eitaa logo
کانال ‌متن روضه
88.2هزار دنبال‌کننده
818 عکس
496 ویدیو
71 فایل
👈ارتباط با ما: @babolharam_admin تبلیغ نداریم سایت: www.babolharam.net #شماره_کارت جهت مشارکت در #نذر_فرهنگی شامل تامین هزینه‌های جاری کانال، تایپ مطالب ، حفظ و نگهداری سایت و .. :👇 6273817010150831 به نام گروه جهادی بابُ‌الحَرَم
مشاهده در ایتا
دانلود
@babolharam_net03041805-1.mp3
زمان: حجم: 14.1M
|⇦•من آن‌ مجاهد نستوه.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ مرحوم آیت‌الله  میرزا جواد تبریزی درباره حضرت رقیه(س) می‌گوید: دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته‌شده بر ایشان دارد. 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•قدم‌خمیده... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خون او قصه‌ی سرخی‌ست که جریان دارد تربتش خاصیتی دارد و درمان دارد قدم خمیده برنگشتی موهام سفیده برنگشتی رفتی سفر اما تا حالا حنجر بریده برنگشتی درد و دل زیاد نکردیم با هم منو تو یه کوه دردیم با هم دست نداری که منو ناز کنی پا نداری که بگردیم با هم نیاوردم به روت اما نمیشه بمونم تا ابد تنها، نمیشه تو نیستی پس منم از دنیا میرم سر خونی برام بابا، نمیشه چهل منزل، دستِ قاتل بودی برگشتی حیف، ای کاش کامل بودی منو میزدن تو کجا بودی؟ خون او قصه‌ی سرخی‌ست که جریان دارد تربتش خاصیتی دارد و درمان دارد *بعضیا میگن چرا مریض داری، درد داری آخر سر میری در خونه امام حسین؟ خب ما اونو گذاشتیم برای آخر،دکتر جواب میکنه مریضتو ،بدو میری دنبال رفیقتو و میگی یخورده تربت داری ؟این دلیل بر بی اعتقادی نیست دلیل بر با اعتقادیه. ما اون تربت رو میذاریم آخر سر وقتی گفتند دیگه کار از آدما برنمیاد.همه امونم تو خونه هامون داریم میری سرش میگی اینو گذاشته بودم برا خودم به لب نمیاری یه تیکه میاری میگی این برای نزدیک ضریحه همه امونم جواب گرفتیم * یک نفر نیست که در دام نیفتد اینجا برکاتی‌ست که گیسوی پریشان دارد پنجه بر مویِ شاهِ من نزنید با لگد روی ماهِ من نزنید یک نفر نیست که در دام نیفتد اینجا برکاتی ست که گیسوی پریشان دارد *از روزی که پریشونت کردن جد و آبادم‌ پریشون شد.ما بی تو یه آب خوش از گلومون‌ پایین نرفت. دیدی آب بهت میچسبه ناخواسته‌‌ میگی "صلی الله علیک یا اباعبدالله"* منعت کردن از آب فرات، منعت کردن *روایت میگه: آخرکار اومد تو گودال دید این بند کمر امام حسین یه حلقه ی ارزشمند داره اومد برداره یهو دید دست های آقا اومد رو هرکاری کرد نتونست دست رو برداره دست رو برید. بعد این آدم گریه میکرد بهش گفتن چرا گریه میکنی؟ گفت: یه کاری کردم خواهرش بالا گودال افتاد.دیگه اونروزا تموم شد سادات اونجور غریب بمونن میدونید چرا پیرمردا از اول میان تا اخر میشینن پاهاشون خواب میره اینا شنیدن پیرمردا کربلا چیکار کردن دیدید پدربزرگامون باباهامون از اول میرن اینا بیکار نیستن این خونه دخترش یه ربع میشینه میگه بابا من برم.اما روضه رو میاد با عصا چرا؟میگه این ننگ میمونه رو ما اگر نریم برا حسین.امشب مهمونا فرق دارن خانم ها اگه دختر دیدی راه نمیتونه بره،لباسش پاره است،موهاش سوخته است، صورتش کبوده، دستاش کبوده، پاهاش آبله هست بدونید روضه اتون مهمون داره* گفت چرا ما نمیمیریم رقیه مُرد؟ ما ندیدیم ما شنیدیم او میدید.اصلا یک دلیل پیدا کن که براچی آقای مارو پشت ورو کردن او اومده بود ببره خو اینجوری که راحت تره بریده میشه. ما روایت داریم میگه هی گفت بلند شو اگه همین الان پاشی ازت میگذرم بلند نشد شاید دید این بلند نمیشه گفت لااقل برم گردون نبینمت،میگی رقیه مُرد هی میزد به عمه اش اون کیه هرکسی میرسه میزدننش‌؟سریع چادرو گرفت جلوش خوب نیست اونا رو ببینی.همه رو سوار کردن خانم گفت: اگر میشه اینا رو از گودال عبور ندید اد از گودال عبور دادن اول رقیه خودش رو انداخت اون بابامه، اون بابامه، اون بدن بابامه، تکه تکه اش کرده بودن چرا رقیه مُرد ما نمیمیریم؟آخه ما کجا تو بیابون گیر افتادیم،ما کجا از زیر بوته با چک و لگد آوردنمون بیرون..آخه حرفی زد گفت: بابام رو ندیدی؟گفت: الان بابایی نشونت بدم. دست انداخت تو موهاش آورد بالا مادرت رو یدونه زدن اون شد.چرا رقیه مُرد ما نمیمیریم؟ زهرا رو یدونه زد امام صادق میفرماید: هرچه شد تو کوچه شد این بچه رو آورد بالا* زجر ول کن نبود حرمله میزد گردنش را گرفت سلسله میزد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تا حالا چپ وراست خوردی؟چرا رقیه مرد ما نمیمیریم؟با لگد اوردش پهلو نموند براش اه...چشماش ورم داشت..آخه ی سیلی یه مرد جنگآور، صورت بچه چقدره ؟یجوری زد زبونش گرفت دیگه نگفت:بابا.گفت:عم .عم.عمووو* برکت سفره‌ی نذریِ محرم، صفر است باقی سال اگر سفره ما نان دارد چه کسی گفته که در جنت الاعلی‌ست فقط شاه ما روی زمین روضه‌ی رضوان دارد *تا حالا دیدی دندون بچه بیفته...دندون بچه سه ساله هنوز ریشه نداره با یه ضربه میفته ..آه دندوناش افتاده بود..* شرط ایمان به خدا، گریه ی بر ماتم اوست قول معصوم به این مسئله اذعان دارد تکیه بر نیزه ی غربت کرده در حالیکه لشکر جن و ملک گوش به فرمان دارد شمر با خنجر کندش چقدر تندی کرد ذبح با ضربه زدن، دردِ دو چندان دارد دخترش کاش نیاید وسط قربانگاه تا نبیند پدری بی سر و عریان *"صلی الله علی سیدنا العریان...حسین"میخوام از زبون یه دختر گله مند به باباش روضه بخونم:..* بگو امشب به من از عصرِ عاشورا کجا بودی؟ مرا مهمانی آوردی خودت تنها کجا بودی؟ بگو وقتی چهل منزل مدام از ناقه افتادم الا ای در نگاهم عروة الوثقی کجا بودی؟ اگر بر نیزه بودی من که چشمانم نمی‌دیدت مرا بردند بازار یهودی‌ها کجا بودی؟ کلیسا رفته‌ای از شانه‌ی گیسوت فهمیدم چه کم دارند اطفالت از آن ترسا؟ کجا بودی؟ من از بوی طعام خانه ها خوابم نمیگیرد تو ای با بوی نان همراه، تا حالا کجا بودی؟ *بوی نون میدونی از کجا بود؟؟ در تنور رو برداشت. آه.. آتیش زیر خاکستر؛ سر رو گذاشت تو تنور .بوی نان گرفت محاسن سوخت موها سوخت ..حسین ...* بابا جان! شنیدم بر درختی تاب خوردی، ملالی نیست مرا آن شب که زجرم داد در صحرا، کجا بودی؟ تو معلوم است شبها جای گرمی داشتی بابا من این شبها که می‌لرزیدم از سرما، کجا بودی؟ شب ویرونه که با گریه چراغونی میشه من که هق هق می کنم خرابه بارونی میشه هِی می خوام نشون بدم بابا که هیچیم نشده ولی سرفه ام می گیره کُنج لبم خونی میشه بو دلِ شَبدَه بِویرانه گَلیبسَن یارالی بو نَ دُنیادی بابا سَن یارالی من یارالی میشه که نفسم موقع صحبت نگیره که سر و پایین، یتیمی از خجالت نگیره بچه ها بهم می‌خندیدن بابا الهی که دخترِ یتیمی لکنت نگیره بو دلِ شَبدَه بِویرانه گَلیبسَن یارالی بو نَ دُنیادی بابا سَن یارالی من یارالی «یارالی ننه ننه ننه..» *گفتی دست مادرم شکسته بود الآنم دست دخترت بالا نمیاد.