✨ چیزی در گوشم خواند و حافظ کلّ قرآن شدم!
✅ آیت الله بهجت (ره):
▫️ کجا رفتند آنهایی که
📜 «یُذَکِّرُکُمُ اللّهَ رُؤْیَتُهُ.»؛
📃 (دیدارشان شما را به یاد خدا میآورد.)
بودند؟
▫️ میگویند: ماهی تا در آب است قدردان نیست.
❇️ امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف واسطهی بین خالق و مخلوق است؛
رَشَحاتی (1) به این و مقداری به آن و قطراتی به دیگران میدهد. اگر هزار نفر هم از او استفاضه (=طلب فیض و عنایت) کنند و یا بیشتر، دست خالی بر نمیگردند.
اگر ما خیلی همّت داشته باشیم، فقط میتوانیم به مردم بگوییم:
🔸راه این است و چاه این؛ و راه کمال و زوال، و صعود و سقوط این است، مبادا گم شوید.
▫️ کیست که برود قرآن را بیاورد و به مخالفان بگوید:
🔸 میان ما و شما قرآن حاکم باشد؛
▫️ زیرا آنها دستش را قطع میکنند، چنان که امیرمؤمنان علیهالسّلام قرآن را آورد و نپذیرفتند.
آن آقا میگفت:
▪️ خضر نبی علیهالسّلام در خواب یا بیداری، به من گفت:
🔸 صدایت خوب است، قرآن بخوان،
▪️ گفتم:
🔹 حفظ ندارم.
▪️ گفت:
🔸 گوشات را نزدیک من بیاور.
▪️ چیزهایی در گوشم خواند که نفهمیدم چیست، ولی بعد از آن دیدم حافظ کلّ قرآن شدهام!
▫️ آری، این گونه چیزها را هم میدادند.
⬅️ در محضر بهجت، جلد سوم، نکته 499
(1). «رشحات» جمع «رشحه» در لغت به معنای تراوش و چکیده است و به تراوش و تراویدن آب، «رشحه» میگویند. اما در فلسفه و عرفان، واژه «رشحه» و «رشحات» به معنای تراوش فیض، رحمت، دانش و دیگر امور معنوی از سوی عالم ماوراء طبیعت، میباشد.
🏷 #قرآن_کریم #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه
#حضرت_خضر_علیه_السلام
@Modafeaneharaam
❇️ امام زمان(عج)، آگاه بر تمام اخبار و احوال ما
✅ امام زمان (عجّل الله فرجه):
ما بر تمامی احوال و اخبار شما آگاه و آشناییم و چیزی از شما نزد ما پنهان نیست.
📜 إنّا نُحیطُ عِلْماً بِانْبائِکُمْ، وَ لا یَعْزُبُ عَنّا شَیْیءٌ مِنْ اخْبارِکُمْ
⬅️ احتجاج: ج ۲، ص ۴۹۷، بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۵
🏷 #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #حدیث
@Modafeaneharaam
❇️ آمرزش طلبیدن برای همدیگر، راز نجات از هلاکت
✅ امام زمان (عج):
🔸 اگر طلب مغفرت و آمرزش بعضی شماها برای همدیگر نبود، هرکس روی زمین بود هلاک می گردید، مگر آن شیعیان خاصّی که گفتارشان با کردارشان یکی است.
📜 یَابْنَ الْمَهْزِیارِ! لَوْلاَ اسْتِغْفارُ بَعْضِکُمْ لِبَعْض، لَهَلَکَ مَنْ عَلَیْها، إلاّ خَواصَّ الشّیعَهِ الَّتی تَشْبَهُ اقْوالُهُمْ افْعالَهُمْ
👈 مستدرک ج ۵، ص ۲۴۷، ح ۵۷۹۵
#امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #حدیث #استغفار
@Modafeaneharaam
❇️ خدایا در این راه دیگران را جایگزین ما نکن!
✅ قسمتی از دعایی که حضرت امام رضا(ع)، امر می فرمودند که بوسیله ی آن، برای حضرت امام مهدی(عج) دعا شود:
📃 (خدایا) ما را از کسانی قرار ده که به دست آنها برای دینت پیروزی آوری و یاری ولیات را به آنها نیرومند سازی و ما را در این زمینه با دیگران عوض مکن، زیرا عوض کردن ما با دیگران بر تو آسان، ولی بر ما کار بسیار دشوار است.
📜 وَاجْعَلْنا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ، وَتُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِيِّكَ، وَلَا تَسْتَبْدِلْ بِنا غَيْرَنا، فَإِنَّ اسْتِبْدالَكَ بِنا غَيْرَنا عَلَيْكَ يَسِيرٌ، وَهُوَ عَلَيْنا كَثِيرٌ .
