|⇦•او میدوید و...
#روضه و توسل به دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجراشده#شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ سیدمجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اول شهید علی اکبره، گفتن آقا شما صبر کن، فرمود من مثل جدم علی ام، برا پیغمبر چطور بود؟ اول نفر به امر او وارد میدان میشد، و پدرم هم تبعیت از جدش میکنه، اول علی رو میفرسته، وقتی علی اکبر رو کشتن، انقدر گریه کردن، زینب به بچه هاش گفت: بیاین ببینم، میرین الان جلوی دایی رو میگیرین، میگین به ما اجازه بده، بعد هم بگین مادرمون زینب فرستاده. دوتایی شون اومدن مؤدب، سرشونو پایین انداختن، دایی جان اجازه میدی بریم میدان؟ فرمود: نه، اون دو تا گریون شدن اما زینب یه لبخندی اومد رو لبش، گفت: من میدونم با حسین چه کنم، حسینو به چه کسی قسم بدم نه نمیگه، زودی اومد جلو خیمه ی برادر، حسین جان نکنه بچه هام رو قابل نمیدونی..حسین جان اجازه بده اینا برن میدان.. حسین جان مادر پهلو شکسته، گفت: باباشون هم پیغام داده گفته زینب هر جا دیدی سخت گرفتن بر حسین، کار به جنگ کشید، اول بچه های من برن جونشونو فدا کنن، دو تا آقازاده ها زدن به دل لشکر، یکی گفت این دو تا کی ان که انقدر با قدرت و هیبت اومدن وسط میدان؟ یکی صدا زد..اینا بچه های زینبن، گفت: بابا این زینب چقدر عاشق حسینه که حالا بچه هاش رو فرستاده؟ یه نامردی گفت: الان داغشونو به دل مادرشون میذارم. یا اباعبدالله، هر کی رو زمین افتاد زینب اومد جلو خیمه، برا علی اکبر هم زینب اومد وسط میدان گفت: داداش خدا صبرت بده، اما هر چی نگاه کردن دیدن زینب نیومد. یا اباعبدالله...روضه رو ببرم مدینه، کاروان رسید مدینه، عبداللهِ جعفر اومده، دونه دونه محمل ها رو داره نگاه میکنه، عاقبت رسید به یه محملی دید یه پیرزنی نشسته، صدا زد خانم تو کربلا کسی از زن ها هم شهید شده یا نه؟ من دنبال خانمم زینب میگردم، ناله ی زینب بلند شد. صدا زد عبدالله حق داری زینب رو نشناسی، خانم جان چرا انقدر پیر شدی بی بی جان؟ فرمود: عبدالله اگه اون چیزی که من دیدم تو میدیدی میمردی عبدالله ..*
او میدوید و من میدویدم
او مینشست و من مینشستم
*روضه رو خوند گریه کردن، اما گفت: خانم ازت یه گِله گی دارم، شنیدم هر کی رو زمین افتاد شما با عجله بیرون اومدی، اما بچه هام رو زمین افتادن از خيمه بیرون نیومدی. صدا زد عبدالله درست شنیدی، من اگه اونوقت میرفتم برا این میرفتم که حسینو یاری کنم دلداری بدم، اما بچه هام افتادن ترسیدم حسین منو ببینه خجالت بکشه، زینب نیومد بیرون میگفت:نکنه داداشم خجالت بکشه، اما یه آقایی که دست نداشت گفت: آقا منو سمت خیمه نبر، چرا عباسم؟ آخه از روی بچه ها خجالت میکشم...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_دوطفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_net03041905(1).mp3
زمان:
حجم:
18.64M
|⇦•او میدوید و..
#روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
روز عاشورا شده و بچه ها آمدند و از مادر اجازه گرفتند .
مادر ! اجازه بده ما جان خویش را فدای دایی مان کنیم .
مادر گفت : بارک الله به شما که چشم هایم را روشن کردید .
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•از ازل خورشید انور...