هی سر رو می‌آورد بالا سر می افتاد خجالت می کشید.. حسین * *توی خرابه همهمه شد ..رقیه رفت بزرگترها رفتند تصمیم بگیرند ،رباب و نجمه و خانم و امام سجاد .چکارش کنیم؟؟ خانم فرمودند: ما که کم داغ ندیدیم، آروم باشید. می بریمش قبرستون مسلمانها قبرستون مسلمانها نذاشتند خاکش کنند، آخ با دست قبر کَند...تو آل الله دونفر براشون قبرکَندن فرق داشت ..یکی پشت خیمه ها حسین با خنجر خاک رو کَند اما اینجا دیدند زنها تو خرابه با دست دارند خاک رو می کَنند ..آخ دخترِ حسین رو خاک کردند..* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه_-_شب_سوم_محرم_۱۴۰۳_-_مسجد_حضرت_امیر_(ع)_-_حاج_حیدر_خمسه.mp3
زمان: حجم: 33.72M
|⇦•قدم‌ خمیده.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج حیدر خمسه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گل سر نیست ولی موی سرم هست هنوز تن من آب شد اما اثرم هست هنوز جای سیلی زروی گونه من پاک نشد! رد شلاق بروی کمرم هست هنوز 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•برکت سفره ی نذری... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خون او قصه ی سرخی ست که جریان دارد تربتش خاصیت دارو و درمان دارد یک نفر نیست که در دام نیفتد، این ها برکاتی است که گیسوی پریشان دارد برکت سفره ی نذریِّ محرم صفر است باقی سال اگر سفره ی ما نان دارد چه کسی گفته که در جنت الاعلاست بهشت شاه ما روی زمین روضه ی رضوان دارد شرط ایمان به خدا گریه ی بر ماتم اوست قول معصوم بر این مسئله اذعان دارد تکیه بر نیزه غربت زده در حالی که لشگر جن و ملک گوش به فرمان دارد شمر با خنجر کندش چقدر تندی کرد ذبح با ضربه زدن درد دو چندان دارد در غم غارت پیراهن او می سوزد عاشقی که همه شب چاکِ گریبان دارد دخترش کاش نیاید وسط قربانگاه تا نبیند پدری بی سر و عریان دارد صورت برگ گل و ظهر عطش بار عراق دخترِ شاه و بیابان مگر امکان دارد ؟ بیشتر می شود ای ماه! بتابی امشب دختر گمشده ای سر به بیابان دارد بعدِ دوری از تو تنها گریه شد کارم پدر روضه ی بی وقفه ام، در حال تکرارم پدر من چه شب‌هایی که پای نیزه‌ات خوابم نبرد پس خیالت تخت، امشب با تو بیدارم پدر می توانی سر روی پاهام بگذاری خودت؟ نا ندارم تا تو را از طَشت بردارم پدر *سر چه سری بعد بیست و چهار روز و شب این سر رسیده به این دختر.. تو چنتا محفل بردنند چوب زدنند به این سر.. یا صاحب الزمان.. سری که هر روز به گلوش نیزه فرو کردنند در آوردند تو صندوق گذاشتند دوباره صبح ...نوشتند تو شام از اون هفتا بلایی که امام سجاد فرمودند سر ما آوردند یکیش اینه می‌فرمود: نیزه دارا بازیشون می‌گرفت هی با سرای بریده تو نیزه بازی می‌کردند. حضرت فرمود: گاهی سری از نیزه میفتاد روی سم اسبها.. سر چه سری.. این همه بلا سرش آوردند سر تازه رسید سر بچه نگفت عمه این سر کیه صدا زد این سر چیه؟ اما تا بغلش کرد دید بوی بابا میاد تو حدیث کسا میگه:"اِنّی اَشَمُّ عِنْدَک راَّئِحَةً طَیبَةً کاَنَّها راَّئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ" حسنین اومدند تو خونه دیدن بوی پیغمبر میاد.