🔴 در حاشیه مراسم تشییع جنازه حسن صانعی در جماران
پ.ن
مگه رهبری نفرمودند خاتمی #باغیانقلاب است...
پس جنابان کنا این فتنهگر یاغی و باغی بر انقلاب چه میکنن؟!
وقتی میگم رهبری تنهای تنهاست یعنی همین...
@zohe72.کانال کمیل
🔴 خـوش سـابـقـه
✍دکتر کوشکی | فعال جبهه انقلاب
▪️حدادعادل: در سوابق آقای پزشکیان هیچ نقطه منفی وجود ندارد، چه از نظر خانوادگی، چه اخلاقی، چه انقلابی و چه از نظر مالی و خودش را هم یک بسیجی میداند نه عضو هیچ جریانی! (باشگاه خبرنگاران)
▪️اما در میان اطرافیان و حامیان گردن کلفت ایشان تا بخواهید افرادی با سوابق منفی امنیتی ، فساد مالی ، مخالفت با دین و اخلاق و اهانت به مقدسات و خیانت به مملکت وجود دارد!
▪️به نظر جناب حدادعادل،رفاقت و همنشینی با این همه موجودات بدسابقه و اعتماد به آنها نقطه منفی محسوب نمی شود؟
پ.ن✍
از منظر جناب حداد عادل که من نمیدونم ایشون چیکاره مملکت هست که بهش اجازه میدن به راحتی بره و کنار رهبری بشینه در بیت ، همنشینی و پاک دانستن #باغیانقلاب و حرف های ظریف خائن ، هیچ نقطه منفی محسوب نمیشود!
میدونید چرا؟
چون خود این آدم ، ذاتا از همین همین تفکر و تیره و تبار است ولی با ظاهر #تزویر...
اینها جوانان و مردم مارا از انقلاب زده کرده اند.
به امید روزی که ریشه اینگونه به ظاهر ولاییها و انقلابیهای خطرناک و منافق از ریشه کنده شود در این نظام مقدس...
#زهیرمعصومی
@zohe72.کانال کمیل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیوانه چو دیوانه
فتنهگر چو فتنه ببیند خوشش آید ...
پ.ن
چشم جناب قوه قضائیه روشن...
#علیبرکتالله
اشداء بینهم...
رحماء فتنهگران...
دیدار خاتمی ملعون #باغیانقلاب و مهدیکروبی!
@zohe72.کانال کمیل
کانال کمیل.زهیر معصومی
🎥 پاسخ شیخ حسین انصاریان در ارتباط با حواشی دیدار اخیرش با خاتمی و ابطحی و گله مندی گسترده مردم انقل
🗒تطبیقهای تاریخیِ ناروا:
محمد خاتمی چه کرد؟
#باغیانقلاب
۱. گویا باز هم مسأله روشن نشده است. سخن در این نیست که اگر کسی، دچار «معصیتِ شخصی» شد و یا نسبت به شخص ما و حتّی دین ما، خطا و جفایی انجام داد، وی را بهطور ضروری و همواره، طرد و نفی کنیم و هیچ راهی برای بازگشت وی، گشوده نگه نداریم. چنین نیست و من نیز چنین نگفتهام. مسأله این است که خاتمی، «جُرم نابخشودنی» انجام داده که سیاههاش، نزدیک به سی فقره است و این فقرهها در سخنان عمومیِ رهبر انقلاب آمده است. خاتمی، یکی از اضلاع یک «فتنۀ اجتماعی» بود که بر ضد حکومت اسلامی، طرّاحی شده بود و میرفت که اصل و اساس حکومت اسلامی، برچیده بشود. بااینحال، رهبر انقلاب باز هم مسیر بازگشت را مسدود نکرد و از وی خواست که اعلام برائت کند، اما وی همچنان اصرار و لجاجت ورزید و فتنه را حق و صواب انگاشت. بنابراین:
اوّلاً، آنچهکه در سال هشتادوهشت و با جانبداری محمد خاتمی رخ داد، «فتنۀ اجتماعی» بود، نه معصیت شخصی و محدود که مربوط به رابطۀ یک شخص با خداست. نمیتوان حکم مناسبات شخصی را به حکم مناسبات اجتماعی و سیاسی تعمیم داد؛ این مغالطۀ تعمیم عام به خاص است.