#مدح و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
از ازل خورشید انور زینب است
حافظ الله اکبر زینب است
پیکر اسلام را سر زینب است
حیدر کرارِ دیگر زینب است
بعد زهرا روح کوثر زینب است
پیش پایش آسمان خم میشود
مرجع تقلید مریم زینب است
کعبه ی غمهای عالم میشود
آیت الله معظم زینب است
«محشر صحرای محشر زینب است»
یک زن اما لشگری را صف شکن
یکتنه باب المراد پنج تن
تکیه بر این شانه ها دارد حسن
ذوالفقاری دارد از جنس سخن
«منبری ها!جانِ منبر زینب است»
*بی بی جان تو کی هستی که شب عاشورا امام زمانت وقتی داره با تو حرف میزنه میگه خواهر یه قولی به من بده توی نمازات برای من دعا کن ..امام معصوم فرمود.زین العابدین میگه شب یازدهم دیدم بین خیمه های نیم سوخته عمه م نشسته نماز شب میخونه..آخ زینب *
از امام خود حمایت می کند
از گنهکاران شفاعت می کند
گاه در میدان قیامت میکند
«مادری از جنس خواهر زینب است »
در خطر ها بال و پر را میدهد
میرود خون جگر را می دهد
موقع پیکار سر را میدهد
پای عشقش دو پسر را میدهد
«فانی عشق برادر زینب است»
ای غریب کربلا جانم فدات
نه پسر! دو نوکر آوردم برات
این دوتا خاکند خاکِ زیر پات
سهم من را هم بده از کربلات
«بینخیمه زار و مضطر زینب است»
*قربونت برم خانم که بابات و داداشات طاقت گریه هات رو نداشتند..گفت خواهر چرا اینقدر بیتابی می کنی ؟ گفت : داداش! چهار پنج ساله بودم بین در و دیوار مادرم رو کشتند دلم خوش بود بابام و داداشام هستند ..اما همه رفتند..خدا سایه تو رو از سرم کم نکنه ...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مجید_بنی_فاطمه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_net03041904-1.mp3
زمان:
حجم:
22.76M
|⇦•از ازل خورشید انور...
#مدح و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۳به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
علامه جعفری: شهادت امام حسین(علیه السلام) با عظمتترین شهادت است که در تاریخ بشر بروز کرده است، زیرا او با شناخت همة ابعاد و امتیازات زندگی و توانایی بر برخورداری از آنها دست از زندگی شسته است.
📚امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، علامه جعفری
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•چهکم دارد کسی که...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدااله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نفَسهای مرا وابستهی آهِ دَمادَم کن
طنابِ بغض را دورِ گلویم سفت،محکمکن
چه کم دارد کسی که در دلَش داغِ تو را دارد
تنورِ سینهام را روشن از گرمای این غم کن
به جای مالِ دنیا، گریه میخواهم فقط از تو
*ما رو راه بنداز من اگر گریه نکنم خفه میشم چشم رو هم گذاشتم شب چهارم هم رسید ما رو راه بنداز*
به جای مالِ دنیا، گریه میخواهم فقط ازتو
دو جرعه اشک را در استکانِ چشم من دَم کن
پس از مُردن، لباسِ روضهام نذر حسینیهست
تمامِ تار و پودِ مشکیام را خرجِ پرچم کن
در آغوشم نمیگیری چه زَجری بیشتر از این
*وقتی جُون کیسه اش را گرفت، نگاه به نگاهش کرد گفت یعنی برم ؟ آقا دست گذاشت روشونه ش خودشو انداخت تو بغل ابی عبدالله.. من دنبال یه بهانه ام بغلت کنم.من میام کربلا ضریحت را میبینم انگار دارم بغلت میکنم .. آخ بغلم کن..*
در آغوشم نمیگیری چه زَجری بیشتر از این؟!