این بچه هم از بوی بابا، بابا رو شناخت..صاحب کتاب از مدینه تا مدینه آیت الله ذهنی تهرانی مینویسه: سر با این همه بلا و مکافاتها که اومد سراغش سر وقتی رسید دست بچه..سری که بیست و چند روز از بریده شدنش گذشته دید تمام زخمها تازه هست. یعنی زخم لب و دست میزد. دست خونی میشد.زخم پیشانی را ناز ميکرد..* تک‌تک آمار زخم صورتت دست من است این چنین آموختم که خوب بشمارم پدر ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ این اواخر را میفتم شبیه مادرت هر زمان پا میشوم دنبال دیوار .. عاشق بازار رفتن با تو بودم، نه سنان... تو ندیدی با چه وضعی بُرده بازارم پدر گفت بابا..! من فقط یه خورده جا خوردم زبانم کند نیست اما آه کل شام می‌خندد به گفتارم پدر ناگهان بحث کنیزی شد، سکینه آب شد حرف خود را قطع خواهم کرد، ناچارم پدر بی تو دق کردم و پنهون کردم پهلو دردمو همش دنبالت می‌گردم و اسیر زجر نامردم و اونقدر زد غش کنم چون میخواهد خواهش ازش کنم میگفت زدم بیچاره اش کنم تا خون به دل عمه اش کنم همش منو کشید شبیه وحشیا همش میگم عمو جونم زجرو نبخشیا گفت بابا...! گفتم با چشم تر مستی، اسم بابامو نبر تا اینو گفتم شد دردسر سیلی خوردم جای چند نفر عمه گریونه تو منم بی سرو سامون تو زجرو هم ببخشم جون تو نمی‌گذرم من از خون تو سر تو رو برید شبیه وحشیا همش میگم بابا تو هم شمر و نبخشیا مونده تو قتلگاه ناله ی عرشیا همش میگم بابا توام شمر و‌ نبخشیا بی‌رحم بی‌ادب، چی شد مگه افتادم عقب؟ به جونم افتادی نیمه شب واسم نمونده دندون و لب بی‌رحم بد دهن با عمه ام اینجوری حرف نزن گفتم به مردم به مرددو زن سنگها رو بندازن سمت من سنگ‌زدن به ما شبیه وحشیا بابا کوفه را حتی بخشیدی شام و نبخشیا تو مجلس حرام پیش ما باشیا کوفه رو حتی بخشیدی شام و نبخشیا خدا یا چنان کن سر انجام کار که دیگر رهایم کند نیزه دار شبیه اسیران جنگی شدم رخم نیلی و صورتم پر غبار اگر چه نخورده لب من به آب ولی خورده ام سیلی آبدار *از همه بیشتر ام کلثوم گریه میکرد.وقتی که رقیه را دفن کردنند مگر صورت از رو قبرش بر می‌داشت.همه رو زینب آرام‌کرد ام‌کلثوم آرام‌ نمیشد. بی بی اومد بغلش کرد خواهر چرا انقدر بی قراری میکنی؟ همه داغ دیدیم اما تو یه جور دیگه گریه میکنی..خودشو انداخت بغل زینب...زینب جان! یه صحنه میادجلو چشمام بیچاره ام کرده.قبل اینکه این بچه بخوابه نیمه شب خواب باباشو ببینه اومد بغلم نشست بهم گفت عمه ام کلثوم یه تیکه نان پیدا بشه خیلی گرسنمه.. زینب جان همه غصه ام اینه این بچه هم گرسنه جون داد...* آروم آروم از طبق بیا کنارم سر رو سرت بذارم حرف نگفته دارم چند شبه بابا یه ذره نون نخوردم اسمتو که میبردم همش کتک می خوردم عمه! بکشم سرمه چشام ناز میشه مگه نه عمه! باباییم میاد دلم باز میشه مگه نه عمه! دوباره زندگیم آغاز میشه مگه نه نامرتب نیستم من فقط النگوهام دستم نیست تو ندیدی بابا زیر معجر گل سر بستم نیست بابا !دندونم که افتاده در میاد مگه نه بابا! تو عروسیم داداش اکبر میاد مگه نه چقدر خوبه حالم پدر چقدر خوش گذشت این سفر رو پَرِ قو می‌خوابم شبا تا سحر توی این شهر یهودی نیست این کبودی، کبودی نیست صورتم گل انداخته هوای شام بهم ساخته اگه تو زیر دست و پا نبودی خب منم نبودم اگه میون آتیشا نبودی خب منم نبودم اگه جایی با اضطراب نرفتی خب منم نرفتم اگه توی بَزم شراب نرفتی خب منم نرفتم «خوبه خوبه خوبم بابا فقط بریم از این‌جا» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netMoharam shab03_14030418(03).mp3
