eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
8.9هزار ویدیو
217 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
... ⁉️ 🌷✨ هنوز که هنوز است حمید باکری از عملیات خیبر بر نگشته... خبر دارید که غلامحسین توسلی آن خطه جنوب مهمان نهنگ های خلیج فارس شد و برنگشت... 🌷✨ از هادی خبری دارید.. بعد از اینکه یارانش را از کانال کمیل به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید.. از که خوراک کوسه های اروند شدند، خبری دارید.. 🌷✨ هنوز از صدای اذان بچه ها می آید... هنوز صدای مناجات رزمندگان از حسینیه حاج همت به گوش می رسد... هنوز خون روی وصیت نامه📝 شهدا خشک نشده؛ 🌸خواهرم حجاب... 🍃برادرم غیرت ... 🌷✨ هنوز که هنوز است می ترسنداز اینکه رهبرمان را تنها بگذاریم... و هنوز که هنوز است بند پوتینهایشان را باز نکرده اند و منتظر منتقم علیه السلام هستند تا دوباره در رکابش شهید شوند... 🌷✨ و هنوز که هنوز است مادرانی چشم انتظار جگر گوشه هایشان هستند... ای کاش، بیاییم و به راه بیاییم .... را با ذکر صلوات یاد کنیم...🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
3⃣5⃣3⃣1⃣#خاطرات_شهدا🌷 #دلنوشته ✍ #شهید_قاسم_سلیمانی 💮خوش به #سعادتت سردار دلها... شب 🌙جمعه شب زیا
🔺 اول وقت سفارش 🌷 🔗ماجرای اقامه نماز سلیمانی در کاخ کرملین شهریاری ماجرای نماز سلیمانی را که در کاخ کرملین اقامه کرد، تعریف کرده است: 🔽قصه‌ی نماز خوانده‌شده حاج قاسم فرق ‌می‌کرد، به کاخ کرملین رفته بود و با قرار داشت. تا رئیس‌جمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامه‌اش را گفت. صدایش ‌در سالن پیچید، بعد هم به نماز ایستاد. 🔽همه نگاهش ‌می‌کردند. می‌گفت در طول عمرش چنین لذتی از نماز نبرده بوده است.پایان پیشانی‌اش را روی مهر گذاشت، به خدای خودش ‌گفت: «خدایا، این بود کرامت تو، یک روزی در کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه ‌می‌کشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی آمدم اینجا نماز خواندم.» 🗯خدایا ماراباشهدای کربلا محشورفرماوماراازغافله شهدا جدانفرما الهی آمین 🤲 نثار روح همه شهدا صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🇮🇷 ای با 🌸🍂 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾 بی همگان به #سر شود،بی تو به سر نمیشود❌ 🌾 عــشق تــ✨ـــو در #دلم ❤️بُـوِد غیر تـو جا #نمیشود #شه
6⃣5⃣3⃣1⃣🌷 ☘️ ☘️ 🔸 در اول ارديبهشت سال 1336📅 در محله شهيدآيت الله سعيدي حوالي ميدان ديده به هستی گشود.او فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با شغل بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. 🔸ابراهيم نوجوان بودکه طعم تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه رفت و دبيرستان را نيز در مدارس ابوريحان و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت ديپلم ادبي نائل شود. از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد. 🔸حضور در هيئت جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه محمد تقي جعفري بسيار در رشد ابراهيم موثر بود. در دوران پيروزي انقلاب شجاعت هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. 🔸ابراهيم در آن همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد.او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد.در وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد. 🔸مردانگي او را مي توان در ارتفاعات سر به فلک کشيده بازي دراز و گيلان غرب تا دشت هاي سوزان مشاهده کرد.