بیا با بوسهای دردِ دلِ عشّاق را کم کن
همه عالَم مرا دیوانهی عشق تو میدانند
*آقا ما را ببین طرف به ما میرسه باورش شده فکر میکنه تو ما را تحویل میگیری... جلو مردم خرابمون نکن.. آقا اینا فکر میکنند ما آبرو داریم ،فکر میکنند روضه خوناشون را دوست داری !*
همه عالَم مرا دیوانهی عشق تو میدانند
اگر این است رسوایی، مرا رسوای عالَم کن
سر پیراهن تو گریهی ما را درآوردند
میان این همه کُشته چرا تنها تو عریانی؟
حبیبِ تو شدن شیرینترین رویای نوکرهاست
پس از عمری به پایت سوختن پُشت مرا خم کن
*اومدند به حبیب گفتند: حبیب خبر داری بچه های علی ، بچه های حسین ترسیدند؟ گفت: نه والله..گفت: حرف پیچیده میگن یارای پدر ما همه پیرند.. لذا شمشیردارها را صدا زد؛ آی حبیب چی کار کردی ؟رفتی کربلا بروتو بغل حبیب بگو :تو رفیق شیشِ امام حسینی تو به آقا بگی آقا نه نمیگه ..
شمشیر دارها اومدند پشت خیمه مخدرات؛ یا بنتِ علی! شمشیرها را به هم زدن؛ تا ما زنده ایم کسی نزدیک حسینت نمیشه.. آه دم غروب عمه جان سادات اومد دم گودال «أین الحبیب» ؟؟مگه نگفتی نمیذارم کسی دست بهش بزنه! پاره پاره اش کردن ..*
حبیب تو شدن شیرینترین رویای نوکرهاست؛
پس از عمری به پایت سوختن پُشت مرا خم کن
نسیم کوی تو حرّ یزیدی را حسینی کرد
مرا با عطر باب القبله ات یک روز آدم کن
من از تعداد زخم پیکرت سر درنیاوردم
خودت فکری به حال پرسشی اینگونه مبهم کن
کسی جز تو تن پاشیده را جمعش نخواهد کرد
بیا ای بوریا کاری برای جسم دَرهم کن
*دیدن امام سجاد از گودال بیرون نمیاد .
یکی گفت: آقا چرا قبر باز مونده؟فرمود: تیکه های بدنش رو پیدا نمیکنم. انگشت را برید پرت کرد بین اجساد؛ گفت: دنبال بدن باباش میگشت ،دَر هَمِش کردن..*
"السلام علیک یا بنت امیر المؤمنین"
*اومد خدمت برادر نه مثل اون خواهری برادری..که اینجا دختر علی اومد با اون جبروت با اون وقار زینبی،بچه هاش هی دور ابی عبدالله شمشیر درمیآوردند که آقا ببیندشون؛ آقا میگفت: برید کنار مادرتون.*
زین دو طوفان سوار میسازد
مردِ روزِ شکار میسازد
زلفشان را به شانه می ریزد
چند تا آبشار میسازد
مثل خورشید باشد و از خود
دو قمر در مدار میسازد
دارد از سر به زیرهایِ حرم
شیعه ی سر به دار میسازد
هر دو تا تیغه هایِ یک شمشیر
دارد او ذوالفقار میسازد
تیغشان را چه خوش تراشیده
هر دو را آبدار میسازد
به علمدار میکند نظر و
از روی او دو بار میسازد
کم اگر آورند فرضِ محال
از خودش تیغدار میسازد
می رود خود میانِ میدان و
همه را تار و مار میسازد
پیشِ او هرچه هست چیزی نیست
کوه باشد غبار میسازد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_دوم #روضه و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفس حاج حیدر خمسه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*اومد تو خیمه ابا عبدالله ؛گفت: نمرده زینب اینجور غصه دار باشی. گفت: برو .
