eitaa logo
میوه دل من
6.5هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله النور انجام کارهای روزمره والدین در کنار بچه ها بازی های مناسب طبایع مختلف شعر و قصه های کاربردی بازی و خلاقیت و... ویژه کودکان زیر۷سال👶 ارتباط با ما:👈 @Rahnama_Javaher زیر نظر کانال طبیبِ جان: @Javaher_Alhayat
مشاهده در ایتا
دانلود
✨داستان امروز ✨ 🌷دوست خوب🤝 توی یه جنگل زیبا بچه آهوی خیلی کوچولویی زندگی می کرد. اسم این کوچولوی دوست داشتنی " آیوار" بود. آیوار خیلی کوچولو بود و نمیتونست خیلی خوب با توپ بازی کنه اما عاشق توپ و توپ بازی بود. او هر روز کنار مامانش دراز میکشید و توپ بازی بچه ها رو با دقت نگاه میکرد و توی دلش آرزو میکرد که زودتر بزرگ بشه. روزها گذشت و گذشت تا آیوار بزرگتر شد و حالا میتونست خوب روی پاهاش وایسته و راه بره و اینور اونور بدوه .یک روز آیوار تصمیم گرفت وارد زمین بازی بشه. او خیلی دلش میخواست دوست پیدا کنه برای همین توی دلش گفت: اگه ببینم هرکی خیلی خوب توپ بازی میکنه با همون دوست میشم چون من عاشق توپ بازی هستم!". و بعد وارد زمین شد. همه بچه ها یارکشی کردن و آیوار از اینکه داخل زمین بود و میخواست بازی کنه خیلی هیجان داشت. بازی شروع شد و آیوار حواسش رو جمع کرده بود تا ببینه کی بهتر از همه بازی میکنه بیشتر وقتا توپ دست کرگدن بود. او خیلی بازیکن محشری بود آیوار دلش میخواست با کرگدن دوست بشه وقتی بازی تموم شد، آیوار پیش کرگدن رفت و گفت: من اسمم ایواره از بازیت خیلی لذت بردم. اسم تو چیه؟ میخوای دوست شیم؟". کرگدن پوزخندی زد و گفت خوبه باشه. اسمم " کریس" هستش. !". و بعد آیوار و کریس به هم دست دادن و دوست شدن آیوار خیلی خوشحال بود. او همیشه دوست داشت پیش کریس باشه. صبح که شد، فورا با عجله بلند شد و دنبال کریس رفت. کریس توپش رو برداشت و با آیوار بازی کردن کمی بعد، خسته شدن و پیش هم نشستن کریس پوزخندی زد و گفت: تو از یه مرغ هم بدتر توپ بازی میکنی که و بعد با صدای بلند خندید. آیوار خیلی ناراحت شد اما سکوت کرد و چیزی نگفت. کمی بعد آیوار گفت: " کریس بریم سمت رودخونه یکم آب‌تنی کنیم؟". کریس موافقت کرد و باهم به راه افتادن آیوار انگار کمی خسته بود و خوب نمیتونست راه بره کریس دوباره خندید و گفت: " اون پاهای لاغر مردنیت انگار جون نداره رفیق باز هم آیوار ناراحت شد اما چیزی نگفت. چون میخواست با کریس دوست بمونه اون روز برای آیوار روز خوبی نبود. او کنار دوستش بود اما خیلی هم شاد نبود. چون دوستش حرفایی زد که آیوار از خودش بدش اومده بود. شب که شد آیوار با خودش فکر میکرد کاش پاهام قوی بود نه لاغر مردنی از خودم خوشم نمیاد آخه چرا نمیتونم محکم شوت کنم!". آیوار با ناراحتی خوابید. اما صبح که شد فورا پیش کریس رفت. این بار همه بچه ها جمع شده بودن و قرار بود فوتبال بازی کنند. آیوار با خوشحالی توی تیم کریس رفت. بازی شروع شد. ناگهان کریس داد زد ای آیوار دست و پاچلفنی تو که بلد نیستی شوت کنی چرا رفتی جلو برگرد عقب!". دوباره آیوار ناراحت شد و چیزی نگفت اما حرفای کریس تمومی نداشت. کریس باز هم داد زد و گفت: " آیوار برو بیرون تو از یه تیکه چوب هم بی مصرف تری. آیوار خیلی ناراحت شد و بیرون رفت او بازی رو با دقت نگاه میکرد. خرگوش اصلا فوتبال بلد نبود اما دوستش اون رو اصلا دعوا نمیکرد بازی که تموم شد آیوار پیش خرگوش رفت و گفت: " تو بازیت مثل منه، اما هیچکدوم از دوستات تو رو دعوا و ناراحت نکردن هیچکس تو رو مسخره نکرد تو خوش شانسی! خرگوش با خوشحالی گفت: " آره! درسته. اما بخاطر خوش شانسیم نیست آیوار تعجب کرد و گفت: پس بخاطر چیه؟ خرگوش گفت: باید با کسایی دوست بمونی که باهات خوب رفتار کنن اگه یک نفر همیشه چیزایی بهت بگه که تو از خودت بدت بیاد این یعنی اون دوست تو نیست!". آیوار فهمید که کریس نمیتونه دوست خوبی براش باشه. برای همین دیگه با کریس دوست نموند او با خرگوش دوست شد و حالا از خودش خوشش میاد چون الان دوستای خیلی خوبی داره. کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯
آموزش مرحله به مرحله درست کردن نهنگ با خمیربازی کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آموزش درست کردن یک فرفره زیبا☝️🤩 کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بچه های گلم خوبید ✋ اینهم یک نقاشی مرحله ای برای امروز بچه‌های خوب وعزیزم🤩🤩 کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯
280.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚کاردستی کشتی با وسایل دور ریختنی⛵️🌊 کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯
2.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚ایده ی نقاشی روی چوب بستنی 😍🌈 کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از طبیبِ جان 🇮🇷
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمرکز دو‌ دستی نوارهای کاغذی رو در دو رنگ به بچه ها بدید، هر رنگ‌ رو با یکی از دست هاشون بگیرن حالا نوارها رو ضربدری روی میز قرار بدن تا یکی در میون از هر رنگ‌ روی میز قرار بگیره و در نهایت طوری اون ها رو جمع آوری کنن که باز هم در هر دستشون یک رنگ‌ باشه. این بازی ساده تمرکز و‌ دقت بچه ها رو بالا میبره. کانال میوه دل من:👇 ╭┅──——🌸————┅╮ @MiveiyeDel_man ╰┅──——🌸————┅╯