⬅️ مفاتیج الجنان، دعای بعد از دعای عهد
#امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #حدیث #ولایت
@Modafeaneharaam
❇️ پروردگارا! رفتن در دست تو است؛ من نمیدانم چه موقع خواهم رفت
ولی میدانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی و آن قدر با دشمنان قسمخوردهات بجنگم تا به فيض شهادت برسم.
🖊 فرازی از وصیت نامهی شهید سپهبد، علی صیاد شیرازی
🗓 ۲۱ فروردین، سالروز شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی گرامی باد.
🏷 #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه
#شهید_صیاد_شیرازی #خودسازی
@Modafeaneharaam
✨ توسل رهبر انقلاب به امام زمان (عج) در جمکران در مواقع بحرانها
به روایت شهید سید حسن نصرالله
✅ شهید سيدحسن نصراللّه نقل مىكرد:
🔹 در زمانى كه حزباللّه در فشار سختى از جانب اسرائيل بود و دچار مشكلات فراوانى بوديم خدمت مقام معظم رهبرى مدظلهالعالى رسيديم و از گرفتارىها و مشكلات خودمان بر ايشان گفتيم.
معظم له فرمودند:
🔸 بعضى وقتها در ادارۀ امور كشور حل برخى مسائل براى من دشوار مىشود و هيچ راهى پيدا نمىشود، به دوستان و… مىگويم آماده شويد به جمكران برويم. در مسجد مقدس جمكران بعد از راز و نياز با آقا امام زمان عليهالسّلام احساس مىكنم همانجا دستى از غيب مرا راهنمايى كرد و در آنجا به تصميمى مىرسم و همان را عملى مىكنم و مشكل به اين صورت حل مى شود.
✳️ شهید سيدحسن نصراللّه مىفرمود:
🔹 مقام معظم رهبرى مدظلهالعالى با بيان اين مطلب ما را متوجه امام زمان عليهالسّلام نمود.
📚 آب، آیینه، آفتاب ص ۱۱۳
🏷 #جمکران #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه
#مقام_معظم_رهبری
@Modafeaneharaam
🌸 تشرف غانم هندی در غیبت صغری
(بخش اول)
✅ ابوسعید غانم هندی میگوید:
◽️مـن در یكی از شهرهای هند (كشمیر) بودم و دوستانی داشتم كه چهل نفر بودند.
⚖ ما بر كرسیهایی كـه در طـرف راسـت سـلـطان بود، مینشستیم و همه كتب اربعه (تورات، انجیل، زبور و صحف ابراهیم) را خوانده، با آنها در میان مردم حكم میكردیم و مسائل دین را به ایشان تعلیم و در حلال و حرام نظر میدادیم.
سلطان و رعیت هم به ما رجوع میكردند.
💡روزی در خصوص سید انبیاء، رسول اللّه(ص)، صحبتی شد و بین خودمان گفتیم، این پیغمبر كه در كـتـابها نامش برده شده وضعش بر ما مخفی میباشد، پس واجب است كه به دنبال او باشیم و آثارش را جستجو كنیم.
در آن مـجـلـس نـظـر تـمام ایشان بر این موضوع قرار گرفت كه من برای جستجو خارج شده و سـیـاحـت كـنـم.
💰مـن هـم بـا ایـن عزم در حالی كه با خود، مال و ثروت زیادی برداشته بودم، از هندوستان، خارج شدم.
دوازده ماه سیر نمودم، تا آن كه به نزدیكی شهر كابل رسیدم.
به طایفه ای از تركمن ها برخورد نمودم.
🗡🩸 آنها مرا غارت و جراحات شدیدی بر من وارد آوردند. به كابل وارد شدم. حاكم كابل از حال من مطلع شد و مرا روانه بلخ كرد.
والی در آن زمان، داوود بن عباس بن ابی الاسود بود.
مطلع شد كه من از هندوستان برای تحقیق از دیـن اسـلام بـیـرون آمده و در این باره با فقهاء و علماء علم كلام مناظره كرده ام و زبان فارسی را آموخته ام، لذا كسی را فرستاد و مرا در مجلس خود احضار كرد.
👳♂فقهاء را هم حاضر كرد و آنها با من مناظره نمودند و من هم به آنها خبر دادم كه از هند برای یافتن این پیغمبری كه در كتابهای خود نام او را دیده ام، خارج شده ام.
◽️گفتند:
🔹نام آن پیامبر چه میباشد؟
◽️گفتم:
🔸نام او محمد است.