کجا برم ؟ مگه ندیدی باباشون گفت: اینا بچه های من نیستن مهریه های تو هستند .. قاسم رفت. میخوای جلو نجمه خجالت بکشم؟؟گفت: برو ؛ حسین ! میخوای بمونم کتک خوردن منو ببینن.گفت: مدینه یادت هست ؟ گفت: حرف مدینه رو نزن* فردا هر کی نیاد سراغمون.. خانم میاد؛ اینا برای بچه های ما خیلی گریه کردند.. زینب برا همه رفت برای این دوتا نرفت.اما خانم جان ما برای بچه هات خوب گریه می کنیم .*
از سواران سراب می ماند
از سپاهی مزار میسازد
از رجزهایشان مقابلِ خود
شیون و الفرار میسازد
او خودش مرتضای کرّار است
زینب است این،دو تا علمدار است
اگر اینجا کویر دریا من
اگر اینجا غبار صحرا من
اگر اینجا غریب اُفتادی
چه خیالیست کربلا با من
همهشان گرد و خاک، طوفانم
همهشان کوچک اند اما من
پشتِ در می روم به خاطرِ تو
مرتضایی اگر تو، زهرا من
غربتت دیدم و به من برخورد
رخصتم می دهی ، به مولا من
این زمین را به باد خواهم داد
تازه هم می کنم مدارا من
دست بالا گرفتم از اول
بینِ یاران مچرخ آقا، من
کیست در روز بی کسی هایت
کیست در لحظه ی مبادا، من
در دو راهی نشسته ام آقا
یا که این دو جوان یا که من
به تو سوگند که بنی هاشم
می شوند مات اینها حتی من
این غزالان غلام زاده شدند
هر دو از زینب اند اینها من
کار مگذار بر مدینه کِشَد
مکش آقا زِ دستِ ما دامن
آمدم تا به من زیان نخورد
آب هم در دلت تکان نخورد
*واویلایی بود تو خیمه از وقتی زینب حرف مدینه رو زد ورق برگشت. حسن یه دونه دید دق کرد؛ میخوای این دوتا پسرام ببینند رو طناب بستنت؟؟گفت: بگو برن..*
کربلا پیش این دو جان می داد
بوسه بر این دو نوجوان می داد
هر دو، نعم الامیر می گفتند
آسمان دل به آسمان می داد
تا محمد کمی رجز میخواند
عون هم پاسخِ همان میداد
اشهد انّ یا ولی الله
مثلِ این بود که اذان میداد
آن یکی تا جواب این می گفت
این یکی هم جواب آن میداد
پشت بر پشتِ خود چرخیدند
تیغِ مولا خودی نشان میداد
این یکی اهل کوفه را می ریخت
دیگری حقِ شامیان را داد
*حالا وسط میدان عباس جانم جانم می گفت همه بیرون بودن اما یه خانم توی خیمه بود ...*
مادری بینِ خیمه اش بود و
ظرفِ اسفند را تکان میداد
*خیمه ها رو زدند ..اما یه خیمه رو هشتم نهم محرم زدند. خانم سوال کردند کسی قراره بیاد؟ گفتند: نه ..بعدها معلوم شد اون خیمه دارالحربه ..دو نفر خیلی تو این خیمه رفتند. یکی ابی عبدالله یکی زینب
هرکس رو می برد تو خیمه زینب براش عزاداری میکرد ؛*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
دردِ پا داشت از دویدنها
دردها را به استخوان میداد
فکر و ذکرش فقط حسینش بود
داشت در خیمه گاه جان میداد
تشنه بودند و ضعف میکردند
یک نفر کاشکی امان میداد
یک حرامی در آن طرف اما
به کفِ حرمله کمان را داد
به زمین روی خاک اُفتادند
وایِ من سینه چاک اُفتادند
خشک شد، خشکِ خشک حنجرشان
خورد یکجا به سنگ ساغرشان
رو به سمتِ حریم زینب بود
بینِ خونها نگاهِ آخرشان
کارِ صیادِ زنده کندن شد