زمان: حجم: 31.54M
|⇦•برکت سفره نان.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ زیر تازیانه در خرابه های شام که دیده است که جوجه کبوتری توفان‏ زده را تیر و کمان حواله کنند؟ آه، رقیه ! بال‏های سوخته را طاقت سنگ نیست. لب‏های تشنه ‏ات را خاک پاشیدند و چشمان به اشک نشسته ‏ات را آشنای تازیانه ‏ها کردند 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•خورشید روی بام... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده نفسِ حاج عباس حیدرزاده•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ خورشید روی بام دنیای حسینی فرزانه ای و ماه شبهای حسینی باباست محو حسن سیمای تو، بانو! یا این که تو گرم تماشای حسینی ای اشبحُ الناس به زهرا بین زنها محبوبه ی محبوب و زیبای حسینی انسیه ای اما، شبیه به فرشته باید صدایت کرد حورای حسینی بی بی جان عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان یک عمر رویای حسینی دل می برد چادر نمازت از ملائک مأموم شبهای مصلای حسینی *بی بی جانم! امروز با چشم دلت نگاه کن به قد و بالای این خانم سه ساله..ازش سوال کن بگو بی بی جان آبله ی پاهات خوب شده یا نه؟ بگو بی بی جان صورت نیلی ات خوب شده یا نه؟* بابا برای خود دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه، صغرای حسینی *تا سر بریده رو جلوش گذاشتن باورش نمیشد لذا از روی تعجب صدا زد عمه! من که غذا نخواستم.وقتی در پوش رو از رو طبق برداشتن دید سر بریده ی بابا صدا زد بابا "یا ابتاه! من للیتیمة حتی تکبر؟" پدر جانم چه کسی یتیم تو رو سرپرستی کنه؟ "«يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ" وای از غریبی و بی کسی بعد از تو.."يا ابتاه! ليتني كنت لك الفداء"بابا بمیرم برات.. اما یه جمله ای گفته جگر ها رو آتش میزنه از این جمله پیداس دختر فدایی باباس دختر دور بابا میگرده صدا زد .."يا أبتاهُ، لَيْتني كَنت قَبل هذا الْيَومِ عمياءَ"بابا ای کاش کور شده بودم سر بریدت رو نمیدیدم بابا...* باورم نمیشه پیشونیت شکسته اومدی خرابه با چشمهای بسته خیلی گله دارم از دست زمونه که لبت کبود از ضرب خیزرونه بابا بابا !"یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی"یه نگاه کرد دید رگهای گردن نامرتب بریده شده شاید شنیده بود سر بابا رو از قفا بریده صدا زد :"يا أبتاهُ، منْ ذَا الَّذي قَطع و ريدَيْكَ؟"کی رگهای گردنت رو بریده بابا؟..* در این سه ساله مرا یک مسافرت بردی من از خرابه، تو از تشت سر در آوردی تو در تنور و من هم در خرابه خوابیدم چقدر ما دو نفر شکل هم بلا دیدیم بابا ببین که هر دویمان را اسیر کرده سفر ببین که هر دویمان را چه پیر کرده سفر بابا تو رفتی و من بیچاره بینوا ماندم تو رفتی و چقدر زیر دست و پا ماندم بابا! بیا مرا ببر با خودت که خسته شدم سه ساله ام قد صد ساله ها شکسته شدم *بعضی ها میگن سر رو نشناخت خیلی حرفه بعضیام بدن رو نشناختن طبیعیه.. بدن رو یا از روی سر میشناسن یا از روی لباس. قربون اون بدنی برم که نه سر داشت نه پیرهن کهنه داشت. لذا سکینه نشناخت. صدا زد عمه جان این بدن کیه؟ عمه جان این بدن بابای غریبت حسینه..اما مردم خیلی سخته خیلی حرفه دختر سر بابا رو نشناسه.چطور بود که سر رو نشناخت اهل ذکر دوتا دلیل نقل میکنن. اولین دلیلشون اینه میگن وضع سر به هم ریخته بود، پیشانی شکسته بود،لبها چوب خورده بود، لذا سر بابا رو نشناخت.اما یه دلیل دیگه میگن شاید این دلیل دوم درست باشه. از شدت سیلی که به رقیه زدن دیگه چشمهاش تار میدید...* سیلی گرفت قدرت بینایی مرا دیوار میکند کمکم راه میروم *یه سیلی مدینه زدن اونقدر سیلی مدینه سنگین بود دیگه مادر سر درد میکرد.. دستمال به سرش میبست. معصبه الرأس، باکیه العین.. اونقدر سیلی مدینه سنگین بود گوشواره شکست. حالا من یه سوال ازت میکنم. سیلی با صورت مادر هیجده ساله چه کرد چشمها تار، گوشه ی چشم کبود سردرد..حالا من ازت سوال میکنم سیلی با صورت دختر سه ساله چه میکنه ؟ بگو حسین،حسین ..* بر لاله پرده ی نیلی نمیزنن ماتم رسیده را سیلی نمیزنن «هر کجا نشستی صدا بزن یا حسین..» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_net1_12491833035.mp3
زمان: حجم: 17.85M
|⇦•خورشید روی بام.. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌ عباس حیدر زاده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو را چه بنامم که بیش از سه بهار در آغوش بابا، طعم زندگی را نچشیدی و مانند او، غریبانه از غربت این غریبستان خاکی بار سفر بستی. پس سلام بر تو، روزی که به عالم خاکی گام نهادی و روزی که به افلاک پر کشیدی 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•او‌ میدوید و... و توسل به دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجراشده به نفسِ سیدمجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اول شهید علی اکبره، گفتن آقا شما صبر کن، فرمود من مثل جدم علی ام، برا پیغمبر چطور بود؟ اول نفر به امر او وارد میدان میشد، و پدرم هم تبعیت از جدش میکنه، اول علی رو میفرسته، وقتی علی اکبر رو کشتن، انقدر گریه کردن، زینب به بچه هاش گفت: بیاین ببینم، میرین الان جلوی دایی رو میگیرین، میگین به ما اجازه بده، بعد هم بگین مادرمون زینب فرستاده. دوتایی شون اومدن مؤدب، سرشونو پایین انداختن، دایی جان اجازه میدی بریم میدان؟ فرمود: نه، اون دو تا گریون شدن اما زینب یه لبخندی اومد رو لبش، گفت: من میدونم با حسین چه کنم، حسینو به چه کسی قسم بدم نه نمیگه، زودی اومد جلو خیمه ی برادر، حسین جان نکنه بچه هام رو قابل نمیدونی..حسین جان اجازه بده اینا برن میدان.. حسین جان مادر پهلو شکسته، گفت: باباشون هم پیغام داده گفته زینب هر جا دیدی سخت گرفتن بر حسین، کار به جنگ کشید، اول بچه های من برن جونشونو فدا کنن، دو تا آقازاده ها زدن به دل لشکر، یکی گفت این دو تا کی ان که انقدر با قدرت و هیبت اومدن وسط میدان؟ یکی صدا زد..اینا بچه های زینبن، گفت: بابا این زینب چقدر عاشق حسینه که حالا بچه هاش رو فرستاده؟ یه نامردی گفت: الان داغشونو به دل مادرشون میذارم. یا اباعبدالله، هر کی رو زمین افتاد زینب اومد جلو خیمه، برا علی اکبر هم زینب اومد وسط میدان گفت: داداش خدا صبرت بده، اما هر چی نگاه کردن دیدن زینب نیومد. یا اباعبدالله...