◽️گفتند:
🔹این شخص، پیغمبر ما است.
◽️از شـریـعـت و دیـن او سـؤال كردم.
آنها تا حدی مرا آگاه نمودند. گفتم:
🔸من میدانم كه محمد پیغمبر است، اما نمیدانم این كه شما میگویید، همان است یا نه. جایش را به من بگویید تا نزد او بـروم و از علائمی كه به یاد دارم، جویا شوم.
اگر او همان پیغمبری بود كه میشناسم، به او ایمان میآورم.
◽️گفتند:
🔹او از دنیا رفته است.
◽️گفتم:
🔸وصی و خلیفه او كیست؟
◽️گفتند:
🔹ابوبكر.
◽️گفتم:
🔸این كنیه است، نام او را بگویید.
◽️گفتند:
🔹عبداللّه بن عثمان و او از قریش است.
◽️گفتم:
🔸نسب پیغمبر خود محمد(ص) را بگویید.
◽️نسب او را بیان كردند.
گـفـتـم:
🔸آن پـیـغمبری كه من به دنبال او هستم، این شخص نیست، زیرا آن كه در پی او هستم، خـلـیـفـه اش برادر او در دین، پسر عموی او در نسب، شوهر دخترش در سبب میباشد.
ایشان پدر اولاد او است و آن پیغمبر در روی زمین اولادی غیر از اولاد خلیفه خود ندارد.
◽️وقـتـی این سخنان را شنیدند، آشوبی به پا شد و گفتند:
🔹ایها الامیر این مرد از شرك خارج و وارد كفر گردیده و خون او حلال است.
(ادامه دارد)
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(عج)، اثر سید جواد معلم، صفحه 51
#مهدویت #تشرفات #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه
@Modafeaneharaam
🌸 تشرف غانم هندی در غیبت صغری
(بخش دوم)
◽️... گـفتم:
🔸ای مردم، من خود دینی دارم و از آن دست بر نمیدارم تا آن كه دین بهتری بدست آورم.
مـن اوصاف این مرد را در كتب پیغمبران گذشته این طور دیده ام و از شهر و دیار و عزت و دولت خود بیرون نیامدم، مگر برای یافتن او، و این كه شما میگویید مطابق با اوصاف این پیغمبر موعود نیست، دست از سر من بردارید.
◽️والـی وقـتـی ایـن مـطلب را دید، حسین بن اسكیب را كه از اصحاب امام حسن عسكری(ع) بود، خواست و به او گفت:
🔹با این مرد هندی مناظره كن.
◽️حسین گفت:
🔸خدا امیر را حفظ كند، فقهاء و علماء در محضر تو هستند و از من داناتر و بیناترند.
◽️گـفت:
🔹نه، بلكه همان طوری كه میگویم در خلوت با او مناظره كن و كمال ملاطفت را رعایت نما.
◽️حسین مرا به خلوت برده و با من مدارا نمود و گفت:
🔸آن كس كه تو میخواهی همین محمد است كـه ایـنـها گفتند.
وصی و خلیفه او علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب (ع) است.
او همسر فاطمه(س)، - دختر آن حضرت - و پدر حسن و حسین - دو فرزند پیامبر - است.
▪️غـانـم میگـویـد:
◽️وقـتی این سخنان را شنیدم، گفتم:
🔸اللّه اكبر، این شخص همان است كه من میخـواهـم.
◽️لذا به نزد داوود بن عباس آمدم و گفتم:
🔸ایها الامیر آن كس را كه میخواستم، پیدا كردم.
اشهد ان لااله الا اللّه و ان محمدا رسول اللّه.
◽️داوود به من احسان و اكرام نمود و متوجه حسین شد و گفت:
🔹مراقب حال او باش.
◽️هـمـراه حـسـیـن رفتم و با او انس گرفتم و مسائل دین خود را از او آموختم. نماز و روزه و سایر واجـبـات را به من آموخت.
تا آن كه روزی به او گفتم:
🔸ما در كتابهای خود دیده ایم كه این محمد خـاتـم پیغمبران میباشد و بعد از او پیغمبری نیست.
دیگر آن كه كارها بعد از او با وصی و وارث و خـلیفه او است.
پس از آن با وصی بعد از وصی، یعنی این امر در اعقاب و فرزندانش تا قیامت هست.
حال بگو وصی وصی محمد چه كسی است؟
◽️گـفـت:
🔹حسن و بعد از او حسین میباشد و بعد از او پسران حسین (ع)
◽️و خلاصه نام ایشان را ذكر كـرد، تـا آن كـه بـه صاحب الزمان (ع) رسید.
