدت پیشونیت رو بوسه میزد ومیگفت بحق امام حسین ع خدا بهت اولاد بده..... گفتم خب خب چشه؟! گفت: رحمت خدا رفت..... چهرش زیاد تو ذهنم نبود اما صحنه هایی تو ذهنم می اومد‌‌‌❤️‍🩹 دور کارهای خونه بودم خبر دار شدم باید برم غسا..لخونه! متوجه شدم که باید برم خودمم غسلش بدم ‌.‌... سخت بود برام اما توفیق کار خیر بود‌‌.. شب شد نماز مو خوندم رفتم دنبال رفیقم طبق معمول اول رفتم گلزار فا.تحه ای نثار ش-دا کردم و ازشون خواستم کمکم کنن تا از مسئولیت اون شب به خوبی بربیام‌‌.... رفتم ورسیدم غسالخ.ونه کلید چراغ زدم اتاق از تاریکی در اومد، ج..نازه روی سنگ حموم اخرت تو کیسه مشکی بود‌‌. دلم میخواست زودتر چهره شو میدیدم چرا ؟! چون حس نزدیکی خاصی بهش داشتم، همسایه ام بود‌..... اون شب غسا..لخونه شلوغ بود وجمعیت زیادی اومده بود وتموم دخترا ونوه هاش جمع شده بودن.... عجله داشتم میخواستم فقط چهرشو ببینم، زودی زیپ اهنی کاور مشکی رو اوردم پایین، تاچشمم بهش خورد تموم اون چیزی که مادر شوهرم گفت یادم اومد اره همون بود💔 یواش یواش کاور رو دراوردم ‌‌‌.... کش موهاش شل شده بود اما دیگه نیاز نداشت سفت بشه😭 اخرین بار خودش موهاشو باکش بسته بود وبعد چند ساعت شاید نمیدونست به دست من قراره موهاش باز بشن💔 @neiynava_313 اره بازی دنیا همینه مراقبت دنیا و دل های ادم ها باشیم..‌ جز خیر ونیکی چیزی به یادگار نمی مونده نگاه کردم به دستش پر از خو...ن بود رفیقم گفت تو برو کنار لازم بود صدات میزنیم گفتم نه!!!! باید خودم بالاسرش باشم حق همسایه گری رو باید به جا بیارم وظیفه ی خودمه تموم مراحل رو انجام بدم.. سطل اب رو پر اب کردم کمی سدر قاتیش کردم و ازش اجازه گرفتم که من امشب غساله ی شما هستم💔 بسم الله کردم سر و گردن سمت راست خشک شده بود اروم اب ریختم تو سرش و صورتش.. دارم خوب حمومت میدم باید خیلی تمیز باشی باید بوی عطرت پیش خدا بره باید بری پیش حضرت زینب سلام الله بگی زهرا قلندری منو اماده ی این دیدار کرده 💔😭باید بری از من بگی ‌‌‌.... دست راست کج شده بود، راست نمیشد که اب بریزم ....اروم اروم اب ریختم ودست کشیدم رو دستاهای سرد کبودش، تاخیالم راحت بشه اب به تموم جاش رسیده
5.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مردم نماز بخوانید و آن را حفظ کنید 🔸️من «الله» هستم؛ معبودی جز من نیست! مرا بپرست، و نماز را براي ياد من بپادار. (آیه ۱۴ سوره طه) 🔸️ آن‌ها در باغ‌های بهشتند و سؤال می‌کنند از مجرمان. چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! می‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم. (آیات ۴۰ تا ۴۳ سوره مدثر) 🔷️ دلیل خواندن نمازهای روزانه از زبان رسول خدا (ص) : "چرا نماز صبح می خوانیم؟ صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد وخود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان می ماند. "‌چرا نماز ظهر می خوانیم؟ ظهر، همه عالم تسبیح خدا می گویند زشت است که امت من تسبیح خدا نگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که دراین ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه می شود. "چرا نماز عصر می خوانیم؟ عصر زمان خطای آدم و حوا است و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم. "چرا نماز مغرب می خوانیم؟ مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم. "چرا نماز عشا می خوانیم؟ خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرار داد. (منبع: علل الشرايع شيخ صدوق ص 337) ⚠️ این پستو شِیر و استوری کنید تا انشالله همه از نمازگزاران باشیم❤ ✅ تجربه های نزدیک به مرگ @siahat_qarb    کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