حماسه هاي او در اين مناطق هنوز در اذهان ياران قديمي ☄تداعي مي کند.در مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند. سرانجام در 22 سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد. 🔸او هميشه از خدا مي خواست گمنام بماند، چرا كه صفت ياران محبوب خداست.خدا هم دعايش را مستجاب كرد. سال هاست كه و غريب در مانده تا خورشيدي باشد براي نور. بࢪگࢪفتھ‌ازڪتاب‌سلام‌بࢪابراهیم📚 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#تقوای_شهید ♥️ همچون شهید ابراهیم هادی که #خالصانه برای خدا کار کرد و همواره و همه جا تلاش کرد و #ت
📚برشی از کتاب 🌷گاهی وقت ها با خودم میگویم: چه میشود که شهیدی مانند اینقدر محبوب شود که کتابش📚 بیش از یک میلیون و دویست هزار نسخه چاپ شود⁉️ 🌷خدای خوب ابراهیم جوابم را می دهد که اگر باشی محبتت💖 را در دل مردم می اندازم. همانطور که محبت موسی را در دل فرعون انداختم. 🌷محبت دست . من و تو کاره ای نیستیم. ما فقط برای او باشیم، آن موقع خدا جبران می کند. * إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا * (به یقین کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی خداوند رحمان محبتی برای آنان در دلها قرار می دهد!) (مریم۹۶) 📚 خدای خوب ابراهیم 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃چقدر زیبای تو برازندۀ توست.. ابراهیم بودی و نفست را در آتش🔥 سوزاندی و برای دل درمانده از من هدایت کننده شدی💗 به راستی که پیامبر دل من تویی ♥️ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#سیره_شهدا 💢نصیحت های ابراهیم به مردی که #حجاب_همسرش برایش مهم نبود: ♦️دوست عزیز! همسـ💞ـر شما برای
4⃣8⃣3⃣1⃣ 🌷 🔰در مجموعه ورزش باستانی بچه ها به صورت گروهی به زورخانه های دیگر می رفتند و آنجا می کردند. یک شب ما به زورخانه ای در کرج رفتیم 🔰آن شب🌙 را فراموش نمی کنم. شعر می خواند. دعا🤲 می خواند و ورزش می کرد. مدتی طولانی بود که ابراهیم در کنار گود مشغول زورخانه ای بود. چند سری بچه های داخل عوض شدند⚡️اما ابراهیم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسی توجه نمی کرد❌ 🔰پیرمردی در بالای سکو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه👀 می کرد. پیش من آمد👥 را نشان داد و با ناراحتی گفت: آقا، این جوان کیه⁉️ با تعجب گفتم: مگه؟؟ گفت: «من که وارد شدم، ایشان داشت شنا می رفت. من با تسبیح📿 شنا رفتنش را شمردم. تا الان تسبیح رفته یعنی شنا! تو رو خدا بیارش بالا الان حالش به هم می خوره.» 🔰وقتی ورزش تمام شد ابراهیم اصلا احساس نمی کرد. انگار نه انگار که چهار ساعت🕰 شنا رفته! البته ابراهیم این کارها را برای انجام می داد. همیشه می گفت: برای و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا می کرد که: خدایا بدنم را برای کردن به خودت قوی کن💪 🔰 در همان ایام یک جفت میل و سنگ بسیار سنگین برای تهیه کرد. حسابی سر زبان ها افتاده و انگشت نما شده بود ⚡️اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچه ها چنین کارهایی را انجام نداد❌می گفت: این کارها عامل انسان می شه. می گفت: مردم به دنبال این هستند که چه کسی از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزش های سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن می شوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و این کار اشتباه⭕️ است. 📚برگرفته از کتاب:سلام بر ابراهیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♡ابراهـــیم هـادی♡ 🍃حتی از اسمش هم درس‌ها می توانی بگیری .