بعد هم مرا از آنچه واقع گشته، خبر داد، لذا فكری نداشتم، مگر آن كه به دنبال ناحیه مقدسه به راه بیفتم.
(ادامه دارد)
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(عج)، اثر سید جواد معلم، صفحه 51
🏷 #مهدویت #تشرفات #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه
@Modafeaneharaam
🌸 تشرف غانم هندی در غیبت صغری
(بخش سوم)
▪️ ... بـعـد از آن در سـال 264، غـانم به شهر قم آمد و با اهل قم و طایفه امامیه بود تا آن كه با برخی از ایشان روانه بغداد شد و با او رفیقی از اهل سنت بود كه ابتدا هم مذهب بودند.
▪️ غـانـم میگوید:
◽️بعضی از اخلاق آن رفیق را نپسندیدم، لذا از او جدا شده و سفر میكردم، تا وارد سامرا شدم و از آن جا به سوی عباسیه (مسجد بنی عباس كه حالا مخروبه و معروف به خلفاء است و سابقا دارالحكومة بوده است) رفتم.
در آن جا نماز را خوانده و درباره چیزی كه قصد داشتم به فكر فرو رفتم.
ناگهان دیدم كسی نزد من آمد و گفت:
🔸تو فلانی هستی؟
◽️و مرا به آن اسمی كه در هند داشتم، نام برد.
گفتم:
🔹بله.
◽️گـفـت:
🔸مولای خود را اجابت كن.
◽️وقتی این مطلب را شنیدم، به همراهش روانه شدم. او در میان كوچه ها میرفت و من به دنبالش بودم. تا آن كه وارد خانه و باغی شد. من هم داخل شدم.
در آن جا مـولای خـود را دیـدم كه نشسته اند و به من توجه كردند و به زبان هندی فرمودند:
🔶 مرحبا یا فلان (خوش آمدی) ، حالت چطور است؟ حال فلان و فلان (تمام چهل نفر از دوستان مرا نام برد) چطور است؟
◽️و راجع به هر یك از ایشان جداگانه سوال فرمود.
بعد هم مرا به وقایعی كه برایم اتفاق افتاده بود، خبر داد و تمام این سخنان را به زبان هندی فرمود.
بعد فرمود:
🔶 میخواهی با اهل قم به حج بروی؟
◽️عرض كردم:
🔹آری، مولای من.
◽️فـرمـود:
بـا ایـشان مرو، امسال صبر كن و سال آینده برو.
◽️پس از آن كیسه ای كه نزد حضرتش بود، بـرداشت و به من مرحمت كرد و فرمود:
🔶 این را برای مخارجت بردار و در بغداد بر فلانی - نام او را ذكر فرمود - وارد شو و او را بر چیزی مطلع نكن.
▪️ بعد از آن غانم برگشت و به حج نرفت.
پس از آن قاصدها آمدند و خبر آوردند كه حجاج در آن سال از عقبه (محلی است) برگشته اند.
و به این وسیله، علت منع حضرت از تشرف به حج، دانسته شد.
🕋 غـانـم هـم بـه خـراسـان مراجعت كرده و در سال بعد به حج مشرف شد و برای ما هدیه فرستاد و برگشت. بعد به خراسان رفته و همان جا توقف نمود، تا آن كه وفات كرد.
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(عج)، اثر سید جواد معلم، صفحه 51
#مهدویت #تشرفات #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه
@Modafeaneharaam
🌸 آنچنان از نعمتها بهرهمند میگردند كه هرگز نظیر آن دیده نشده است.
✅ رسول اکرم، حضرت محمد صلّى اللّه علیه و اله:
📃 امّت من در زمان - حضرت - مهدى، آنچنان از نعمتها بهرهمند میگردند كه هرگز نظیر آن دیده نشده است.
⛈ آسمان سیلآسا، باران رحمت را بر آنان فرو میریزد،
🌱 و زمین چیزى از گیاه و روییدنى خود را فرو نمیگذارد جز اینكه آن را میرویاند
💎 و ثروت آن روز بر روى هم انباشته میشود
🎁و هر كس بگوید: یا مهدى! بر من عطا فرما،
- حضرت - مىفرماید: بگیر.
📜 تنعّم امّتى فى زمن المهدىّ نعمة لم ینعموا مثلها قطّ، یرسل السّماء علیهم مدرارا و لا تدع الأرض شیئا من نباتها، إلّا اخرجته و المال یؤمئذ كدوس یقوم الرّجل فیقول: یا مهدىّ! اعطنى، فیقول: خذ.
⬅️ عقد الدّرر، ص ۱۷۰، چاپ انتشارات نصایح قم- فروغ بینهایت، ص ۱۴۱.