*هنوز داشتند نفس میکشیدند کاش می برید کَندند سر رو ..*
به زمین ریخت بال و پرهاشان
میرسد دشنه ها به سینه چه سخت
میکُند ضربه ها مکررشان
نیزه ها می شوند کوچکتر
تیغ ها می کُنند اکبرشان
*یا الله.. رفت وسط میدان بلندشون کرد ..روی دوش حسین خون می ریخت*
کرده آن بوسه ها معطرشان
کو محمد کدام عونِ من است؟
چه به هم ریخته سراسرشان
پیش روی حسین با عباس
پهن بودند در برابرشان
سوخت تا خیمه گاه، دارُالحَرب
آتش اُفتاد رویِ پیکرشان
پیش نامردهای کوفه نشین
روی ناقه نشست مادرشان
پرت می شد حواس نامحرم
غلت میخورد بر زمین سرشان
سرِ عباس بود و محملِ زینب
گریه میکرد بر دلِ زینب
*کار تمام شد. کاروان اومد مدینه، عبدالله با زینب رو در رو شد؛ بعد از اینکه حرفا زده شد، گفت: خانم! ازت یه گله دارم؛گفت: چیه عبدالله ؟گفت: شنیدم کربلا خودتو برای همه خرج کردی؛ شنیدم برای همه مو پریشان کردی ؛ شنیدم برای همه عزاداری کردی... گفت :خب؛ اما میگن برای بچه های من نرفتی! گفت : عبدالله حسین وایساده بود. برادرم خجالت میکشید. عبدالله از دور براشون سینه کوبیدم. عبدالله ! حسین خجالت کشید...*
#سینه_زنی
آه اباعبدالله...ابا عبدالله اباعبدالله
جز این دو میوه قلبم ثمر نداشته ام
ببخش اگر که پسر بیشتر نداشته ام
برای اینکه شبیه تو بی کفن بشوند
برایشان کفن از خانه برنداشته ام
مصیبت علی اکبر قد مرا خم کرد
و گرنه دست به روی کمر نداشته ام
بیا دو تا پسرم را خودم فدات کنم
که دشمن تو نگوید جگر نداشته ام
بخاطر تو ز خیمه نیامدم بیرون
وگرنه هیچ غمی در نظر نداشته ام
حسین! غصه نخور مادر شهید شدم
تو فکر کن که از اول پسر نداشته ام
هزار مثل پسرهای من فدای سرت
تو فقط گریه نکن...گریه نکن..
* اگه تو نبودی سر مادرم جون داده بودم گریه نکن، اگه بابام رفت فقط به خاطر تو زنده موندم گریه نکن؛ حسنم را که زدن به هوای تو زنده موندم..*
هزار مثل پسرهای من فدای سرت
ببخش اگر که پسر بیشتر نداشته ام
«یا ابا عبدالله...ابا عبدالله..ابا عبدالله»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_حیدر_خمسه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netروضه_-_شب_چهارم_محرم_۱۴۰۳_-_مسجد_حضرت_امیر_(ع)_-_حاج_حیدر_خمسه.mp3
زمان:
حجم:
36.16M
|⇦•چهکم دارد کسی که...
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۳به نفسِ حاج حیدر خمسه•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام خمینی: روضة سیدالشهدا برای حفظ مکتب سیدالشهدا است. آن کسانی که میگویند روضة سیدالشهدا را نخوانید اصلا نمیفهمند مکتب سیدالشهدا چه بوده و نمیدانند این گریهها و روضهها حفظ کرده این مکتب را،... حرف سیدالشهدا حرف روز است همیشه حرف روز است... و مکتبی تا پایش سینهزن نباشد، گریهکن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد حفظ نمیشود.
📚صحیفه نور ـ ج 8
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net
|⇦•خانه ها را روضه کردی...
