eitaa logo
♡✿כڂٺــࢪٵن زێنـݕـے✿♡
470 دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
166 فایل
﷽ 🌻כڂٺــــࢪٵن زێنݕێ🌻 💕ڂۅݜ ٵݦــــכے ݕٵنۅ ڄٵنـــــ🧕 ٺۅݪכ ڪٵنٵݪݦۅטּ ۱۴۰۰/۷/۲۲🎂 ڪݐے ݕٵڐڪࢪ صݪۅٵٺــــــ✔ نٵݜنٵس سنڄٵڨہ🙃 🚫ۅࢪۅכ ٵڨٵێٵن ݦݦنۅع(ۅڱࢪنہ ࢪێݐ!)🚫 🌸ٵࢪٺݕٵط ݕٵ ݦٵ🌸 @your_girl88 ݜࢪۅطـــــ @gfjvxh💜 800___________✈_________900
مشاهده در ایتا
دانلود
زهرا با صدای یکی بلند شدم داداشم بود داداشم: زهرا پاشو دانشگاه حاضر شو میرسونمت زهرا: باشه در بست منم از تخت بلند شدم دست صورت مو شستم رفتم لباس هامو پوشیدم با چادر کیف مو برداشتم رفتم پایین بعد یاعلی گفتم رفتم بیرون سوار ماشین شدیم بعد چند دقیقه رسیدیم به سمت دانشگاه که رفتم با فاطمه وارد شدیم که استاد بعد چند دقیقه اومد شروع کرد به تدریس کردن منم با حوصله گوش میدادم و زیر لب ذکر میگفتم که زنگ خورد رفتم رونیمکت نشستم که فاطمه نشست پیشم فاطمه: من برم چیزی بگیرم میام تو همین جا بمون زهرا: باشه رفتن فاطمه همکلاسیم که اسمش علی بود اومد بالا سرم واستاد یک ببخشید گفت زهرا: بله علی: میشه برام تو گروه درسی از جزو عکس بفرستین من دیر اومدم نبودم زهرا: بله چراکه نه علی: ممنونم خدانگه دار زهرا: یاعلی رفتن علی فاطمع اومد گفت اوو ببین زهرا خانم داره با اقا ژاوید حرف میزنه زهرا: بدبخت جزو می خواستم تو هم فاطمه: 😉 بعد زنگ رفتیم تو کلاس بعد کلاس رفتم سری خونه لباس ها ما مو عوض کردم ناهار خوردم نشستم جلو تلوزیون که شبکه ها را عوض میکردم که تازه یادم اومد برا اقا علی نفرستم پریدم تو اتاق رفتم پیویش نوشتم سلام ببخشید بفرمایید یادم رفت بعد ساعت نوشت خواهش میکنم اشکال نداره خانم محمدی ممنونم نوشتم قابلی نداشت یا علی نوشت یک استیکر لبخند فرست و نوشت یا علی گوشی گذاشتم کنار امروز نرفتم سر خاک هی دلم تنگ شده بود حاضر شدم سویچ از حامد گرفتم چون میدونستم حامد مامان صبح رفتن اصرار نکردم نشستم پشت فرمون یک بسم الله گفتم استارت زدم ادامه دارد...