لحظه مرگ و قبض روح هنگام کاشت ناخن حالا این دنیا، واقعا ارزششو داره که به دستورات خدا عمل نکنیم، حق الناس داشته باشیم، گناه کنیم و نماز نخوانیم؟! خواهر من واقعا این دنیا ارزششو داره ناخن بکاری و لاک بزنی غسل و وضوت به مشکل بخوره و باطل بشه؟ برای کی میخوای خودتو خوشگل کنی برای کسی که دو روز دیگه ولت میکنه؟ نمیخوای برای خدا روحتو پاک کنی که تا ابد پیشش هستی؟! بیاید از امروز توبه کنیم و برای خدا باشیم، بخدا اون عالم شرمندگیش از هزار عذاب بدتر، چون می فهمیم خدا هر لحظه نظاره گر اعمال ما بود و ما چقدر با خیال راحت گناه می کردیم. 🔶️بگو: فرشته مرگ که مأمور قبض روح شماست جان شما را خواهد گرفت و پس از مرگ به سوی خدای خود بازگردانیده می‌شوید.(آیه ۱۱ سوره سجده) ‼یادت باشه چشم بهم بزنیم تو برزخ هستیم، برید تو قبرستان ها قطعه های جدید ببینید،چقدر جوان ناکام زده، عجل برسه رفتیم، خوشا به حال کسی که بفهمه الان کجاست و بیدار بشه و در راه حق قدم بردارد. باشد که همه رستگار شویم♥️ ⚠️حضرت ابراهیم علیه السلام روزی شخصی را دید از او پرسید تو کیستی؟ او گفت: عزرائیل هستم. ابراهیم گفت: از تو می خواهم خودت را به آن صورتی که مومنین را قبض روح می کنی، به من بنمایانی. ابراهیم به دستور او، روی خود را برگردانید، و سپس به آن نگاه کرد، جوانی بسیار زیبا و خوشرو و شاد دید، گفت: اگر مومن پس از مرگ، چیزی (پاداشی) غیر از این چهره زیبا را نبیند، همین دیدار برای او کافی است، و پاداش خوبی برای کارهای نیکش خواهد بود. سپس ابراهیم، به عزرائیل گفت: اگر می توانی، خودت را در آن چهره ای که گمراهان را با آن، قبض روح می کنی، به من بنمان. عزرائیل: ای ابراهیم تو طاقت دیدن آن چهره را نداری. ابراهیم (ع) خواسته اش را تکرار کرد. عزرائیل گفت: روی خود را برگردان، ابراهیم (ع) روی خود را گردانید و سپس به او نگاه کرد، مردی سیاه که موهای بدنش راست شده بود و بسیار بوی بد دارد و از سوراخ های بینی او دود و آتش بیرون می آید، حضرت ابراهیم نتوانست آن چهره را مشاهده کند، بر اثر شدت ناراحتی بی هوش شد، وقتی به هوش آمد، عزرائیل را به صورت اول دید. به او فرمود: ای فرشته مرگ انسان گنهکار جز دیدن همین چهره، کیفر دیگری نبیند، همین نگاه برای عذاب و کیفر او کفایت می کند. (بحار الانوار، ج، ۶، ص ۱۴۳) اَللهُم عجّل لِولیک الفرج🤲 ✅ @siahat_qarb کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
غسالخانه ی زنان کدوم قسمت بدنت رو صابون بکشم؟ مگه خودت میدونستی روزی که میخواهی این دنیا رو ترک کنی تنت زخمی میشه؟ میگفتن خیلی خانم تر تمیز ومرتبی بودی حتی خواستی حموم اخرت هم خوش بو باشی😭 @neiynava_313 مادر امشب راحت راحت میخوابی دیگه زخم های کمرت و پات اذیتت نمیکنن... دیگه محتاج کسی نیستی که بیاد زخم هاتو با اب وصابون بشوره.... دختر نداشتی؟ پسر نداشتی؟ مونس نداشتی😭 چه روضه ای امشب برات امشب بخونم که دلم اروم بگیره.... تو خودت همش روضه ای😭 ادامه دارد‌‌‌.. #تنهایی #نینوا
بر خلاف بقیه عروسا که زیادی خسته می شدم؛ برای این عروس دوست داشتم تمام کاراشو با دقت بیشتری انجام بدم حوصله به خرج بدم ... این همه تو دنیا زخم دیده و اذیت شده؛ چطور دلم نیاد مثل فرشتها تمیز و خوش بوش نکنم آخه دختر حضرت زهراست(سلام الله علیها)🥺💔 شروع کردم به شامپو؛صابون؛لیف کشیدن... دست به هر جا میزدم توی زخمای عمیقش فرو میرفت😔 در دلم زمزمه میکردم خدایا اگه گناهان ما زیاده ولی لطف و رحمت و مغفرت تو بیشتره... آروم شدم ؛دیگه اذیت نبودم؛ دیگه حالم بد نبود؛ دلم به بخشنده بودن خدا گرم شد و میدونستم این وظیفه ی امروزمه که باید به نحو احسنت انجامش بدم... @neiynava_313 غسلش تموم شد باید از توی حوض بلندش میکردم که بذارمش روی کفنی که از قبل براش آماده کرده بود... کجای پاتو بگیرم مادر کجای تنتو بگیرم مادر چه جوری بغلت کنم بذارمت روی کفن...💔 به هر سختی که بود از حوض بلندش کردم و روی کفن گذاشتمش به یاد امام علی ع زمزمه میکردم فاطمه جان داری میری خداحافظ...😭😭😭 باید حنوط میشد کافور دستم گرفتم اول پیشونیشو زدم نزدیک گوشش شدم سلام منو به مادرم زهرا(س) برسون بگو هوای ما رو داشته باشه...😭💔 نوبت به حنوط کف دستاش رسید یخ یخ بودن؛ قفل شده بودن؛ حالا حنوط دو زانو و دو نوک انگشتان بزرگ پا... کفنو بستم رفتم رختکن... نشستم گوشه ی از اتاق تا نفسی تازه کن... # گلزار#تنهایی