مانند ، بت شکن و مانند هادی، هدایت کننده☆ 🍃سرگذشت زندگی‌اش را ورق بزنی پر است از شکستِ بت های نفسانی، جسمانی و روحانی. هدایت کننده و پر از نور هدایت، از بچه های محل تا سربازان حزب بعث. 🍃ابراهیم هادی شهیـــــدی است که زمانی سراغمان می آید که راه گم کرده ایم و آنقدر غـرق شده ایم که باید دستمان گرفته شود😔 🍃به قول چشم او هرگز طغیان نکرد؛ برای همین با اولین نگاه به چهره اش تا مغز استخوان انسان نفوذ می کند‌. 🍃آدمی است که زندگی اش، لحظه شهادتش و بعد از رفتنش هرگز، کمک کردن را یادش نرفته و نمی رود🌹 🍃 کانال کمیل را به اسم تو شناخته ایم و بغض کرده ایم برای گشته ایم همه برگشتند جز تو. درکانال فقط تو مانده ای😭 🍃دست هایم را که روی خاک گذاشتم گرمای وجودت را در خودم عجیب احساس کردم من باتو بیعت کردم، اگر بیعتم شکست تو به بزرگواری خودت . 🍃حال ما ایستاده ایم تا آخرین نفس. حال که همه کبوترهایمان پرکشیده اند. حال که همه دونده هایمان دویده و رسیده اند. 🍃حال که ما در روبرو نیل دادیم و پشت سر سپاه فرعون و در بین جمعیت فتنه های گوساله سامری. (آماده شو بهر آن صبح اهورایی، چیزی نمانده تا آن سبز مسیحایی) ✍نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
اطلاعات کلی از شهید: همت (زاده ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ شهرضا - درگذشته ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ جزیره مجنون) معلم و نظامی ایرانی بود، که از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در جنگ و عراق بشمار می‌آمد. وی پس از💪 و در سال ۱۳۶۱ مدت کوتاهی را در جنگ و اسرائیل گذراند، سپس به بازگشت🛬 و در جبهه‌های جنگ ایران و عراق در عملیات‌هایی چون، ،   و مسئولیت‌هایی را عهده‌دار بود. او در اسفند ۱۳۶۲ در جریان عملیات شهید شد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1⃣ وی در سایه محبت‌های پدر و مادر پاکدامن👪، وارسته و مهربانش دوران 👼کودکی را سپری کرد. این دوران نیز همانند زندگی بسیاری از کودکان هم سن و سال او طبیعی گذشت.📉 با رسیدن به سن ۷ سالگی وارد مدرسه شد. 🏢 در دوران تحصیل از هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای برخوردار بود،🤓 به طوری که توجه همه را به خود جلب می‌کرد. ابراهیم از همان سنین کودکی و هنگام فراغت از تحصیل، به ویژه در تعطیلات تابستان، با کار و تلاش فراوان مخارج تحصیل خود را به دست می‌آورد و از این راه به خانواده زحمت‌کش خود نیز کمک می‌کرد.👌💪 او با شور و نشاط و محبتی که داشت، به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دو چندان می‌بخشید.😇 پس از اتمام دوران ابتدایی و راهنمایی، وارد مقطع دبیرستان شد. او در دوران تحصیلات متوسطه اشتیاق فراوانی به رشته داروسازی نشان می‌داد.🤓 وی در سال ۱۳۵۲ دیپلم گرفت و در کنکور سراسری شرکت کرد. عدم موفقیت ابراهیم در ورود به دانشگاه نتوانست خللی در اراده او به وجود آورد.🧐 در همان سال، پس از قبولی در امتحانات ورودی «دانشسرای تربیت معلم اصفهان» برای تحصیل عازم این شهر شد.🤝 ۲ سال بعد، با اتمام تحصیل، به خدمت سربازی رفت.😅 در همین مدت توانست با برخی از جوانان روشنفکر و انقلابی مخالف ستم شاهی آشنا شود و به تعدادی از کتاب‌هایی که از نظر و دولت آن روز ممنوعه به حساب می‌آمد، دست یابد .✅ مطالعه آن کتاب‌ها که به طور مخفیانه و توسط برخی از دوستان برایش فراهم می‌شد، تاثیری عمیق و سازنده در روح و جان او گذاشت و به روشنایی اندیشه‌اش کمک شایانی کرد.