#قسمت_اول #روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
"السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ"
خانه ها را روضه کردی خانه ها جنت شدن
کلِّ زحمت های ما در، روضه ات رحمت شدن
مور را اینجا سلیمان می برد بالای قصر
شاه با سائل سر یک سفره هم صحبت شدن
*حسین جانم حسین جانم...ارباب چه اربابی..ارباب من و شما کنار یه عده فقرا رد میشد سفره انداخته بودن تو ملا عام سفره انداخته بودن باورشون نمیشد حسین بن علی رد میشد.به آقا تعارف کردن بفرما.. ابی عبدالله سر سفره اشون نشست سفره خیلی فقیرانه بود. اما آقا تکبر نکرد و نشست رو زمین ونشست باهاشون خوردن بعد فرمود: من دعوت شما رو لبیک گفتم شما هم دعوت حسین رو قبول کنید.ابی عبدالله اینا روبرد منزل صدا زد هرچه دارید بیارید سرسفره برامهمونام آخه اینا هرچی داشتن برا حسین رو کردن.حسین جان منم چیزی ندارم برات رو کنم آقاجان! همین گریه و روضه اومدن هم خودت به من دادی.اما آقا دستمو بگیر رهام نکن قربونت برم..*
مور را اینجا سلیمان میبرد بالای قصر
شاه با سائل سر یک سفره هم صحبت شدن
این جوانها که پی کار شما افتاده اند
از همه دل کندند، آماده ی خدمت شدن
تو آشپزخونه یه هیئتی تو قم آشپز مشغول خدمت بود برا ابی عبدالله.. فرزند کم سن و سالش داشت بازی میکرد.این بچه سر میخوره میفته تو دیگ خورشت، این بچه هفتاد درصد بدنش میسوزه. همون شب بچه رو بردن تهران بیمارستان دکترا ناامیدانه گفتن این بچه دیگه مردنیه چیزی از این بچه نمونده خدا نکنه یه بچه بسوزه...سه ماه طول کشید این بچه خوب شد دکترا ناامید بودن اما سه ماه اونم به برکت ابی عبدالله این بچه خوب شد.از اون شبی که تو دهه اول بود این بچه سوخت سه ماه بعد این بچه خوب شد.اما حرف اینه اون شبی که اینپدر بچه رو برد بیمارستان وتاصبح بیمارستان بودگفت: حسین بچه رو به تو سپردم من برم روضه دیره امشب غذا رو باید بپزم برگشت اومد قم.پا دیگ امام حسین با گریه کار میکرد برا ابی عبدالله قربونت برم آقا جان..*
خستگی نوکری از نوکری کمتر نبود
خواب های ما به زیر پرچمت طاعت شدن
آبرودار محله ام کرده ای بامعرفت
جمع ذلّت های من با نام تو عزّت شدن
کودکان ما دویدن آنقَدر در روضه ها
تا جوانانی رشید و خوش قد و قامت شدن
*حسین جان تا اینجا با ما راه اومدی از این به بعدش هم با ما راه بیا..این نوکر بی مقدار رو دور و برخودت نگه دار آقا*
این زمین روضه یک قطعه ز خاک کربلاست
روضه رفته های ما به کربلا دعوت شدن
*وقتی امام صادق به مِسمَع فرمود: برای جدما جزع و فزع میکنید؟از این چند نکنه در میاد.یکیش اینه رفقا گریه کن منتظر روضه خون نیست بعضی ها میان هیات میشینن مداح چه جمله ی جانسوز میگه گریه کنن.. نه داغدیده اینجوری نیست اصلا تو چرا سیاه میپوشی؟ میخوای بگی من داغدیده ی حسینم.. اما داغدیده تو مجلس قرآن هم میخونن گریه میکنه، داغدیده تو مجلس آقا داره حدیث میگه گریه میکنه، دیگه به روضه میرسه که بماند
از حال میره جزع و فزع میکنه.. اصل همینه سعی کنید تو روضه هیچوقت منتطر جملات سخت ودجانسوز نباشید. بشین یه گوشه گریه کن وخودت رو به آقا نشون بده ،نشون بده داغدیده ای..*
حرصشان درآمد از یارب یارب گفتنت
نیزه بین حنجرت کردن تا راحت شدن