روضه رو ببرم مدینه، کاروان رسید مدینه، عبداللهِ جعفر اومده، دونه دونه محمل ها رو داره نگاه میکنه، عاقبت رسید به یه محملی دید یه پیرزنی نشسته، صدا زد خانم تو کربلا کسی از زن ها هم شهید شده یا نه؟ من دنبال خانمم زینب میگردم، ناله ی زینب بلند شد. صدا زد عبدالله حق داری زینب رو نشناسی، خانم جان چرا انقدر پیر شدی بی بی جان؟ فرمود: عبدالله اگه اون چیزی که من دیدم تو میدیدی میمردی عبدالله ..* او می‌دوید و من می‌دویدم او می‌نشست و من مینشستم *روضه رو خوند گریه کردن، اما گفت: خانم ازت یه گِله گی دارم، شنیدم هر کی رو زمین افتاد شما با عجله بیرون اومدی، اما بچه هام رو زمین افتادن از خيمه بیرون نیومدی. صدا زد عبدالله درست شنیدی، من اگه اونوقت میرفتم برا این میرفتم که حسینو یاری کنم دلداری بدم، اما بچه هام افتادن ترسیدم حسین منو ببینه خجالت بکشه، زینب نیومد بیرون می‌گفت:نکنه داداشم خجالت بکشه، اما یه آقایی که دست نداشت گفت: آقا منو سمت خیمه نبر، چرا عباسم؟ آخه از روی بچه ها خجالت میکشم...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net
@babolharam_net03041905(1).mp3
زمان: حجم: 18.64M
|⇦•او‌ میدوید و.. و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ روز عاشورا شده و بچه ها آمدند و از مادر اجازه گرفتند . مادر ! اجازه بده ما جان خویش را فدای دایی مان کنیم . مادر گفت : بارک الله به شما که چشم هایم را روشن کردید . 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
|⇦•از ازل خورشید انور... و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از ازل خورشید انور زینب است حافظ الله اکبر زینب است پیکر اسلام‌ را سر زینب است حیدر کرارِ دیگر زینب است بعد زهرا روح کوثر زینب است پیش پایش آسمان خم می‌شود مرجع تقلید مریم زینب است کعبه ی غمهای عالم‌ می‌شود آیت الله معظم زینب است «محشر صحرای محشر زینب است» یک‌ زن اما لشگری را صف شکن یک‌تنه باب المراد پنج تن تکیه بر این شانه ها دارد حسن ذوالفقاری دارد از جنس سخن «منبری ها!جان‌ِ منبر زینب است» *بی بی جان تو کی هستی که شب عاشورا امام زمانت وقتی داره با تو حرف میزنه میگه خواهر یه قولی به من بده توی نمازات برای من دعا کن ..امام معصوم فرمود.زین العابدین میگه شب یازدهم دیدم بین خیمه های نیم سوخته عمه م نشسته نماز شب میخونه..آخ زینب * از امام خود حمایت می کند از گنهکاران شفاعت می کند گاه در میدان قیامت‌ می‌کند «مادری از جنس‌ خواهر زینب است » در خطر ها بال و پر را می‌دهد میرود خون جگر را می دهد موقع پیکار سر را می‌دهد پای عشقش دو پسر را می‌دهد «فانی عشق برادر زینب است» ای غریب کربلا جانم فدات نه پسر! دو نوکر آوردم برات این دوتا خاکند خاکِ زیر پات سهم‌ من‌ را هم‌ بده از کربلات «بین‌خیمه زار و مضطر زینب است» *قربونت برم خانم که بابات و داداشات طاقت گریه هات رو نداشتند..گفت خواهر چرا اینقدر بیتابی می کنی ؟ گفت : داداش! چهار پنج ساله بودم بین در و دیوار مادرم رو کشتند دلم خوش بود بابام و داداشام هستند ..اما همه رفتند..خدا سایه تو رو از سرم کم نکنه ...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net