🏷 #حضرت_محمد_ص #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #ظهور
@Modafeaneharaam
🌸 تشرف ملا حبیب اللّه و حاج سید محمد صادق قمى
✅ مـلا حـبیب اللّه، كه از متقین و مورد اعتماد است، مؤذن مسجدى بود كه مرحوم حاج سید محمد صادق قمى (ره) آن را تاسیس كرد.
ایشان فرمود:
▫️ عـادت مـن ایـن بود، كه یك ساعت قبل از طلوع فجر، به مسجد مىآمدم و نافله شب را در آن جا مـىخـوانـدم و وقتى هوا گرم مى شد بر پشت بام مسجد بجا میآوردم و بعد از اداء نافله بر سطح ایـوان مـرتـفع مسجد مىرفتم و قبل از اذان قدرى مناجات مىكردم.
وقتى كه صبح مىشد اذان مىگفتم و براى نماز پایین مىآمدم.
ایـن بـرنامه را نزدیك به بیست سال اجرا میكردم.
شبى از شبها كه تاریك بود و باد مىوزید، بنا بر عـادت بـه مـسـجد آمدم.
دیدم در مسجد باز است و یك روشنایى در آن جا دیده مىشود.
گمان كـردم خـادم، در مـسـجـد را نـبـسته و چراغ را خاموش نكرده است.
داخل شدم كه ببینم جریان چـیـسـت، دیـدم سیدى به لباس علماء ایران در محراب مشغول نماز است و آن روشنایى از چهره مبارك ایشان ساطع مىشود نه از چراغ! درباره آن سید و صورت نورانیش تفكر میكردم.
وقتى از نماز فارغ شد، رو به من نمود و مرا به اسم صدا زد و فرمود:
🔶 به آقاى خود (سید محمد صادق قمى) بگو بیاید.
▫️ بـدون تـامل امر او را اطاعت نمودم و رفتم كه مرحوم حجة الاسلام سید محمد صادق قمى را خبر كنم.
چون به خانه اش رسیدم در را به آرامى كوبیدم.
دیدم، آن مرحوم درحالى كه عمامه خود را به سـر كرده، پشت در ایستاده و مىخواهد از خانه خارج شود.
سلام كرده و عرض كردم:
🔹 سید عالمى در مسجد است و شما را احضار نموده است.
▫️ فرمود:
🔸 آیا او را شناختى؟
▫️ گـفـتـم:
🔹 نه، نشناختم، ولى از علماء ولایت ما نیست.
آقا! چقدر صورت او نورانى است، من چنین صورت نورانى در مدت عمرم ندیده ام.
▫️ اما مرحوم سید محمد صادق به من جوابى نمىداد.
با ایشان بودم، تا داخل مسجد شد.
دیدم نسبت به آن سید، ادب خاصى را رعایت مى كند و خضوع كاملى در برابر ایشان دارد.
سلام كرد و نزدیك ایشان نشست و با آن شخص مذاكره اى نمود.
بعد از مدت زمانى، آن سید از مسجد خارج شد.
مـن كـه از خـضوع ایشان تعجب كرده بودم پرسیدم:
🔹 این سید كه بود؟ و چرا تا این حد نسبت به او خضوع مى كردید؟
▫️ رو به من نمود و فرمود:
🔸 او را نشناختى؟
▫️ گـفـتـم:
🔹 نه.
▫️ از من تعهد گرفت كه در مدت حیاتش، این جریان را بروز ندهم.
بعد فرمود:
🔸 آن آقا، مولاى من و تو، حضرت صاحب العصر و الزمان عجل اللّه تعالى فرجه الشریف بود.
▫️ در ایـن جـا مـن بـه سوى در مسجد دویدم.
دیدم در بسته و مسجد تاریك است و احدى در آن جا نیست.
از سـخنان حضرت با ایشان چیزى نفهمیدم، جز آن كه امر به اقامه نماز جماعت صبح در اول فجر فرمودند.
❇️ مـلا حبیب اللّه این مطلب را بروز نداد، مگر بعد از وفات حجة الاسلام سید محمدصادق قمى، و بر صدق این قضیه، سه بار به قرآن كریم قسم خورد.
⬅️ بركات حضرت ولی عصر(علیه السلام)، اثر سید جواد معلم، صفحه 72
🏷 #امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #نماز_اول_وقت #تشرفات
@Modafeaneharaam
15.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 به من رحم کن بی قرارم بیا
🎤 حامد جلیلی
🎬 نماهنگ مهدوی
#امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #ظهور #نماهنگ_مهدوی
@Modafeaneharaam