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_دوم #روضه و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم ۱۴۰۳به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*امشب شب چهارم محرمه، از دو تا از اصحاب و محمد وعون دوتا آقا زاده های زینب کبری خواهرزاده های، ابی عبدالله میخونم که هر دو شهادتشون خیلی جانسوزه..اینکه میگن طفلان زینب این طفلان نقل کوچه بازاریست تو زبونا افتاده طفل بچه ی کم سن وسال میگن اینا کم سن وسال نبودن اینا جنگیدن. اینا وقتی جنگیدن دیگه کم سن وسال نیستن. میشه گفت تازه جوان بودن حالا سنشون رو هم مختلف نوشتن هرچی هست هردو برادر بالای پونزده سال بودن نقل های مختلف تا بیست وچند سال هم هست. این دوتا آقا زاده بین راه تو سرزمین زاتق به ابی عبدالله ملحق شدن حتی نقل اینه پدرشونم اومده بود. عبدالله بن جعفر، همون جعفر طیار معروف که برادر امیرالمومنین هست خودشون رو رسوندن پدرشون هم ملحق شد. برا ابی عبدالله امان نامه آورد. اما ابی عبدالله فرمود: این اراده ی خداست. من پیغمبرو به خواب دیدم..خدا اراده کرده تو رو کشته ببینه..خدا اراده کرده زن و بچه اتو اسیر ببینه..تا این جمله رو گفت اینجا این دوتا آقازاده اولین بار بود شنیدن بناست این زنا به اسارت برن. هرکی به قافله ی ابی عبدالله ملحق میشد زینب ذوق می کرد.روز پنجم شیشم وقتی حبیب اومد تا زینب متوجه شد حبیب اومد صدا زد سلام من رو به حبیب برسونید. تا حبیب شنید زینب کبری بهش سلام میرسونه، نوشتن نشست روخاک یه مشت خاک رو به سرش میریخت من کی باشم که زینب به من سلام بده.اما همینجور گریه میکرد میگفت: حسین کار به کجا رسیده با حضور پیرمردی مثل من زینب ذوق می کنه.چقدر غریب شدی آقا..وقتی دید دوتا آقا زاده ها رو عبدالله آورد ذوق کرد. الحمدالله منمپیش کش دارم برا حسین...*
بنا نبود که تکیه به نیزه ات بزنی
مرا برای جهاد عظیمخط بزنی
بنا نبود بمانی غریب در صحرا
و خواهرت بشود بی نصیب در صحرا
بنا نبود مهیای سوختن باشی
میان خیمه پی کهنه پیروهن باشیم
اینا خیلی اصرار کردن دایی قبول نمی کرد اینا برن .زینب کبری اومد جلو خیلی اصرار کرد.ابی عبدالله هی بهانه می آورد.یه وقت صدا زد زینب جان! شاید پدرشون اصلا راضی نباشه..صدا زد حسینجانپدرشون توصیه کرده قبل فرزندان تو، فرزندان من جان بدن. هرچی ابی عبدالله میگفت زینب قبول نمی کرد.میگفت: نه ..این بچهها باید در راه شما جان بدن..زینب شروع کرد قسم دادن.حسینجان! تو رو به مادرمون زهرا،حسینجان!تو رو به بابامون علی، حسینجان! تو رو به جدمون...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_دو_طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
#قسمت_پایانی #روضه و توسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شب_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*این دوتا آقازاده نوه های اسما بنت عمیسن.همسر جعفر طیار اسما بنت عمیسه...همونایی که تو.کربلا جان دادن نوههای اسما بنت عمیسن..چی میخوام بگم..راه بلد بودن دل حسین رو به دست بیارن راضی کنن..حتما مادر بزرگشون براشون گفته من بودم..آب میریختم رو تن زهرا..یه وقت دیدم امیرالمومنین دست از غسل کشید صورت به دیوار گذاشت. گفت این کبودی چیه رو صورت زهرا؟ حتما مادر بزرگ براشون گفته اون شبی که ابی عبدالله خم شد کف پای مادرو میبوسید.اینا برا اینکه دل ابی عبدالله رو به دست بیارن راه بلد بودن...لذا مادرشونم قسم داد. بالاخره ابی عبدالله رو راضی کردن. زینب کبری بچه هارو آماده کرد. دل کند از این آقا زاده ها..*
زمین نیوفت کتاب مقدس زینب
فدای بی کسیت ای همه کس زینب
عصای دست شدن رسم خواهری باشد
علی الخصوص که خواهر، برادری باشد
به راه عشق تو اینچشم تر که چیزی نیست
جگر برای تو دادم پسر که چیزی نیست
بیا خودت پسران مرا ببر میدان
که پیش مرگ تو باشند این دو در میدان
بیا که شاهد حاجت رواییت باشم
بزرگ کردمشان که فداییت باشند
گفت داداش!