ثانیاً این فتنه، بنیان و کیان «حکومت اسلامی» را هدف گرفت و موجودیّت آن را با چالش جدّی مواجه کرد و این یعنی بر باد دادن دستاوردهای صدها هزار شهید که بزرگترین خیانت است.
ثالثاً، در جریان این فتنۀ اجتماعی، صدها نفر نیز به شهادت رسیدند و یا کشته شدند و مسئولیّت این «جانها» و «خونها»، بر عهدۀ اضلاع فتنه و از جمله محمد خاتمی است.
رابعاً، به او فرصت «جبران» و «توبه» داده شد و از وی خواسته شد که از فتنه، برائت بجوید، اما وی چنین نکرد.
خامساً، او در سالهای بعد نیز همان مدار و مسیر پیشین خود را ادامه داد و در عمل نیز، آن جفای بزرگ را جبران نکرد.
۲. از طرف دیگر، کاری که محمد خاتمی به همراه بقیۀ سران فتنه انجام داد، حتی مهدی بازرگان نیز انجام نداد و بهراستی میتوان گفت بازرگان نسبت به اینان، صداقت و نجابت داشت و یک «مخالفِ سیاسیِ نجیب» بود. اما اینان، نانجیبانه به میدان سیاست وارد شدند و فتنه انگیختند و مردم را بر ضد نظام اسلامی شوراندند و آن را به لبۀ پرتگاه کشاندند.
۳. «روایتِ تاریخزده» از حسینبنعلی -علیهالسلام- نیز کارساز و توجیهگر نیست؛ چون باید خط و راه حسین را در «امروز» و «اکنون» دید و در عمل و نسبت به آنچهکه اکنون میگذرد، حسینی زیست. به تعبیر علامه مطهری، در «جبهۀ امروزینِ حسین» بودن است که هزینه دارد، نه بسندهکردن به نقل آنچهکه در ظهر عاشورای سال شصتویک هجری گذشت. امروز باید در صفبندیها و تقابلها و تضادها و کشمکشهای میان حق و باطل، در «خط حسین» بود و بازیِ خون را رقم زد، نه اینکه فقط به نقلِ تاریخ سرخِ گذشته پرداخت و اشک ریخت و مرثیه خواند. حسین، «کربلایی» و «مبارزه» و «مجاهد» و «رزمنده» میخواهد، نه اشکهای بیهزینهای که هیچ نسبتی با اکنون و اینجا ندارند. عاشورا، «خط» و «راه» و «مکتب» است و فلسفه و غایتش، «عمل» و «کنش» و «مواجهه» است. حسین، راه تاریخِ قدسی را گشود و مسیر را برای تحقّق «اسلامِ سیاسی» باز کرد، اما لیبرالهای ایرانی، و از جمله محمد خاتمی، در برابر منطق و مبنای عاشورا ایستادند و طاغوت تجدّد را ترجیح دادند و «نایب حسین» را در تنگنا و انقباض افکندند. این حجم از واقعیّتهای تلخ را ندیدن و باز هم خویش را به حسین منتسبکردن، برخاسته از تقلیلدادن حادثۀ عاشورا و خطِ سرخِ حسین است. قیام حسین، برپاییِ «حاکمیّت» بود و نه «هیأت». نباید فرع را بر جای اصل نشانید و نظریۀ انقلابیِ حسین و جهتگیریِ اجتماعی او را ندید و تمامیّت آن را در ذکر مصیبت خلاصه کرد. حسین برای «اقامۀ حق» برخاست و شمشیر کشید، نه «ذکر مصیبت». و اگر او نیز میخواست روضهخوانِ گذشتههای ازدسترفته باشد و نسبت به «طاغوتهای زمانه»اش، بیطرف و بیموضع باشد، شمشیر بر وی نمیکشیدند. حتی روضه نیز باید - آنچنان که امام خمینی میگفت - «سیاسی» باشد تا خطکشیها و مرزبندیها و دیگریها مشخص بشوند و انقلاب و مبارزه و قیام، جان تازه بگیرد و جامعه به سوی طرح دینی به حرکت درآید. حسین، نیروی پیشران تاریخِ اسلامی است؛ چون به تعبیر علامه مطهری، روح حماسه و حرارت و تحرّک و خیزش و جنبش را احیا کرد و میکند.
@zohe72.کانال کمیل