eitaa logo
مدافعان حرم 🇮🇷
32.5هزار دنبال‌کننده
31.8هزار عکس
13.3هزار ویدیو
300 فایل
اینجا قراره که فقط از شهدا درس زندگی بگیریم♥ مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن💌 تاسیس 16اسفند96 ارتباط👇 @Soleimaniam5 https://gkite.ir/es/9987697 تبلیغ👇 https://eitaa.com/joinchat/2294677581C1095782f6c عنایات شهدا👇 https://eitaa.com/shahiidaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 تشرف ابو راجح حمامی و شفا یافتن او از مرگ حتمی ▪️ در حله به مرجان صغیر، که حاکمی ناصبی بود، خبر دادند ابو راجح، پیوسته صحابه را سب و سرزنش ‌می‌کند. دستور داد که او را حاضر کنند. وقتی حاضر شد، آن بی دینان به قدری او را زدند که مشرف به هلاکت شد و تمام بدن او خرد گردید، حتی آن قدر به صورتش زدند که دندانهایش ریخت. بعد هم زبان او را بیرون آوردند و با زنجیر آهنی بستند. بینی اش را هم سوراخ کردند و ریسمانی از مو داخل سوراخ بینی او کردند. سپس حاکم آن ریسمان را به ریسمان دیگری بست و به دست چند نفر از مامورانش سپرد و دستور داد او را با همان حال، در کوچه‌های حله بگردانند و بزنند. آنها هم همین کار را کردند، به طوری که بر زمین افتاد و نزدیک به هلاکت رسید. وضع او را به حاکم ملعون خبر دادند. آن خبیث دستور قتلش را صادر کرد. حاضران گفتند: 🔹 او پیرمردی بیش نیست و آن قدر جراحت دیده که همان جراحتها او را از پای در ‌می‌آورد و احتیاج به اعدام ندارد، لذا خود را مسئول خون او نکن. ▪️ خلاصه آن قدر با او صحبت کردند، تا دستور ر‌هایی ابوراجح را داد. بستگانش او را به خانه بردند و شک نداشتند که در همان شب خواهد مرد. صبح، مردم سراغ او رفتند، ولی با کمال تعجب دیدند سالم ایستاده و مشغول نماز است و دندانهای ریخته او برگشته و جراحتهایش خوب شده است، به طوری که اثری از آنها نیست. تعجب کنان قضیه را از او پرسیدند. گفت: ▫️ من به حالی رسیدم که مرگ را به چشم دیدم. زبانی برایم نمانده بود که از خدا چیزی بخواهم، لذا در دل با حق تعالی مناجات و به مولایم حضرت صاحب الزمان (ع) استغاثه کردم. ✨ ناگاه دیدم حضرتش دست شریف خود را به روی من کشید، و فرمود: 🔸 از خانه خارج شو و برای زن و بچه ات کار کن، چون حق تعالی به تو عافیت مرحمت کرده است. ▫️ پس از آن به این حالت که ‌می‌بینید، رسیدم. 🔘 شیخ شمس الدین محمد بن قارون (ناقل قضیه) ‌می‌گوید: ▪️ به خدا قسم ابوراجح مردی ضعیف اندام و زرد رنگ و بد صورت و کوسج (مردی که محاسن نداشته باشد) بود و من همیشه برای نظافت به حمامش ‌می‌رفتم. صبح آن روزی که شفا یافت، او را در حالی که قوی و خوش هیکل شده بود در منزلش دیدم. ریش او بلند و رویش سرخ، به طوری که مثل جوان بیست ساله ای دیده ‌می‌شد. و به همین هیئت و جوانی بود، تا وقتی که از دنیا رفت. 💠 بعد از شفا یافتن، خبر به حاکم رسید. او هم ابوراجح را احضار کرد و وقتی وضعیتش را نسبت به قبل مشاهده کرد، رعب و وحشتی به او دست داد. از طرفی قبل از این جریان، حاکم همیشه وقتی که در مجلس خود ‌می‌نشست، پشت خود را به طرف قبله و مقام حضرت مهدی (ع) که در حله است ‌می‌کرد، ولی بعد از این قضیه، روی خود را به سمت آن مقام کرده و با اهل حله، نیکی و مدارا ‌می‌نمود و بعد از چند وقتی به درک واصل شد، در حالی که چنین معجزه روشنی در آن خبیث تاثیری نداشت. ⬅️ بركات حضرت ولى عصر(عليه السلام)، سید جواد معلم، صفحه 58 🏷 @Modafeaneharaam
آسمانیان‌ بهتر از‌ زمینیان‌ مـی‌دانند که‌ هر صبح‌، سراسرِکیهان، هستـی‌ِ خویش‌ را از‌ آستانه‌ی‌ مشیت‌ِ الهی‌ در نجفِ‌ اشرف‌ می‌گیرد... 📚کهکشان‌نیستـی 🌸صلواتی هدیه به امیرالمؤمنین برای حال خوب هممون ❇️اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم @Modafeaneharaam
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍رفیق و برادر عزیزم آقا سجاد بزرگیان نزدیک به 140 روزه که در لبنان درحال خدمت رسانی به آوارگان سوری هستش، متاسفانه در اثر سانحه ای در کُماست و حال مساعدی نداره. میشه خواهش کنم برای شفای عاجل برادر مخلص، جهادی و عزیزم، آقاسجاد یک حمد و چهارده صلوات قرائت کنید؟ ممنونم💚
مدافعان حرم 🇮🇷
📍رفیق و برادر عزیزم آقا سجاد بزرگیان نزدیک به 140 روزه که در لبنان درحال خدمت رسانی به آوارگان سوری
🌷🌷🌷 آقای حمید قرائیان را خیلی از شما می شناسید. روایتگر سیره شهدا ، مجری ، مستند ساز و فعال فرهنگی اجتماعی مدت هاست که به همراه تعدادی از جهادگران مخلص ، در لبنان حضور دارد و در کنار خدمت به مردم و شیعیان مظلوم لبنان و سوریه ، مقاومت در دل آوارگی را روایت می کند. 🌿به کانال حمید قرائیان سری بزنید و در جریان حال و هوای مردم صبور و مقتدر لبنان قرار بگیرید. اکنون این برادر مجاهد مخلص التماس دعا برای سلامتی مجاهد مخلص دیگری دارد... 🔻با روایت‌های او از لبنان همراه باشید. https://eitaa.com/mah_dar_mahagh_313 @Modafeaneharaam
از زبری فرش به موکت پناه بردم!!! ✅ رهایی او از بندهای مادیات دنیا به‌گونه‌ای است که معاندین انقلاب اسلامی نیز به عدم دلبستگی او به دنیا اعتراف کرده‌اند. 📚 منبع👇👇 کتاب «از ظهر عاشورا تا شام بغداد» اثر سیدمحمدحسین راجی، صفحه ۶۰ و ۶۱. @Modafeaneharaam
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بالاترین درجه انسان... به روایت شهید مهدی زین الدین ✅ @Modafeaneharaam
📎 کلام شهید بارالها! من نمی خواهم که در بستر بمیرم میروم تا همچو مردان خدا در دل سنگر بمیرم و میدانم که به شهادت میرسم، میخواهم اگر لیاقتش را داشتم، بدنم مانند فاطمه زهرا (س) مفقودالجسد بشود. 🌷شهید 🌷 @Modafeaneharaam
نماهنگ مجنونم.mp3
6.08M
📢رفته بودم انقدر مداحیای قشنگی میکرد که دلم نمیخاست از اونجا برم... آخرش طاقت نیوردم گفتم پلی لیست مداحیات خیلی قشنگ و دلی هستن گفت همشو از این کانال دانلود میکنم😍 http://eitaa.com/joinchat/2796617737Cc5231e645a http://eitaa.com/joinchat/2796617737Cc5231e645a مدایاحشون یه چیز دیگست...شب‌های جمعه کانال امام حسین رو خالی نزارین با گلچینی از مداحی و مطالب ویژه.مسابقه هر ماه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔️چکونه بفهمیم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از ما راضی هستند؟ @Modafeaneharaam
✨🔮✨🔮✨🔮✨ یاد حضرت در دقایق زندگی 🔵 توصیه امام زمان به خواندن صحیفه سجادیه 🌕 محدث عظیم و سالک وارسته، مرحوم مجلسی(پدر علامه مجلسی) می فرماید: «در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم، اما نماز قضا بر عهده ام بود و به همین دلیل احتیاط می کردم و نمی خواندم. خدمت شیخ بهائی عرض نمودم که فرمود: نماز قضا بخوان. اما من با خودم می گفتم نماز شب، خصوصیات خاص خود را دارد و با نمازهای واجب فرق می کند. 🔹 یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم که امام زمان را در بازار خربزه فروش های اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم. با شوق و شعف، نزد او رفتم و سئوالاتی کردم که از جمله آن، خواندن نماز شب بود. فرمود: بخوان! عرض کردم: یابن رسول الله، همیشه دستم به شما نمی رسد. کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم. فرمود: برو از آقا محمد تاج، کتاب بگیر. گویا در خواب، او را می شناختم؛ رفتم کتاب را از او گرفتم. مشغول خواندن بودم و می گریستم که از خواب بیدار شدم. از ذهنم گذشت که شاید «محمد تاج» همان شیخ بهایی است و منظور امام از «تاج» این است که شیخ بهایی، ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد. 🔹 نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله صحیفه سجادیه است. ماجرا را برایش نقل کردم. فرمود: ان شاءالله به چیزی که می خواهی می رسی. بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم، افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم. در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیم ما بود. مرا که دید، گفت: ملا محمد تقی! بیا برویم خانه، یک سری کتاب به تو بدهم. 🔹 مرا به خانه اش برد. در اتاقی را باز کرد و گفت: هر کتابی را که می خواهی بردار. کتابی را برداشتم؛ ناگهان دیدم همان کتابی است که در خواب دیده بودم؛ صحیفه سجادیه. به گریه افتادم. برخاستم و بیرون آمدم. گفت: باز هم بردار. گفتم: همین بس است. پس شروع نمودم به تصحیح و مقابله و آموزش صحیفه سجادیه به مردم؛ و چنان شد که از برکت این کتاب، بسیاری از اهل اصفهان مستجاب الدعوه شدند.»(1) 🔹 مرحوم علامه مجلسی (نویسنده کتاب بحارالانوار) می فرماید: «پدرم چهل سال از عمر خود را صرف ترویج صحیفه کرد و انتشار این کتاب، توسط او باعث شد که اکنون هیچ خانه ای بدون صحیفه نباشد. این حکایت بزرگ مرا بر آن داشت که بر صحیفه شرح فارسی بنویسم تا عوام و خواص از آن بهره مند شوند.»(2) 📚 (1) . امام شناسی، ج 15، ص 49 📚 (2) . بحارالانوار، ج 110 ، ص 51 @Modafeaneharaam