تو را به جان من، آقا قبول کن بروند
به حق چادر زهرا قبول کن بروند
چه بهتر است نبینند راه بسته شده
در ازدحام ره قتلگاه بسته شده
چه بهتر است نبینند زخم خنجر را
به سمت خیمه ی زنها هجوم لشگر را
چه بهتر است نبینند اوج این غم را
به روی مادرشان ضربه های محکم را
چه بهتر نبینند آب خواهم شد
اسیر وارد بزم شراب خواهم شد
به هر نحوی بود اذن میدان گرفتند.رجز میخوندند وارد میدان شدند.افتخارشون این بود ما نوه های اون آقایی هستیم که خدا دو تا بال تو بهشت بهش داده....دلا بسوزه برا اون آقایی که توکوفه میگفت: من پسر اون آقایی هستمکه به قتل صبر کشتنش.خدا همینو برا ما فخر قرارداد.
این دو تا آقازاده جنگیدن بالاخره نوه های جعفربن ابیطالبن جنگیدن جنگ نمایانی کردن. یه جای روضه ی این دوتا برادر خیلی جانسوزه به استناد ناحیه ی مقدسه عرض میکنم. وقتی به سلام های ناحیه ی مقدسه میرسیم میگه و( وباقیة به بدنه از اینجا معلوممیشه اول عون به شهادت رسید اما محمد رو داره سلام میده حضرت میگه و(باقیه به بدنه اتالِیَل اخی ) میگه وقتی یعنی عون جان داد محمد همه تلاشش و کرد به بدن برادر جسارت نکنن.
همه کاری کرد بدن خودش رو سپر کرد. چقدر کربلا جلوه های عجیبی داره یکیش همینه..کرامات انسانی از هر بابی وارد بشی توکربلا هست یکیش همینه..میگشته دور بدن برادر..نذاشت به بدن برادر جسارت کنن بابا خودت هم داری جان میدی. تمامه کارت..همه کاری کرد برادرش غارت نشه..بالاخره این دو تا آقازاده جان دادن ابی عبدالله همه رو برگردوند این دو تا آقازاده رو هم برگردوند
اما نوشتن حسین حتی کنار نعش علی اکبر منتظر بود ابی عبدالله بین این هلهله ها یه آشنا پیدا بشه یاری کنه. باورش نمیشد اون آشنا زینب باشه. ابی عبدالله کنار نعش علی اکبر بین اینهمه لشگر صدا زینب رو شنید. زینب تا اونجا رفت اما بچه های خودش جون دادن اصلاً از خیمه بیرون نیومد. میترسید خجالت ابی عبدالله رو ببینه، خیلی زینب مراقب حسینه..میترسید شرم ابی عبدالله رو ببینه زینب بیرون نیومد. اربعین هم زینب اومد کنار قبر داداش.. گفت: داداش یادته اون روز محمدو عون جون دادن من از خیمه بیرون نیومدم. گفت: داداش! حالا وقت تلافی توعه منم رقیه رو نیاوردم.تو هم سراغ رقیه رو نگیر ازمن،تو هم سراغ دخترت رو نگیر از من.من نخواستمخجالت تو رو ببینم تو هم نخواه خجالت بکشه زینب..*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست...
#تقديم به ساحت مقدس #امام_زمان روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، #شیعیان و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و #مادحيني كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم #صلوات
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_دو_طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#ویژهٔ_ایام_محرم
#حاج_محمد_بذری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
@babolharam_netMoharam shab04_14030419(04)(1).mp3
زمان:
حجم:
33.24M
|⇦•خانه ها را روضه کردی..
#روضه و توسل به طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده #شبِ_چهارم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاجمحمد رضا بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
آیتالله جوادی آملی: خون حسین بن علی(علیهماالسلام) در عاشورای 61 هجری در گوشهای دور افتاده از سرزمین عراق یعنی کربلا هدر نرفت بلکه به ارادة پروردگار عالم همه قطرات آن به پیکرة عالم اسلام تزریق شد و همان است که هر سال طنین «هل من ناصرٍ ینصرنی» امام حسین را در گوش جهانیان زمزمه میکند و ملتهای مسلمان و گاه غیرمسلمان را به جوش و خروش وا میدارد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🆔 @babolharam_net
🖥 www.babolharam.net