📜 در سال ۱۳۵۶، پس از بازگشت به زادگاه و آغوش گرم و پرمهر ، شغل را برگزید. او در روستاهای محروم و طاغوت‌زده مشغول تدریس شد و به تعلیم فرزندان این مرز و بوم همت گماشت.😇 ، در روزگار معلمی، با تعدادی از متعهد و انقلابی آشنا شد🤝 و در اثر همنشینی با علمای مبارز 💪 با شخصیت ژرف حضرت امام (ره) آشنایی بیشتری پیدا کرد و نسبت به آن بزرگوار معرفتی عمیق در وجود خود ایجاد کرد.👌 هر روز آتش عشق به(ره) در کانون جانش شعله‌ور🔥 می‌شد. او سعی وافری داشت تا عشق و علاقه به(ره) را در محیط درس گسترش دهد و جان دانش‌آموزان را که ضمیرشان به صافی آب و آیینه بود، از عشق «روح‌الله» لبریز سازد.❤️ او در خصوص(ره) و احکام مترقی اسلام همواره به بحث می‌نشست و دانش‌آموزان را به مطالعه کتاب‌های سودمند و روشنگر ترغیب می‌نمود.👌 همین امر سبب شد که در چندین نوبت از طرف به او اخطار شد لکن روح سرکش و بی‌باک😉 او به همة آن اخطارها بی‌توجه و بی‌اعتنا بود💪. او هدف و راهش را بدون تزلزل و تشویش پی می‌گرفت👌 و از تربیت شاگردان لحظه‌ای غفلت نورزید. ❌ با گسترده شدن امواج خروشان ، نیز فعالیتهای سیاسی خود را علنی کرد. حضور او در پیشاپیش صفوف تظاهرکنندگان و سفر به شهرهای اطراف برای دریافت و نشر اعلامیه‌های کبیر انقلاب و ضبط 💾 و تکثیر 🖨 نوارهای سخنرانی🎙 ایشان و سایر پیشگامان، خاطراتی نیست که به سادگی از اذهان مردم شهر و اعضاء خانواده و دوستانش محو شود. ❌ وقتی به ثمر رسید و اماکن اطلاعاتی ساواک شهرضا به دست مردم انقلابی فتح شد، پرونده سنگینی از به دست آمد 📜.😲 در این پرونده بیش از بیست گزارش🗒 و خبر مکتوب✍در تایید نقش فعال وی در صحنه تظاهرات و شورش علیه رژیم به چشم می‌خورد که در صورت عدم پیروزی💪، مجازات سنگینی برای او تدارک دیده می‌شد. تیمسار «ناجی»، فرمانده نظامی وقت اصفهان، دستور داده بود که هر جا او را دیدند با گلوله مورد هدف قرار بدهند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
حکایتی از توجه ویژه شهید❤️ به 💠 سال ۱۳۵۹ 🗓بود. برنامه تا نیمه شب ادامه یافت⏱ دو ساعت⏱ مانده به صبح کار بچه‌ها تمام شد. بچه‌ها را جمع کرد.👥 از خاطرات کردستان تعریف می‌کرد.🗣 خاطراتش هم جالب بود هم خنده‌دار. 😂 بچه‌ها را تا بیدار نگه داشت. بچه‌ها بعد از نماز به خانه‌هایشان رفتند. به مسئول بسیج گفت: اگر این بچه‌ها، همان ساعت می‌رفتند👤 معلوم نبود🧐 برای بیدار می‌شدند یا نه،‌ شما یا کار بسیج را زود تمام کنید😍 یا بچه ها را تا اذان صبح نگه دارید که نمازشان قضا نشود👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹 همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت.😍 بارها به من می گفت: 🗣 "طوری و کن که احترامت را داشته باشند.😊 می گفت: "این و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر به خاطر اینه که کسی گذشت نداره.😔 بابا ارزش این همه اهمیت دادن نداره👌. آدم اگه بتونه توی این دنیا برای کاری کنه ارزش داره."❤️ 🍃🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وقتی را به جرم فروختن نوار غیر مجاز😔 به کمیته آوردند و نوار هایش📼 را از بین بردند، دلش برای آن جوان سوخت.😳 به مقدار نوار هایش به پسرک پول داد 😞 تا کاسبی جدیدی را برای خود راه بیاندازد. ☺️ این گونه، هم مال به دست می آورد، هم صدای حرام و مبتذل نمی فروخت.👌 او یاد داد که باید این گونه مبارزه کرد . هم را از بین برد هم شخص را بیکار نکرد.😍 •برگرفتھ‌از‌کتاب‌خدای‌خوب‌ابراهیم📚 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh